کتاب قدرت خلاقیت

کتاب قدرت خلاقیت (یاد بگیرید چگونه عادات پایدار بسازید. با ترس‌های خود روبرو شوید و زندگی خود را تغییر دهید) نوشته برایان کولینز و با ترجمه محبوبه اکبریان، توسط انتشارات چوپان منتشر شده است. این کتاب در دسته‌ی توسعه‌ی فردی و خلاقیت قرار می‌گیرد و به بررسی راهکارهایی برای پرورش عادات خلاقانه، غلبه‌بر ترس‌ها و ایجاد تغییرات مثبت در زندگی می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب قدرت خلاقیت

کتاب قدرت خلاقیت اثری است که به دغدغه‌های افراد خلاق و کسانی که به‌دنبال تغییر در زندگی خود هستند می‌پردازد. برایان کولینز در این کتاب، باتکیه‌بر تجربیات شخصی و روایت‌هایی از هنرمندان و نویسندگان مشهور، تلاش می‌کند نشان دهد خلاقیت یک استعداد ذاتی نیست، بلکه مهارتی است که با تمرین، عادت‌سازی و مواجهه با ترس‌ها قابل پرورش است. کتاب در فضایی صمیمی و خودافشاگرانه نوشته شده و نویسنده از شکست‌ها، تردیدها و مسیرهای پرپیچ‌وخم خود سخن می‌گوید. در کنار روایت‌های شخصی، به نمونه‌هایی از زندگی هنرمندان بزرگ، مطالعات علمی و تمرین‌های عملی اشاره می‌شود تا خواننده بتواند تصویری واقعی از مسیر خلاقیت و موانع آن به دست آورد. این کتاب برای کسانی نوشته شده که فکر می‌کنند خلاقیت کمی دارند یا از شکست و طرد شدن می‌ترسند و به‌دنبال راهی برای شروع و استمرار کار خلاقانه هستند.

خلاصه کتاب قدرت خلاقیت

کتاب قدرت خلاقیت با روایتی از زندگی شخصی برایان کولینز آغاز می‌شود؛ جایی که او پس از سال‌ها تعلل و ترس از دنبال‌کردن آرزوهایش، به نقطه‌ای می‌رسد که باید با ترس‌هایش روبرو شود. نویسنده با مثال‌هایی از زندگی خودش و هنرمندان دیگر، نشان می‌دهد که خلاقیت نه یک جرقه‌ی ناگهانی، بلکه نتیجه‌ی عادت‌های کوچک و پایدار است. او بر اهمیت ساختن عادات روزانه، ایجاد محیط مناسب برای کار خلاقانه و فداکردن سرگرمی‌های غیرضروری تأکید می‌کند. 

کتاب به نقش بیانیه‌ی مأموریت شخصی، هدف‌گذاری و شناخت ارزش‌ها در مسیر خلاقیت می‌پردازد و با تمرین‌هایی برای شفاف‌کردن اهداف و انگیزه‌ها همراه است. نویسنده همچنین بر اهمیت بازخورد گرفتن از مخاطبان، یافتن استاد یا مربی خلاق و یادگیری از شکست‌ها و تجربیات دیگران تأکید دارد. در بخش‌هایی از کتاب، به نقش ذهن و بدن سالم، مدیریت انرژی و مقابله با عادات مخرب اشاره می‌شود. پیام اصلی کتاب این است که خلاقیت با کار مستمر، پذیرش شکست و شجاعت در مواجهه با ترس‌ها رشد می‌کند و هر کسی می‌تواند با تغییرات تدریجی، مسیر خلاقانه‌ی خود را بسازد.

چرا باید کتاب قدرت خلاقیت را خواند؟

این کتاب با ترکیب روایت‌های شخصی، مثال‌های الهام‌بخش از زندگی هنرمندان و تمرین‌های عملی، تصویری واقع‌گرایانه از مسیر خلاقیت ارائه می‌دهد. خواننده با مطالعه‌ی این اثر می‌تواند با ترس‌های خود روبرو شود، عادات خلاقانه را در زندگی روزمره نهادینه کند و یاد بگیرد چگونه ایده‌هایش را به عمل تبدیل کند. کتاب قدرت خلاقیت به‌جای وعده‌های سریع، بر اهمیت استمرار، خودشناسی و یادگیری از شکست‌ها تأکید دارد و راهکارهایی برای عبور از موانع ذهنی و عملی ارائه می‌کند.

خواندن کتاب قدرت خلاقیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب قدرت خلاقیت برای نویسندگان، هنرمندان، فیلم‌سازان، موسیقی‌دانان و هر کسی که به‌دنبال پرورش خلاقیت یا ایجاد تغییر در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود است مناسب است؛ همچنین برای افرادی مفید خواهد بود که با اهمال‌کاری، ترس از شکست یا کمبود انگیزه مواجه‌اند و می‌خواهند عادات پایداری بسازند.

بخشی از کتاب قدرت خلاقیت

«صبح بعد از جشن تولد سی سالگی‌ام بود و من روی کاشی‌های سرد حمام طبقه بالای خانه‌ام دراز کشیده بودم. در تماس با پوستم احساس چسبندگی می‌کردم و تصور می‌کردم تکه‌ای از ظروف شیشه‌ای سرم را دو نیم می‌کند. بلند شدم، دستم را روی سینک گذاشتم. به آینه نگاه کردم و به چشمان خون‌آلودم نگاه کردم. از چیزی که دیدم خوشم نیامد. می‌توانستم (تقریباً) خودم را ببخشم که صبح بعد از تولدم یک خماری فلج‌کننده داشتم. همسر، یک شغل با درآمد و یک خانه‌ی متوسط. اما می‌دانستم که شکست خورده‌ام. با‌این‌حال، ازآنجایی‌که وقتی من یک پسر پنج ساله بودم و درحال خواندن یک نسخه‌ی پاره شده از رولد دال زیر روتختی با چراغ قوه بین دندان‌هایم بودم، می‌خواستم نویسنده شوم. اما خواستن چیزی و شجاع بودن برای دنبال کردن آن دو چیز متفاوت است. من ۲۵ سال را سپری کرده بودم و می‌ترسیدم آنچه را که می‌خواستم دنبال کنم. برای سال‌ها کتاب‌هایی درباره‌ی انجام کارهای بیشتر، ارائه‌ی ایده‌ها، باز کردن تفکر و حتی زمان را مطالعه می‌کردم. اما من درنهایت همه را به تعویق انداختم. من ایده‌های بزرگ دیگران را جمع‌آوری کردم. مثل اینکه سکه‌های کمیابی بودند که در یک جعبه شیشه‌ای در پشت ذهنم قرار داشتند. من هرگز آنچه را که پیدا کردم در عمل به کار نبردم. از شروع خیلی می‌ترسیدم. خیلی می‌ترسیدم دنبال چیزی که می‌خواستم بروم. خیلی می‌ترسیدم بزرگ فکر کنم.»