کتاب بندگان مشتاق سرمایه
معرفی کتاب بندگان مشتاق سرمایه
کتاب بندگان مشتاق سرمایه نوشتهٔ فردریک لوردون و ترجمهٔ فواد حبیبی و امین کرمی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. نویسند در این اثر دیدگاههای اسپینوزا و مارکس در باب میل را شرح داده است.
درباره کتاب بندگان مشتاق سرمایه
فردریک لوردون در کتاب بندگان مشتاق سرمایه بیان کرده است که سرمایهداری کماکان به ستیزهجو ساختن (مداوم و هرچه بیشتر) خود ادامه میدهد. به عقیدهٔ نویسنده این لیبرالیسم است که در قالب فرمولبندی کانت مقرر میکند «چنان رفتار کن که با انسانیت رفتار میکنی؛ خواه در رابطه با شخص خویش و خواه با هر شخص دیگری که همزمان آن را قسمی هدف به شمار آوری و نه صرفاً چون وسیلهای». با این حال، در یک چرخش دیالکتیکی مختصِ پیشرفتهای عمده در (حوزۀ) کنترل اجتماعی، این ایده که برخی آزادند تا از دیگران بهمثابۀ وسیلهای برای نیل به هدف استفاده کنند، در حالی که دیگران آزادند تا به خود رخصت دهند تا از ایشان بهره بگیرند، ذات راستین آزادی اعلان شده است. اط نظر نویسنده نقطهٔ تلاقی این دو آزادی، استخدام خوانده میشود. او برای شرح ایدهٔ خود بر آرای اسپینوزا و مارکس تکیه کرده است.
خواندن کتاب بندگان مشتاق سرمایه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای جامعهشناسی و فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بندگان مشتاق سرمایه
«مطابق روح (عملیاتِ) اصلاح واژگانی که اسپینوزا عهدهدار آن است، نباید به خود اجازه دهیم بهواسطۀ کاربرد واژۀ عشق برای توصیف وضعیتهایی، همچون کار و استخدام، مبهوت شویم؛ وضعیتهایی که بهلحاظ واژگانی با عشق ناهمخوان به نظر میرسند؛ زیرا بهمحض اینکه واژۀ عشق از درک عاطفی شهودیمان جدا شود، مطابق اقتضائات تعریف ژنتیکی (آن) به کار برده میشود، یعنی هنگامی که صرفاً به شادمانی همراه با ایدۀ قسمی علت بیرونی ارجاع مییابد، آن گاه این واژه به کلیترین تعبیر برای خرسندی ناشی از ابژۀ بیرونی بدل میشود و بنابراین قادر به دربر گرفتن طیف کامل ابژههای ممکن خرسندی، از عادیترین تا اجتماعیترینشان، شده و در هر حال به فراسوی عشق شهوانی میرود. به همین دلیل است که لوران بووه یکسره برحق است که در کلیترین سطح و جهت تأکید بر ماهیت از بنیاد عاشقانۀ میل، ابژههای این میل هرچه باشند، از «ساختار عاشقانۀ رفتار» سخن براند؛ چراکه کُناتوس بهمنزلۀ قدرت، تلاشی است برای قدرت بیشتر، بهعبارتی جستوجوی تأثیرات شادمانی که اسپینوزا دقیقاً بهعنوان ازدیاد قدرت عملورزی بدن و اجتناب از تأثیرات اندوه تعریف میکند. این امر همچنین دلیل آن است که چرا هیچ نیازی به از سر گذراندن فرضیهای هستیژنتیک۱۰۵ نداریم تا به توضیح تقاضاها برای آن عشقی بپردازیم که درون جهانهای اجتماعی همانند استخدام مطرح میشود، (آنهم) با برخورد با آنها بهمنزلۀ قسمی دگردیسی (از طریق والایش) تقاضای بنیادین برای عشق (وسوسه میشویم بهمنظور نشان دادن اولویت مطلقی که روانکاوی بدان اعطا میکند، بنیادین را با حرف بزرگ بنویسیم) که پیوند نخستین میان کودک و والدین را شکل میدهد. سازوکار کاملاً عمومی تقاضای عشق در خودِ قلب کُناتوس بهمنزلۀ نیروی میل و همچون تکاپو برای خرسندی شادمانه و خصوصاً شناسایی قابلیتمان برای خشنود کردن دیگران بهمنظور استخراج شادمانی از (بطنِ) مورد عشق قرار گرفتن از سوی آنها حک شده است (قضایای ۲۹ و ۳۰، بخش سوم، اخلاق). نظر به اینکه والدین صرفاً نقطۀ اولیۀ اِعمال این طرحوارۀ انفعالی و شورمندانۀ مبنایی هستند، نمیتوان برای عشق والدین جز تنها قسمی تقدم زمانی ساده مدعی هیچ گونه تقدم روانژنتیکی ذاتی شد؛ در نتیجه تقاضا برای عشق مجدداً فعال میشود؛ چنانکه عشق در هر مواجهۀ تازهای با یک وضعیت مناسب جهت عرضۀ فرصتهای تازه بدان تنوع مییابد.
اجتماعیسازی استخدام آشکارا یکی از چنین وضعیتهایی است. شخص در میان بسیاری از ابژههای میلی که همزمان از سوی (انواع سوژههای) بسیار مشتاق، وظیفهشناس، متملق و فرمانبردار (که بهدرستی نمونۀ عالی فرمانبرداری نام گرفته است) پی گرفته میشود، نهتنها منافع استراتژیکی همچون جستوجوی ارتقای مرتبه، دریافت اضافهحقوق یا از پا درآوردن رقبا، بلکه همچنین تعقیب شادمانی منبعث از مورد عشق واقع شدن از سوی یک مافوق را هم مییابد؛ بهعبارتی (تعقیب شادمانی منبعث از) دوست داشته شدن توأماً هم از سوی فردی خاص و هم از سوی یک نهاد ((یعنی) قسمی قدرت عظیم عاشقانه) از مجرای یکی از نمایندگان نهاد مزبور. سازوکار جستوجوی عاشقانۀ بازشناسی دارای عمومیتی است مطلق و بنابراین مناسب قسمی پیچش خاص در درون جهانِ کار. با وجود این، شدت و حدت عاشقانۀ رابطۀ استخدامی بر حسب شرایط حادثی تغییر مییابد که دامنۀ گسترده یا محدود تجلی آن را تعیین میکنند. یک نمونه از گسترش این دامنه، مدیریت فردی فزایندۀ «منابع انسانی» است که میتوان آن را بهصورت عمومیتری به گرایش معاصر بهسوی «روانشناختیسازی» روابط اجتماعی و قسعلیهذا نسبت داد. در هر صورت، عشقِ رئیس ـ ارباب در قالب جستوجوی (نیل به) بازشناسی جایگاهی بسزا در مجموعۀ شورمندانه و انفعالی استخدام بهمنزلۀ یکی از شکلهای «بیگانگی» خاص آن دارد؛ به عبارت دیگر، بدین سبب که این عشق، بهمنزلۀ «رضایت»، منبعی است برای تأثیرات شادمانه. البته عشق به همین منوال منبعی برای همراستاسازی (نیز) به شمار میرود؛ زیرا، از رهگذر خودِ ماهیتش، سازوکار شورمندانۀ تقاضای عشقْ جوینده را بهسوی انجام دادن آن چیزی سوق میدهد که باعث شادمانی دهندهٔ عشق) میشود و ازاینرو همچنین سازوکار مزبور را بهسوی پذیرش/ تدارک میلِ دهندهٔ عشق) بهمنظور تطابق جوینده با این میل هدایت میکند. نظر به اینکه خطوط وابستگی همچنین خطوط وابستگی به بازشناسی نیز هستند، همترازی مادون با مافوق که پیشاپیش بهشیوهای یکسان همتراز شده، در ساختار عمومی ــ سلسلهمراتبی و شکستۀ ــ همراستاسازی شورمندانه حک شده است.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۵ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۵ صفحه
نظرات کاربران
کتاب به خودی خود فوق العاده جالبه اما ترجمه واقعا گنگ و دلسرد کننده.