کتاب تفکر سیاسی
معرفی کتاب تفکر سیاسی
کتاب تفکر سیاسی نوشتهٔ گلن تیندر و ترجمهٔ محمود صدری است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب در حوزهٔ فلسفهٔ سیاسی را منتشر کرده است.
درباره کتاب تفکر سیاسی
هدف گلن تیندر از نگارش کتاب تفکر سیاسی ارائه و توضیح پرسشهایی اساسی است که تفکر سیاسی از آنها سرچشمه میگیرد. خوانندگان با مطالعهٔ این کتاب با حوزۀ تفکر سیاسی آشنا مششوند. تقریباً همۀ متون تئوریهای سیاسی، دربارۀ دکترینها و ایدهها، یعنی درباب نتایج است، اما کتاب حاضر به مسائلی میپردازد که دربارۀ منشأ تفکر است و در هر فصلش مجموعهای از پرسشهای مربوط به هم تعریف شده و دربارۀ آنها توضیح داده میشود. پرسشهایی هم بیپاسخ میمانند و به همین دلیل، خواننده به نتیجهگیری مشخصی نمیرسد. هدف این کتاب نیز دقیقاً همین است: خواننده نباید بیاساید، بلکه باید به سوی حالتی هدایت شود که بیندیشد.
این دیدگاه بر این فرض استوار است که شناخت اندیشۀ سیاسی نتیجۀ آشنایی با شکها و پرسشهایی است که اندیشه از درون آنها به وجود میآید. نمیتوان روند تفکر را در نتایجش خلاصه کرد و درعینحال دچار اشتباه نشد، زیرا پرسشها نهتنها آغاز تفکر نیست، بلکه تداوم آنها به اوضاع و احوال محیط زندگی نیز مربوط میشود. اگر ایدهها و نظریهها از مسائل و پرسشهایی منتزع شوند که موجب پویایی آنها میشود، از لحاظ فکری به موضوعاتی ایستا مبدل خواهند شد. علت آن بیمعناشدن ایدهها و نظریههای مذکور است. ازاینرو تفکر زنده در تماس دائم با پرسشهای اساسی محیط خویش است.
خواندن کتاب تفکر سیاسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ سیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تفکر سیاسی
«ما دربارۀ جهانبینی سیاسی سقراط اطلاع موثقی نداریم. احتمالاً وی تمایلی به همنوایی با مسلکهای مشخص سیاسی و نیز دیگر انواع مسلکها نداشت؛ البته پیبردن به برخی از عقاید سیاسی کلی وی، از طریق شیوۀ زندگیاش دشوار نیست. اولاً کل زندگی سقراط مظهر پویای آزادی بود. همشهریانش او را مسخره میکردند و دولت به تبعید و مرگ تهدیدش میکرد؛ اما وی مطابق خواست خویش با آرامش به زندگی و مباحثه ادامه میداد. ثانیاً اگرچه گمان میرود سقراط گرایشهای نُخبهگرایانه (از آن نوع که مریدش، افلاطون، در ایدۀ فیلسوفشهریار بیان کرد) داشته است؛ لیکن شیوۀ زندگیاش نشانگر نوعی برابریطلبی بود. او برای خود هیچ قدرت ویژهای قائل نبود و ظاهراً به گفتوگو با هرکسی تمایل نشان میداد که مایل بود با وی سخن بگوید. در یکی از مکالمههای افلاطون، سقراط به عنوان کسی معرفی میشود که ثابت کرد دانش واقعی را از بردۀ جوانِ بیسواد هم میشود آموخت. به هر حال، وی انسانی کاملاً اجتماعی بود. وفاداری به دولتی که به مرگ محکوکش کرد، او را از گریختن بازداشت و پرسشگری مصرانه وی مبین اشتیاقی راسخ به مراوده بود.
بیشتر مردم براثر شک آشفته میشوند و از بحث جدی به سبب ترس از شک طفره میروند. اما چنین استنباط میشود که سقراط شک را اساس سلامت و امید میدانست و به نحوی غیرمتعارف، اطمینان به وجودِ انسانی آزاد و اجتماعی را منبعث از عدم ایقان میدانسته است.
ما اکنون در دورانی از عدم ایقان به سر میبریم؛ اما این عدم ایقان، برخلاف عدم ایقانِ روشن و آشکارِ سقراط، دلهرهآور و جانکاه است. همان طور که دربارۀ یکی از پرسشهای مذکور در فوق گفتیم، نهتنها ایمان دینی سنتی، بلکه حتی اطمینان به اینکه علم امکان آن را دارد که واقعیت را توضیح دهد، به سستی گراییده است. تودۀ عظیم مردمی که جمعیت کرۀ ما را تشکیل دادهاند، دربارۀ اینکه چه چیز حقیقی است یا اینکه چگونه باید زندگی کنند، عقایدی روشن و ثابت ندارند. بنابراین، جنبۀ معنوی زندگی آنان ممکن نیست از کیفیتی مطلوب برخوردار باشد.
اگر ایدۀ عدم ایقان انسان معتبر باشد، به هر حال، چنین وضعیتی نومیدکننده نخواهد بود و ما نباید کوششمان صرف ازبینبردن همۀ تردیدها شود. این تردیدها ممکن است راهی به سوی روشنبینیهای کاملتر از هر نوع دیگری باشد که بشریت تاکنون بدانها نائل شده است. وقتیکه ما میکوشیم به جای تردیدهایمان اصولی مشخص را جایگزین کنیم که تزلزلناپذیر و ابطالناپذیر باشد، دلیل امتناع ما، ترس از قدمنهادن در چنین راهی است. البته امکان دارد که ما در این راه، کاری انجام دهیم که از ناکامی ما برای تعالیدادن ادراکاتمان بدتر باشد. نظامهای توتالیتر و خشونتِ عصر ما تا حدی حاصل کوششهای انسانها برای گریز از عدم ایقان است. کسانی که ظرفیت آن را ندارند که با شک زندگی کنند، نخواهند توانست با انسانهایی زندگی کنند که به دلیل اندیشهمندی و استقلال، سرچشمههای تردیدند. ازاینرو، هم به علت سازگاری و هم به خاطر اجتماع، باید آرزو کنیم که عصر عدم ایقانِ دلهرهآورِ ما، راهی به سوی یقین کامل نباشد. بزرگترین دستاورد تفکرِ سیاسی امروز، در چیرگی آن بر تردیدهایمان نخواهد بود، بلکه مربوط به یاریرساندن آن به ماست تا امکان آن را داشته باشیم که با این تردیدها در حالتی از آزادی و مدنیت زندگی کنیم.»
حجم
۱۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۱۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه