کتاب ضیافت افلاطون به نزد لئو اشتراوس
معرفی کتاب ضیافت افلاطون به نزد لئو اشتراوس
کتاب ضیافت افلاطون به نزد لئو اشتراوس نوشتهٔ سث بنردتی و ترجمهٔ ایرج آذرفزا است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر فلسفهٔ سیاسی یونان باستان را شرح داده است.
درباره کتاب ضیافت افلاطون به نزد لئو اشتراوس
کتاب ضیافت افلاطون به نزد لئو اشتراوس مجموعهای از آثار و درسگفتارهای «لئو اشتراوس» در باب فلسفهٔ سیاسی یونان باستان را در بر دارد. این درسگفتارها در سال ۱۹۵۹ در دانشگاه شیکاگو ارائه شدهاند. بااینکه قرار بود این درسگفتارها در دهۀ ۱۹۶۰ میلادی به چاپ برسد، به دلایلی چاپ آن ۴۰ سال به تعویق میافتد. «سِث بِنِردتی» (۱۹۳۰-۲۰۰۱)، یکی از برجستهترین شاگردان اشتراوس، ویرایش این درسگفتارها را بر عهده میگیرد و در سال ۲۰۰۱ به همت انتشارات شیکاگو آن را منتشر میکند. از اشتراوس بیش از ۱۷ کتاب و ۷۰ مقاله بر جای مانده است که اگر درسگفتارها و سخنرانیهایش، از جمله همین مجموعه درسگفتارها، را نیز بدان بیفزاییم، میتوانیم مجموعه آثار او را بالغ بر ۲۲ مجلد بدانیم. این اثر در ۱۲ فصل نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «ملاحظات مقدماتی»، «مکان و زمان نمایش»، «فایدروس»، «پاوسانیاس (۱)»، «پاوسانیاس (۲)»، «اِروکسیماخوس»، «آریستوفانس»، «آگاثون»، «سقراط (۱)»، «سقراط (۲)»، «سقراط (۳)» و «آلْکیبیادس».
خواندن کتاب ضیافت افلاطون به نزد لئو اشتراوس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ سیاسی یونان باستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ضیافت افلاطون به نزد لئو اشتراوس
«همانطور که پیش از این گفتم، آریستوفانس نخستین سخنران مُلهَم است. وی نخستین سخنرانی است که اروس را تابع امری بیرون از اروس قرار نمیدهد. وانگهی، آریستوفانس استدلالی را که پاوسانیاس آغاز کرده بود و اروکسیماخوس ادامه داده بود کامل میکند؛ یعنی برتری شاهدبازی را اثبات میکند. پاوسانیاس از تمایز میان اروس شریف و پست آغاز کرده بود؛ اما، همانطور که در ادامه روشن شد، این تمایز به نحوی که وی در نظر دارد، طبیعی نیست بلکه از جانب قانون گذاشته میشود. وی کوشید با دست به دامانِ نوس (ذهن) شدن، اصلی طبیعی برای این تمایز بیابد: جنس نرینه به دلیل بهرهمندی بیشتر از عقل باید ارجح دانسته شود؛ اما ناکام ماند. بنابراین اروکسیماخوس و آریستوفانس دست از این کوشش برداشتند. اروکسیماخوس سخن از هنر، سخن از تخنه، را پیش کشید که امری عقلانی است، اما تخنه غیراروسیک است. آریستوفانس به کل دربارۀ نوس سکوت کرد. اروکسیماخوس و آریستوفانس با کنار گذاشتن جهتگیری ذهن، وادار شدند اروس را به منزلۀ امری دوسویه مطرح کنند.
دو سخنران پیشین، فایدروس و پاوسانیاس، از نگرگاه عاشق یا معشوق دربارۀ اروس سخن گفتند؛ چرا این گونه است؟ دوسویگی و افقی بودن اروس متمایز از (تکسویگی و) عمودی بودن آن است؛ اروس به امر والاتر گرایش دارد؛ پیوند این نکته با مسئلۀ ذهن بدین ترتیب است: موضوع ذهن فراتر از خود ذهن است، زیرا ذهن در پی موضوع خویش است نه برعکس. اروکسیماخوس نیز میان اروس شریف و پست تمایز گذاشته بود. این تمایز، بدان صورت که وی مطرح میکرد، تمایزی طبیعی نیست؛ این هنر است که چنین تمایزی را، براساس آنچه برای آدمی سودمند است، میگذارد. مشخصاً سخن وی را دربارۀ فصلهای سال به یاد بیاورید. فصلهای سالم و فصلهای ناسالم به طور یکسان طبیعیاند هست. غلبۀ این یا آن فصل بر عهدۀ هنر گذاشته میشود. از این روست که وی اظهاراتش را با برتری هنر به پایان میبرد. پس، اگر تمایز میان اروس شریف و پست طبیعی نباشد، باید یکسر کنار گذاشته شود و این دقیقاً همان کاری بود که آریستوفانس کرد. آریستوفانس دست به دامان سلسلهمراتب طبیعی آدمیان شد، اما سلسلهمراتب طبیعی نه با نوس بلکه با مردانگی تعیین شد. به زعم وی، اروس همان عصیان و لشکرکشی است؛ اروس سردار لشکر است.»
حجم
۵۱۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹۳ صفحه
حجم
۵۱۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹۳ صفحه