کتاب پارتیزان های لوانت

کتاب پارتیزان های لوانت نوشتۀ خئسوس ایسکارای و ترجمۀ رضا آذرخشی است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان از ادبیات اسپانیا را منتشر کرده است.

درباره کتاب پارتیزان های لوانت

کتاب پارتیزان‌ های لوانت، اثری مشهور در حوزۀ ادبیات پایداری است. این کتاب به روایت بخشی از تاریخ پر فرازونشیب اسپانیا در دوران نبرد با فاشیسم، از سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹، می‌پردازد. جنگ داخلی اسپانیا که پیش‌درآمدی بر جنگ جهانی دوم بود، یکی از تراژیک‌ترین و تاریک‌ترین وقایع تاریخ معاصر است و این رمان تصویری زنده و تأثیرگذار از آن دوران ارائه می‌دهد. پارتیزان‌های لوانت، داستان شجاعت‌ها و مبارزات مردمی است که علیه رژیم فاشیستی فرانکو و حامیان بین‌المللی‌اش، از جمله ایتالیا و آلمان، ایستادگی کردند. این کتاب با نگاهی انسانی و روایت‌گرانه نشان می‌دهد چگونه مردم اسپانیا، از طبقات مختلف جامعه و با پشتیبانی روشنفکران و هنرمندان جهان، به صفوف پارتیزان‌ها پیوستند تا از آزادی، عدالت، و کرامت انسانی دفاع کنند. علی‌رغم ایستادگی قهرمانانهٔ این مردم، حمایت محدود بین‌المللی و سیاست اعلام بی‌طرفی جامعَ جهانی، در نهایت به پیروزی فاشیست‌ها و کشتاری فاجعه‌بار منجر شد که جان بیش از یک میلیون نفر را گرفت.

رمان پارتیزان‌های لوانت، علاوه بر روایت وقایع تاریخی، به بازنمایی آرمان‌ها و امیدهای مردمی می‌پردازد که باوجود کمبود امکانات و تسلیحات، با تمام توان در برابر ظلم ایستادند. آن‌ها برای آرزوی کشوری آزاد و عادلانه، جان خود را در کوه‌ها و دشت‌ها فدا کردند. کتاب به طور ویژه تأکید می‌کند که این مبارزه، تنها نبردی علیه یک رژیم داخلی نبود، بلکه تلاشی جهانی برای مقابله با ایدئولوژی فاشیسم و دفاع از ارزش‌های انسانی بود. نویسنده همچنین به‌خوبی توانسته است تصویری زنده از ارادهٔ مردم اسپانیا و همچنین دخالت هنرمندان و روشنفکران بین‌المللی ارائه دهد. چهره‌هایی که باوجود شکست نظامی، درس‌هایی فراموش‌نشدنی به تاریخ و سیاست‌مداران دادند. جنگ داخلی اسپانیا، نخستین جنگی بود که در آن از بمباران هوایی علیه مردم عادی استفاده شد، واقعه‌ای که تأثیر عمیقی بر جنگ‌های آینده داشت. ایسکارای در این اثر مظلومیت، مقاومت و شکست مردم اسپانیا را در برابر فاشیسم به تصویر کشیده است.

خواندن کتاب پارتیزان های لوانت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات پایداری و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی اسپانیا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پارتیزان های لوانت

«آب را از لباس‌هایمان تکان دادیم. بعد شوفر از کوره‌راهی مرا به طرف غاری هدایت کرد. پتویی را که جلوی در غار آویخته بود، برچید و ما داخل شدیم. غار به قدری بزرگ بود که چندصد نفر به راحتی می‌توانستند در آن استراحت کنند. در روشنی چراغ‌های موشی، متوجه شدم که آنجا خوابگاه عدهٔ کثیری است. جمعی از آن‌ها دراز کشیده بودند تا بخوابند. بعضی هنوز لباس‌های خود را درنیاورده بودند. برخی هم لوازم خود را کنار بسترها آویخته بودند. همچنین تشخیص دادم که همهٔ آن‌ها مثل همان عده‌ای لباس پوشیده‌اند که در کوهستان دیده بودم؛ یعنی لباس‌های ماهوتی، پوتین‌های محکم و زمخت، پیراهن‌های کشِ پشمی گرم، شال‌گردن‌ها و بره‌های پشمی یا کلاه‌های کپی. بسیاری از آنان به عادت روستایی، تا موقع خواب کلاه از سر برنمی‌داشتند. بالاپوش‌ها را به میخ‌ها و رخت‌آویزهایی که خودشان تعبیه کرده بودند، آویخته بودند.

از زمانی که بالاپوش از ضروریات آرایش چریک‌ها شده بود، هر بالاپوشی موجب بدگمانی شدید افراد گارد کشوری می‌شد. این موضوع را هم باید درنظر گرفت: در این زمان که مزخرف‌ترین پالتوها از هشتصد تا هزار پزوتا قیمت دارد، در شهرها و دهات عدهٔ کثیری از مردم ناچار به بالاپوش متوسل شده‌اند. بدین نحو، افراد گارد کشوری که تصور می‌کنند در زیر هر بالاپوشی چریکی نهفته است، اگر بخواهند تمام اشخاصی را که بالاپوش دارند دستگیر نمایند، باید بیش از نصف مردم اسپانیا را بازداشت کنند. در واقع، آن‌ها همین کار را هم می‌کنند.»