کتاب مرلو - پونتی
معرفی کتاب مرلو - پونتی
کتاب مرلو - پونتی نوشتهٔ تیلور کارمن و ترجمهٔ مسعود علیا است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب مرلو - پونتی
تیلور کارمن در کتاب مرلو - پونتی زندگینامه و برخی از آرای فلسفی مرلو - پونتی را شرح داده است. موریس مرلوپونتی (Maurice Merleau - Ponty) در ۱۴ مارس ۱۹۰۸ به دنیا آمد و در ۳ مهٔ ۱۹۶۱ درگذشت. او از مطرحترین پدیدارشناسان قرن بیستم میلادی بود. از پژوهشهای «ادموند هوسرل» فراتر رفت و نشان داد که دوگانگی سوژه و ابژه در کار نیست. شاخهٔ اصلی کار او پدیدارشناسی ادراک، یکی از سه سنت مهم در پدیدارشناسی محسوب میشود. او کتابی به همین نام دارد؛ «پدیدارشناسی ادراک». از کتابهای دیگر او میتوان به «انساندوستی و خشونت» و «در ستایش فلسفه» و «جهان ادراک» اشاره کرد. کتابهایی دربارهٔ او نوشته شده است. به عقیدهٔ مرلو ـ پونتی، ادراک پدیداری است ذاتا و اساسا بدنی، نظرگاهی، منحرفشونده از خویش و علیالاصول قابل تعمیم به همه جوانب وضع بشر. این بصیرتها کلید سر در آوردن از کل کار اوست. کار مرلو ـ پونتی مجموعهای است که از محدوده مسائل متافیزیک، معرفتشناسی و نظریهٔ ادراک فراتر میرود و روانشناسی، زیستشناسی، فرهنگ، زبان، نقاشی، تاریخ و سیاست را نیز در بر میگیرد. آثاری که از او منتشر شده است طیف گستردهای از رشتهها و موضوعات را شامل میشود؛ با این حال، اندیشههای مرلو ـ پونتی، با اشاره مستمرشان به مضامین مربوط به بدن، ادراک و اگزیستانس که در آغاز الهامبخش او بودند، همواره به شکل بارزی دست در دست هم دارند.
خواندن کتاب مرلو - پونتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن پیشنهاد میکنیم.
درباره مسعود علیا
مسعود علیا در سال ۱۳۵۴ به دنیا آمده است. او مترجم و پژوهشگر ایرانی حوزهٔ فلسفه و نیز استادیار گروه فلسفهٔ هنر در «دانشگاه هنر تهران» است. کتاب «جنبش پدیدارشناسی» با ترجمهٔ او برندهٔ جایزهٔ کتاب سال شد. او دورهٔ کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران و دورهٔ کارشناسیارشد فلسفه را در دانشگاه شهید بهشتی گذراند. از میان موضوعاتی که مسعود علیا برای پژوهشهای خود بهسراغ آنها رفته است میتوان به گستره راز و تقلیل آن به مسئله در فلسفهٔ گابریل مارسل و نیز موضوع اصالت تجربه و دگرگونی در منابع مابعدالطبیعه در فلسفه گابریل مارسل اشاره کرد. او در تیرماه ۱۳۸۷ دورهٔ دکتری فلسفه را با نگارش رسالهای تحتعنوان «شرط امکان اخلاق در اندیشهٔ لویناس» به راهنمایی عبدالکریم رشیدیان در «مؤسسه حکمت و فلسفه» به پایان برد. بخشی از ترجمههای مسعود علیا عبارتند از «هنر بهمنزلهٔ تجربه» نوشتهٔ جان دیویی، «وضع بشر» نوشتهٔ هانا آرنت، «آشنایی با هگل» نوشتهٔ پل استراترن، «الفبای فلسفه» نوشتهٔ نایجل واربرتون، «اگزیستانسیالیسم و اخلاق» نوشتهٔ مری وارنوک، «هرمنوتیک فلسفی و نظریه ادبی» نوشتهٔ جوئل واینسهایمر، «مسیح و اساطیر» نوشتهٔ رودلف کارل بولتمان و «دیباچهای بر فلسفهٔ قرون وسطی» نوشتهٔ فردریک چارلز کاپلستون. بخشی از تألیفات مسعود علیا عبارتند از «فرهنگ توصیفی فلسفهٔ اخلاق»، «کشف دیگری همراه با لویناس»، «عطار»، «سهروردی»، «فرزانگان خاک». او دبیری مجموعهٔ «دانشنامه فلسفه استنفورد» (از گروه انتشاراتی ققنوس) در ایران را بر عهده داشته است.
بخشی از کتاب مرلو - پونتی
«رویکرد مرلو ـ پونتی به مسئله دیگران با رویکردهای دو تن از اسلاف او در سنت پدیدارشناسی، یعنی هوسرل و سارتر، تقابل آشکار دارد. هوسرل در تأملات دکارتی اظهار میدارد که اگرچه من به معنای واقعی کلمه اذهان دیگر را ادراک نمیکنم ــ فرض او این است که در این صورت آنها دیگر نه اصلاً اذهانی دیگر بلکه وجوهی از آگاهی خود من میبودند ــ اینگونه هم نیست که وجودشان را از ادراک مقدم بدنهایشان به صورت اعیانِ محض، استنتاج کنم؛ بلکه دیگران در ظرف آن چیزی که هوسرل "حاضرسازی غیرمستقیم" یا "ادراک غیرمستقیم همانندساز" میخواند داده میشوند که در آن "بدن مادی (K ِ rper) در آنجا، که همچون بدنی زنده (Leib) درک میشود، باید این معنا را از طریق انتقال از بدن من به شیوه ادراک غیرمستقیم به دست آورد، و بنابراین به شیوهای که هر گونه ادراک بیواسطه واقعی... و اصیل را منتفی میسازد". من حضور دیگران را نه به معنی واقعی کلمه میبینم و نه صرفا حکم میکنم که دیگران حاضرند: "ادراک غیرمستقیم، استنتاج یا از جنس عمل تفکر نیست." بلکه من دیگران را به همان نحو به منزله چیزهایی حاضر میبینم که اعیان را به منزله چیزهایی میبینم که اندرونی نهان دارند که مستقیما آن را مشاهده نمیکنم.
اما در حالی که آگاهی من از اندرون اعیان را ممکن است تجربههای مقدمِ باز کردن آنها و نگریستن به اندرونشان شکل داده باشد، اذهان دیگر هیچ گاه به ادراک مستقیم در نمیآیند، و به جای آن آگاهی من از آنها باید بر انتقال همانندساز ادراک من از خودم به صورت آگاهیای بدنمند [به آنها] مبتنی باشد. به این ترتیب "خود و خود دیگر همواره و بالضروره در جفت و جور سازی اولیهای داده میشوند". من بدن دیگری را بسته یا پیوسته به آگاهی او میبینم، درست همانطور که بدن خودم را بسته یا پیوسته (از طریق حس لامسه) به تجربههایی میبینم که باید آنها را، به نحوی از انحا مستقلاً، به منزله تجربههایی از آنِ خودم، متعلق به خودم نه در مقام خودی جسمانی بلکه در مقام خودی استعلایی، تشخیص دهم. اینکه من میتوانم دیگران را به منزله اذهانی که وجه بیرونی مشهود بدنشان آنها را از ادراک من نهان میدارد به طور غیرمستقیم ادراک کنم تنها از آن روست که من در اصل خودم را به صورت چیزی ادراک میکنم که هوسرل آن را "واحدی روانتنی" مینامد، آمیزهای از آگاهی و بدن.
مرلو ـ پونتی این تمایزگذاری میان خود جسمانی و خود استعلایی را رد میکند، و [بر این باور است که] نادرستی آن در مقام توصیف تجربه من از خودم را میتوان سرچشمه نادرستی آن در مقام توصیف تجربه من از دیگران دانست. من در اصل خودم را واحدی روانتنی ادراک نمیکنم، زیرا تجربه متعارف میان پدیدارهای روانی و تنی [یا نفسانی و فیزیکی] تمایزی نمیگذارد. یکی بودنِ من با بدنم هم اساسیتر از آنی است که هوسرل فرض میکرد هم کاملتر از آن. نوعی جفت و جور سازی یا انعکاس در ادراک من از دیگران به واقع وجود دارد، اما روشن است که آغازینتر از تمایز مفهومی بین آگاهی خصوصی و بدن عمومی است، که هوسرل آن را مسلم میگیرد. در حقیقت تحقیقات روانشناسانه و عصبشناسانه اخیر نشان میدهند که چنین انعکاسی قسمی عملکرد اولیه و فطری مغزهای نخستی است و در ادراک اجتماعی مادون آستانه شناختِ مصرح پیشاپیش به کار است. به هیچ روی در تجربه مبنایی برای آن نوع همانندسازی که به اعتقاد هوسرل شکلدهنده فهم شهودی ما از دیگران است وجود ندارد.»
حجم
۴۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه
حجم
۴۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه