
کتاب خار و میخک
معرفی کتاب خار و میخک
کتاب الکترونیکی «خار و میخک» نوشتهٔ یحیی السنوار و با ترجمهٔ وحیده نعیمآبادی و هرمن رح، توسط نشر معارف منتشر شده است. این اثر در قالب رمان، داستان زندگی یک خانواده فلسطینی را در بستر تحولات تاریخی و اجتماعی فلسطین روایت میکند و به تجربههای تلخ و شیرین مردم این سرزمین در مواجهه با اشغال و مقاومت میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خار و میخک
«خار و میخک» اثری داستانی است که با نگاهی واقعگرایانه به زندگی مردم فلسطین در دهههای اخیر میپردازد. یحیی السنوار، نویسندهٔ کتاب، خود از چهرههای شناختهشدهٔ مقاومت فلسطین است و روایت را از دل تجربههای شخصی و جمعی مردم سرزمینش بیرون کشیده است. این رمان، با محوریت خانوادهای فلسطینی، وقایع تاریخی مهمی چون شکست ۱۹۶۷، آغاز انتفاضه و سالهای اشغال را از زاویهٔ دید کودکان و بزرگترهای خانواده بازگو میکند. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اولشخص است و با جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی، بازیهای کودکانه و دغدغههای بزرگترها، تصویری ملموس از زیستن در شرایط اشغال و مقاومت ارائه میدهد. نویسنده در مقدمه تأکید کرده است که هرچند شخصیتها و روایتها در قالب داستانی آمدهاند، اما همهٔ وقایع برگرفته از واقعیتهای زیستهٔ مردم فلسطین هستند. «خار و میخک» نهتنها داستان یک فرد، بلکه روایتی جمعی از دردها، امیدها و پایداری مردمی است که زندگیشان با فرازونشیبهای تاریخ معاصر فلسطین گره خورده است.
خلاصه کتاب خار و میخک
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «خار و میخک» با روایت کودکی راوی در اردوگاه آوارگان غزه آغاز میشود؛ جایی که خانوادهاش پس از مهاجرت اجباری از روستای فلوجه در سال ۱۹۴۸ ساکن شدهاند. زمستانی سخت و سیلابی خانههای اردوگاه را تهدید میکند و خانواده برای مقابله با خطر، پناهگاهی در حیاط خانه میسازند. با شروع جنگ ۱۹۶۷ و اشغال غزه، فضای اردوگاه بهکلی دگرگون میشود؛ مردان خانواده به مقاومت میپیوندند و بسیاری از آنها ناپدید یا شهید میشوند. روایت با جزئیات زندگی روزمره، بازیهای کودکانه، صفهای آب و غذا، و دغدغههای مادران و پدربزرگها پیش میرود. کودکان در میان ترس و ناامنی، با بازیهایی که بازتابی از واقعیت تلخ اطرافشان است، بزرگ میشوند. در کنار روایت زندگی خانوادگی، داستان به شکلگیری هستههای مقاومت مردمی، خیانت و مجازات جاسوسان، و مراسم سوگواری و شادی در دل بحرانها میپردازد. شخصیتهای داستان، هر یک نمایندهٔ بخشی از جامعهٔ فلسطیناند؛ از مادران صبور و پدربزرگهای مقاوم تا کودکان بازیگوش و مردان مبارز. روایت با ورود راوی به مدرسه و تجربههای نخستین او از آموزش، دوستی و مواجهه با واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی در اردوگاه ادامه مییابد. در پسزمینهٔ این زندگی روزمره، مقاومت مردمی علیه اشغالگران و امید به آزادی، همچون نخ تسبیحی، سراسر داستان را به هم پیوند میزند.
چرا باید کتاب خار و میخک را بخوانیم؟
این کتاب تصویری نزدیک و بیواسطه از زندگی مردم فلسطین در سالهای اشغال و مقاومت ارائه میدهد. روایت داستانی آن، تجربههای فردی و جمعی را با جزئیات ملموس و انسانی به تصویر میکشد و خواننده را با واقعیتهای زندگی در اردوگاههای آوارگان، چالشهای روزمره و امیدهای کوچک و بزرگ مردم فلسطین آشنا میکند. «خار و میخک» نهتنها روایتی از رنج و درد، بلکه داستانی از پایداری، همبستگی و امید است که میتواند نگاه تازهای به تاریخ معاصر فلسطین و مقاومت مردمی بیفکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات مقاومت، تاریخ معاصر خاورمیانه، و کسانی که دغدغهٔ شناخت زندگی مردم فلسطین را دارند، مناسب است. همچنین برای دانشجویان رشتههای علوم اجتماعی، تاریخ و مطالعات منطقهای که به دنبال درک عمیقتری از تجربههای زیسته در مناطق بحرانزده هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب خار و میخک
«زمستان سال ۱۹۶۷ سنگین و سرسخت بود. قصد رفتن هم نداشت و با بهاری که با خورشید گرم و درخشانش سعی در سر برآوردن داشت، کلکل میکرد. با ابرهای انبوهی که آسمان را پوشانده بود و بارانهای سیلآسا که فرو میریخت و خانههای ساده اردوگاه آوارگان ساحلی شهر غزه را در خود غرق میکرد. سیلاب در کوچههای اردوگاه جاری میشد و به درون خانهها نفوذ میکرد و در اتاقهای کوچک با کفهای پایینتر از سطح خیابان، جایی برای ساکنانشان باقی نمیگذاشت. بارها و بارها آب سیلابهای زمستانی به حیاط کوچک خانه ما هم سرازیر میشد و به اندرونی خانهای که خانوادهمان از زمان مهاجرت از روستای فلوجه در اراضی اشغالی در سال ۱۹۴۸ در آن ساکن شده بود، راه پیدا میکرد. هر بار ترس به جان من، سه برادر و دو خواهرم که همگی از من بزرگتر بودند، میافتاد. پدر و مادر کمک میکردند ما را از روی زمین بلند کنند تا مادرم تشکها را قبل از آن بردارد که آب مهاجم به خانهی سادهی ما آنها را خیس کند. خواهر نوزادم معمولاً در چنین مواقعی در آغوش مادرم بود و من هم که کوچکترین عضو خانواده بودم، کنار او به گردن مادر آویزان میشدم.»
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه