کتاب تاریخ مختصر علم
معرفی کتاب تاریخ مختصر علم
کتاب تاریخ مختصر علم نوشتهٔ ویلیام باینر و ترجمهٔ ماندانا فرهادیان است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب تاریخ مختصر علم
ویلیام باینر در کتاب تاریخ مختصر علم (A Little History of Science) بیان کرده است که علم چیزی است منحصربهفرد و بهترین روشی است که برای درک جهان و همهٔ چیزهای موجود در آن، از جمله خودمان، در اختیار داریم. هزاران سال است که انسان دربارهٔ چیزهایی که در اطرافش میبیند از خودش سؤالهایی پرسیده و به پاسخهایی هم رسیده که در این مدت تغییرات زیادی کردهاند. علم نیز از این تغییرات بینصیب نبوده است. علم همواره در حرکت و تغییر است و بر پایهٔ فکرها و کشفهایی بنا شده که از نسلی به نسل بعد انتقال مییابند و زمانی که کشفهای جدید صورت میگیرد قدمهای بزرگی رو به جلو برمیدارد. اما چیزی که تغییر نکرده است کنجکاوی، تصور، و ذکاوت کسانی بوده که به کار علم مشغول هستند. شاید امروز دانش بیشتری داشته باشیم، اما افرادی هم که سه هزار سال پیش دربارهٔ دنیایشان عمیقاً میاندیشیدند بهاندازهٔ ما باهوش بودند. این کتاب فقط به میکروسکوپ و لولههای آزمایشِ آزمایشگاهها نمیپردازد، اگرچه بیشتر مردم وقتی به علم فکر میکنند چنین چیزهایی را تصور میکنند. در بیشتر طول تاریخ بشر، علم پابهپای جادو، دین و فناوری برای درک و تسلط بر جهان به کار رفته است. علم ممکن است چیزی به سادگی رصد طلوع خورشید در هر صبحگاه باشد، یا چیزی به پیچیدگی شناسایی عنصری جدید. جادو ممکن است نگاهکردن به ستارگان برای پیشگویی آینده باشد، یا شاید چیزی که آن را خرافات مینامیم، مثل دوریکردن از مسیر گربهٔ سیاه. دین هم ممکن است قربانیکردن حیوانی برای بهدستآوردنِ دل خدایان باشد یا دعاکردن برای صلح جهانی. فناوری نیز ممکن است دانشِ افروختن آتش باشد یا ساختن کامپیوتری جدید. این کتاب در ۴۰ فصل نگاشته شده است.
خواندن کتاب تاریخ مختصر علم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب تاریخ علم پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تاریخ مختصر علم
«اثباتِ تجربی وراثت نرم بسیار سخت بود. فرانسیس گالتون (۱۸۲۲-۱۹۱۱)، پسردایی داروین، مجموعهای آزمایشهای دقیق اجرا کرد که در آنها خون خرگوشهای سیاه را وارد بدن خرگوشهای سفید کرد. فرزندانِ خرگوشهایی که به آنها خون تزریق شده بود هیچ نشانی از اینکه تحتتأثیر خون قرار گرفتهاند از خود نشان ندادند. او دُمِ نسلهای پیاپی از موشها را قطع کرد، اما به نژادی از موشهای بدون دم نرسید. ختنهکردن پسران هیچ تأثیری بر نسلهای آیندهٔ نوزادان مذکر نگذاشته است.
بحث له و علیه این موضوع تا تقریباً اوایل ۱۹۰۰ بر سر زبانها بود. بعد دو موضوع بیشتر زیستشناسان را متقاعد ساخت که خصیصههایی که گیاهان و حیوانات در طول عمر خود کسب میکنند به فرزندانشان نمیرسد. اول، کشفِ دوبارهٔ پژوهشهای راهبی از موراویا (اکنون بخشی از جمهوری چک) به نام گرگور مندل (۱۸۲۲-۱۸۸۴) بود. مندل در دههٔ ۱۸۶۰ نتایج آزمایشهایش در باغ دیر را (در مجلهای که شمار خوانندگانش کم بود) منتشر کرد. او، حتی پیش از آنکه گالتون دم موشهایش را ببرد، شیفتهٔ نخودفرنگیها شده بود. برای مندل سؤال بود که وقتی نخودفرنگیهایی با خصیصههای معین بهدقت «پیوند زده شوند» (یعنی نخودفرنگیهایی با رنگهای متفاوت همراه با یکدیگر پرورش یابند)، در نسلهای بعدی نخودفرنگیها چه اتفاقی میافتد. کار روی نخودفرنگی خوب بود، چون سریع رشد میکرد و به همین علت نسل بعدی تند و راحت سرمیرسید. همچنین در گلدان تفاوتهای بارزی داشتند ــ نخودفرنگیها یا زرد بودند یا سبز، و در پوستهایی صاف یا چینخورده. او کشف کرد که این خصیصهها با دقتی ریاضی به ارث میرسند، اما به شیوههایی که به سهولت از چشم پنهان میمانند. اگر گیاهی با نخودفرنگیهای سبز (دانههایش) با گیاهی با نخودفرنگیهای زرد پیوند زده شود، همهٔ نخودفرنگیهای نسل اول زرد خواهند بود. اما وقتی مندل گیاهان نسل اول را یک بار دیگر پیوند زد، در نسل دوم از هر چهار گیاه سهتا زرد بود و یکی سبز. خصیصهٔ زردی در نسل اول کاملاً غالب بود، اما خصیصهٔ «مغلوب» (سبزی) در نسل دوم خودش را نشان داد. این الگوهای قدرتمند چه معنایی داشتند؟ مندل نتیجه گرفت که وراثت بهصورت «تکهتکه» است، یعنی اینکه گیاهان و حیوانات خصیصهها را در واحدهایی مجزا به ارث میبرند. وراثت به جای آنکه تغییرات ذرهذرهای از نوع وراثت نرم، یا از نوع بعضی از خصیصههای میانگینِ بین دو والد باشد، چیزی است کاملاً صریح و معین. نخودفرنگیها یا سبز هستند یا زرد، نه ملغمهای از این دو رنگ.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه