کتاب خار و میخک یحیی السنوار + دانلود نمونه pdf رایگان
تصویر جلد کتاب خار و میخک

کتاب خار و میخک

معرفی کتاب خار و میخک

کتاب خار و میخک با عنوان اصلی الشوک و القرنفل (به انگلیسی The Thorn and the Carnation) رمانی است در حوزه‌ی ادبیات پایداری، مقاومت فلسطین که به قلم یحیی ابراهیم حسن السنوار به رشته‌ی تحریر درآمده است. کتاب درباره‌ی بیست‌ودو سال حبس نویسنده در زندان‌‌های اسرائیل و اتفاقاتی صحبت می‌کند که نگارنده از سر گذرانده است. خار و میخک را می‌توان گواهی بر مقاومت مردم غزه و پایداری آنان برای حفظ وطن و ارزش‌های اخلاقی دانست. نویسنده با قلمی روان و نگاهی ناب به اتفاقات از داستان‌سرایی و ثبت وقایع فراتر رفته و تلاش می‌کند تا واقعیت‌های زندگی در غزه و فلسطین را به خواننده نشان بدهد. خار و میخک را اسما خواجه‌زاده به فارسی برگردانده و انتشارات کتابستان معرفت آن را منتشر کرده است. شما می‌توانید نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب خار و میخک

خار و میخک را می‌توان رمانی معاصر و فلسطینی دانست که بخشی از تاریخ معاصر این سرزمین را نیز در بر می‌گیرد. زبان روایت کتاب عبری است و گفته می‌شود در سال ۲۰۰۴ نگارش شده است؛ یعنی زمانی که نویسنده در زندان اسرائیلی بئر السبع دوران اسارت خود را به دلیل کشتن دو اسرائیلی می‌گذراند. خار و میخک را می‌توان تمثالی از مردمی دانست که بیشتر عمر خود را بین آزادی و اسارت و سکوت و مقاومت به سر برده‌اند. سنوار مردمانی را به تصویر می‌کشد که میان خون عزیزانشان سلاحی برای مبارزه با دشمن می‌سازند و به امید فردایی روشن برای آزادی خود می‌جنگند و مقاومت می‌کنند.

نویسنده درباره‌ی کتاب گفته است که داستان شخصی او نیست؛ اما تمام اتفاقات واقعی است و هر کدام از وقایع، از دل یک فلسطینی برآمده است. او اشاره می‌کند که بخش عمده‌ی کتاب درباره‌ی زندگی خودش است و بعضی قسمت‌ها نیز داستان‌هایی است که از سایر هم‌وطنان خود شنیده یا دیده است. برخی از اتفاقات را خود نویسنده تجربه کرده و راویِ برخی از آن‌ها نیز عزیزان خود را در این راه از دست داده‌‌اند. در پایان نیز، سنوار کتاب خود را به کسانی تقدیم کرده است که دلشان برای سرزمین اسرا و معراج می‌تپد.

در این کتاب خار را می‌توان نماد دردها و مشکلات و سختی‌ها دانست و میخک نمادی است از شادی‌ها و موفقیت‌ها. سنوار با استفاده از این نماد‌ها توانسته است ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فلسطینیان را به تصویر بکشد و بگوید که مردم فلسطین چگونه با وجود تمام غم‌ها و مشکلات و سختی‌ها توانسته‌اند با مقاومت خود در برابر ظلم به شادی و موفقیت دست یابند.

جمله زیبا از کتاب خار و میخک

خلاصه کتاب خار و میخک

رمان خار و میخک در سی فصل نگارش شده است و به زندگی فردی به نام احمد می‌پردازد. شخصیت اصلی کتاب، یعنی احمد در هر فصل از کتاب درگیر موضوعی در اردوگاه آوارگان فلسطینی می‌شود و ابعاد متفاوت زندگی آوارگان را توصیف می‌کند. یکی از مسائل مهم در کتاب، اشاره به این موضوع است که فلسطینیان بسیاری مجبورند برای گذران زندگی برای اسرائیلی‌ها کار کنند. این مسئله خود موجب دو دیدگاه متفاوت میان مردم می‌شود. عده‌ای آن را فرصتی برای بهبود زندگی خود می‌دانند و باور دارند مهم نیست برای چه کسی کار می‌کنند، مهم این است که می‌توانند به گذران زندگی خود و خانواده‌شان کمک کنند. عده‌ای دیگر اما معتقدند کارکردن برای کارخانه‌ها و کارفرماهای اسرائیلی نوعی خیانت به فلسطین و مردم فلسطین است. در طول کتاب شخصیت‌‌ها مدام درگیر انتخاب‌هایی دوگانه میان این دو تفکر می‌شوند و باید میان وطن و خانواده و گذران زندگیِ خود یکی را برگزینند.

تلاش جوانان برای تحصیل و درگیری آن‌ها با مأموران اسرائیلی و ایست‌بازرسی‌های آنان از دیگر مسائلی است که در کتاب یحیی سنوار مطرح شده است و چند فصل از کتاب را به خود اختصاص داده است. والدین چشم‌انتظار، کسب درآمد با وجود تمام محدودیت‌ها، ‌تشکیل زندگی و در آغوش‌گرفتن عزیزانی که شهید شده‌اند از دیگر مسائلی است که در کتاب به‌خوبی به تصویر کشیده شده است.

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟

فهم رنج بزرگی که فلسطینیان دهه‌ها با آن درگیر بوده‌اند کار دشواری است. سنوار در کتاب خود تلاش کرده تا گوشه‌ای از این رنج را به شکل داستان بیان کند و کتاب از این نظر بسیار خواندنی و دل‌نشین است. از سوی دیگر، خار و میخک ما را با مردمانی آشنا می‌کند که طی سال‌ها جنگ آموخته‌اند چگونه با وجود تمام اختلافات داخلی و تفاوت دیدگاه در کنار یکدیگر بایستند و برای هدفی بزرگ‌تر و به‌دست‌آوردن آزادی خود بجنگند. خار و میخک داستان مقاومت و پایداری در شرایط سخت و طاقت‌فرساست و از‌این‌رو، خواندن کتاب برای مخاطبان بسیار آموزنده است.

علاوه‌براین، سنوار خود در دلِ مقاومت بوده و رنج‌های بسیاری را تحمل کرده است،‌ سال‌های زیادی را در زندان‌های اسرائیلی به سر برده و خواندن خار و میخک به‌نوعی خواندن تاریخ معاصر فلسطین است.

دانلود کتاب خار و میخک یحیی سنوار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر به تاریخ معاصر علاقه‌ دارید خواندن رمان خار و میخک خالی از لطف نیست. به‌علاوه، کتاب در حوزه‌ی ادبیات پایداری و مقاومت است و خواندن آن را به تمام دوستداران کتاب‌های ادبیات پایداری پیشنهاد می‌کنیم. همچنین، تمام علاقه‌مندان به فلسطین و تاریخ آن از خواندن کتاب لذت خواهند برد.

درباره یحیی سنوار؛ نویسنده کتاب

یحیی ابراهیم حسن سنوار، سیاستمدار و شبه‌نظامی فلسطینی بود. سنوار در ۲۹ اکتبر ۱۹۶۲ در اردوگاه پناهندگان خان یونس در غزه به دنیا آمد که آن زمان تحت حاکمیت مصر بود. خانواده‌ی او در جریان جنگ ۱۹۴۸ از اشکلون فرار کرده یا اخراج شده بودند. او تحصیلات خود را در دانشگاه اسلامی غزه در رشته‌ی مطالعات عربی تمام کرد. به اعتقاد برخی از نزدیکان و مقامات حماس او فهمی عمیق از سختی‌ها و واقعیت‌های زندگی در غزه داشت و همین موضوع باعث شده بود او میان مردم غزه بسیار محبوب باشد.

در ۱۹۸۹ سنوار به دلیل سازمان‌دهی عملیات ربودن و کشتن دو سرباز اسرائیلی و چهار فلسطینی هم‌دست آنان به حبس ابد محکوم شد و به خاطر آن ۲۲ سال حبس کشید. در آخر، در ۲۰۱۱ در چهارچوب توافق‌نامه‌ی مبادله‌ی اسرا در ازای سربازی اسرائیلی به نام گلیعاد شلیط آزاد شد. در این ۲۲ سال پزشکان اسرائیلی توموری در سر او پیدا کردند و با برداشتن آن او را از خطر مرگ حتمی نجات دادند.

او در دوران حبس عبری را آموخت و از آن برای درک بهتر فضای فکری دشمنان استفاده کرد. به گفته‌ی برخی کارشناسان همین دانش او موجب غافل‌گیری اسرائیلی‌ها در ۷ اکتبر شد. سنوار یکی از بنیان‌گذاران سرویس امنیتی حماس با نام «مجد» بود.

ایالات‌ متحده در ۲۰۱۵ او، حماس و گردان‌های عز‌الدین قسام را به‌عنوان تروریست معرفی کرد. در ۲۰۱۷ او به‌عنوان رهبر حماس در غزه انتخاب شد. خیلی زود روابطی صمیمانه با دولت جمهوری اسلامی ایران برقرار و از اعتراضات ۲۰۱۸-۲۰۱۹ مرز غزه حمایت کرد. او مجدد در ۲۰۲۱ به‌عنوان رهبر حماس انتخاب شد و تا زمان مرگش دو منصب ریاست حکومت حماس در نوار غزه و جانشینی اسماعیل هنیه را بر عهده داشت. او را یکی از مغزهای متفکر حمله‌ی ۷ اکتبر می‌دانند و همین امر سبب شد تا وزارت دادگستری ایالات‌ متحده آمریکا علیه او اعلام جرم کند. در آخر، در ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴ نیروهای دفاعی اسرائیل از طریق آزمایش دی‌ان‌ای تأیید کردند که سنوار یک روز قبل از جریان درگیری با ارتش اسرائیل در غزه کشته شده است.

شخصیت‌های رمان خار و میخک

خار و میخک دو شخصیت اصلی به نام‌های احمد و ابراهیم دارد. احمد راوی داستان‌هاست و ابراهیم رهبر مبارزات. این دو شخصیت با روایت داستان‌ها دیدگاه‌های خود را درباره‌ی مبارزات مردم فلسطین و مسائل سیاسی و اقتصادی پیرامون آن با مخاطب به اشتراک می‌گذارند. احمد را می‌توان نماینده‌ی اشخاصی دانست که با بیان دیدگاه‌های خود خواننده را با مسائل فلسطینیان آشنا و درگیر می‌کند. در مقابل، ابراهیم بیشتر نماینده‌ی تفکرات و دیدگاه‌‌های خود نویسنده درباره‌ی آزادی فلسطین است.

بخشی از متن کتاب خار و میخک

«در یکی از خانه‌های محله الشجاعیه، ابونضال و ام‌نضال و نضال و محمد و دو تا از دخترهایشان نشسته بودند. محمد که تقریباً بیست و پنج ساله بود خیلی زیتون می‌خورد طوری که توجه ام‌نضال را جلب کرد و پرسید: چه شده محمد که فقط زیتون می‌خوری؟ چیز دیگری دوست نداری پسرم؟ محمد گفت: نه مادر! همه چیز دوست دارم، اما زیتون را بیشتر دوست دارم. مگر این زیتون از همان درخت زیتونمان نیست که عماد پای آن شهید شد؟ اشک از چشم ام‌نضال چکید و گفت: خدا رحمتش کند، بله پسرم. محمد گفت: برای همین دوستش دارم. احساس می‌کنم روح عماد در این زیتون است، برای همین خیلی دوستش دارم چون عماد را دوست دارم.

معلوم بود که کشتی روند صلح پس از روی کار آمدن نتانیاهو در اسرائیل، به گِل نشسته و دیگر جلو نمی‌رفت. اوضاع سیاسی هر روز بدتر می‌شد و همین باعث شد بسیاری از مخالفان اوسلو اوضاع را دلیل درستی نظراتشان بدانند که می‌گفتند: «این توافق محکوم به شکست است!» چون هرچه که می‌گذشت نتانیاهو توافقنامه‌ها را زیر پا و کنار می‌گذاشت.

این قسمت گفتگو را، وقتی در اتاق مادرم جمع می‌شدیم، حسن بارها تکرار کرده بود. محمود به او جواب می‌داد آن‌ها مسبب این مسأله‌اند و اگر عملیات‌های آن‌ها نبود نتانیاهو به حکومت نمی‌رسید و روند صلح طبق برنامه پیش می‌رفت. اما همه یک‌نظر بودند که روند صلح منجمد شده یا به پایان رسیده است.

عبدالرحیم همراه دو مجاهد دیگر با ماشین در جاده اطراف شهرستان «بیت شیمش» داخل سرزمین‌های اشغالی ۴۸ می‌رفتند. این جاده فقط چند کیلومتر با صوریف فاصله داشت. دوتای آن‌ها کلاًشینکوف‌های پر از گلوله به دست داشتند و منتظر بودند ماشینی از شهرک‌نشین‌ها عبور کند. ماشین‌ها شاهد ماشینی بودند که به کنار جاده برخورد کرد و سرنشین‌هایش کشته شدند. چند روز بعد عبدالرحیم و برادرانش بعد از نماز مغرب در مسجد درباره زندگیشان حرف می‌زدند که عبدالرحیم گفت: برادران! تا الان هزاران نفر از زندانیان فلسطینی از زندان‌های رژیم آزاد شده‌اند، اما حتی یک نفرش هم از زندانیان مخالف اوسلو نبوده است.

جمیل گفت: راست می‌گویی. صدها اسیر که مقامات رژیم می‌گویند خون اسرائیلی‌ها روی دستشان است، آزاد نشده‌اند. عبدالرحیم گفت: باید کاری برای آزادی این زندانیان و رهایی آن‌ها از زندان‌های تاریک اشغالگران انجام دهیم. دیگران گفتند: بله، بله! باید یک کار جدی انجام دهیم.

سه نفر از مجاهدان با ماشین در جاده اطراف اردوگاه نظامی «صرفند» داخل سرزمین‌های اشغالی ۴۸ چرخیدند و تظاهر کردند ارتشی هستند. غروب بود و سربازی از پایگاه به خانه می‌رفت. در ایستگاه منتظر ماشین بود و برای ماشین‌ها دست بلند می‌کرد تا او را ببرند. ماشین مجاهدان جلوی سرباز ایستاد، یکیشان کلتش را درآورد و سه گلوله به او شلیک کرد و او را کشت.»

نظرات کاربران

اعظم السادات موسوی
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

دورود خدا بر تمام شهیدان ومجاهدان راه آزادی.

mohsen Reza
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

همینکه توسط شهید آزادی و مقاومت نوشته شده ، برای عالی بودنش کافیه

زهرا
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

خیلی خوبه که تازه های نشر رو سریع موجود میکنید. چقدر خوب میشد اگر از قبل اطلاعیه بزنید و بگید به زودی موجود میشه.

#دور_از_ذهن
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

خدا خیرتون بده اضافه کردید این کتاب ارزشمند رو

کاربر 2749230
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

درود و رحمت خداوند بر این شهید عزیز شهید قلب تاریخ است، همچنانکه قلب به رگ های خشک اندام، خون، حیات و زندگی می دهد...» کتاب پر محتوایی بود که رنج و درد و مبارزه و پایداری فلسطینیان قهرمان را به دنیا

- بیشتر
Sobhan Naghizadeh
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

خدا رحمتت کنه ابوابراهیم... شرافتمندانه زندگی کردی و عزتمندانه شهید شدی، تا ابد در یاد ها خواهی ماند.

کاربر 6235594
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

درود خداوند بر رزمندگان اسلام

shervin_98
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

کتاب فوق العاده ای هستش... خدا رحمتت کنه شهید بزرگوار

کاربر 8621554
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

عجب مردی

راهله غفاری
۱۴۰۳/۰۸/۲۰

سنوار در قالب رمان زندگی خودش و اطرافیانش رو به رشته تحریر در اورده واقعا برای مطالعه درباره فلسطین عالیه.درود خدا بر شهید یحیی سنوار و مجاهدان راه حق

بریده‌هایی از کتاب

«به خدا یک دقیقه زندگی با عزت و کرامت از هزار سال زندگی مثل قیرِ کف پوتین سربازان رژیم اشغالگر بهتر است.»
marziyeh
گفتم: هیچ‌وقت هم عاشق نشده‌ای؟ گفت: راستش را می‌خواهی؟ گفتم: بله. گفت این مسأله پیچیده و طولانی است. تقریباً پنج سال پیش دختری را دیدم که فکر می‌کردم از او خوشم می‌آید. رفت‌وآمدش را زیر نظر گرفتم و حس کردم دوستش دارم و او هم مرا دوست دارد، اما فقط در همین حد. وقتی شروع کردم به نماز خواندن و مسجدی شدم، فهمیدم قبل از اینکه فکر جدی برای ازدواج داشته باشی این روابط ممنوع است. برای همین دیگر برای اینکه او را ببینم سر راهش نرفتم، ولی حس می‌کردم دلم هنوز پیش اوست و فکر نمی‌کردم از نظر دینی مشکلی داشته باشد.
saqqa
احمد! من بعد از اینکه با تمام گوشت و پوستم عاشق شدم، تصمیم گرفتم این ریسمان را قطع کنم. حتی با اینکه رابطه‌ام با او از دایره‌ای عفت و حد مجاز خارج نشد و یک کلمه هم با او حرف نزدم از عمق جان عاشقش بودم! وقتی با پافشاری آن حس سنگین و تند فکرها مواجه شدم، از خودم پرسیدم: آیا واقعاً عاشقش هستم؟ و خودم جواب دادم: قطعاً. آن موقع به خودم گفتم: مثل تعهدهایی که در زندگی ما فلسطینی‌ها جریان دارد، اگر عشقت صادقانه باشد باید فداکاری کنی و هرچه درِ فساد و شر را به رویت باز می‌کند ببندی. هرچیزی که تصویر یا چهره محبوب را مخدوش می‌کند، حتی نسیم‌هایی که به صورت محبوب می‌خورد یا با احساساتش بازی می‌کند باید متوقف شود. ما مثل بقیه نیستیم احمد! شبت به خیر.
saqqa
«به خدا یک دقیقه زندگی با عزت و کرامت از هزار سال زندگی مثل قیرِ کف پوتین سربازان رژیم اشغالگر بهتر است.»
مصطفی پندار
پرسیدم: فکر نمی‌کنی زیاده‌روی می‌کنی؟ آنقدر که من می‌دانم انقلابیون، عاشق و ادیب بوده‌اند. خندید و گفت: درست است. درست است احمد! اما برای ما نه. در مورد ملت فلسطین این درست نیست. درباره انقلابیون ویتنام و کوبا و چین کمونیست درست است، اما ظاهراً تقدیر ما این است که فقط با یک عشق زندگی کنیم، عشق این سرزمین، مقدسات، خاک و پرتقالش. ظاهراً این سرزمین نمی‌خواهد هیچ رقیبی در میان عاشقانش داشته باشد و عشق را فقط برای خودش می‌خواهد.
saqqa
دختران اردوگاه ظاهر طبیعی خودشان را داشتند، بدون هیچ آرایش یا عمل زیبایی یا حتی کارهای اولیه‌ای مثل بند انداختن و ابرو برداشتن. با این حال معمولاً مثل ماه بودند و از آن زیباتر اینکه اکثرشان بسیار با حیاء بودند و اگر یکی از آن‌ها سؤالی می‌پرسید چشم به زمین می‌دوخت و اگر تصادفاً با پسری چشم در چشم می‌شد فوراً سرش را پایین می‌انداخت و گونه‌هایش قرمز می‌شد و این بر زیبایی او می‌افزود.
hosainmohammadi17
یکی از شعارهای جنبش فتح این است که زمین را فقط مردانش آزاد می‌کنند و همان‌طور که اجدادمان گفته‌اند: «زمین را فقط گوساله‌های خودش شخم می زنند.
روچک
مادرم سبد را آورد و محتویاتش را خالی کرد. داخل یکی از پاکت‌ها سیب قرمز بزرگی بود که تا آن موقع مثلش را ندیده بودیم و مزه آن را نچشیده بودیم. ما در طول عمرمان فقط دو سه بار سیب خورده بودیم که آن هم این شکلی نبود. در پاکت دومی میوه دیگری بود که آن موقع اسمش را نمی‌دانستیم و وقتی بزرگ شدم فهمیدم اسمش آلو است.
maede Ak
اکثر پسرها و دخترهای اردوگاه اهل رابطه‌های عاشقانه نبودند چون قوانین محلات در اردوگاه می‌گفت با دخترهای همسایه باید مثل خواهرهایت رفتار کنی. مادرم همیشه به برادرها و خواهرهایم نسبت به رابطه با جنس مخالف هشدار می‌داد و خیلی وقت‌ها به برادرهایم می‌گفت به دخترهای همسایه‌ها نگاه نکنند و با آن‌ها حرف نزنند و هشدار می‌داد مزاحم ناموس مردم نشوید چون مردم مزاحم ناموستان می‌شوند، حتی اگر کسی فکر کند خودش باهوش‌ترین آدم است.
hosainmohammadi17
گفت: احمد! آن‌ها ما را دستگیر و بازجویی کردند و به تله بردند تا بفهمند آیا ما او را کشته‌ایم یا جایش را می‌دانیم یا نه؟ فقط همین نبوده، بلکه این خائن را پیش ما فرستادند تا ما را تخلیه اطلاعاتی کند. آن‌ها تا وقتی مطمئن نشوند ما هیچ ارتباطی با موضوع نداریم و واقعاً نمی‌دانیم او کجاست، ولمان نمی‌کنند. اینطوری دست از جستجو برمی‌دارند و ما با یک سنگ دو نشان زده‌ایم. هم از جاسوس بودن و خیانت او مطمئن شدیم و هم از او استفاده کردیم تا اطلاعات غلط به آن‌ها برسانیم و شرشان را از سرمان کم کنیم. شگفت‌زده گفتم: به خدا که تو مصیبتی. لبخند زد و زیر لب گفت: لطف خداست.
saqqa

حجم

۳۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۱۲ صفحه

حجم

۳۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۱۲ صفحه

قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
۴۰,۵۰۰
۷۰%
تومان