
کتاب هزار خیال (دوزبانه)
معرفی کتاب هزار خیال (دوزبانه)
کتاب هزار خیال (دوزبانه) نوشتهٔ «سمیه گنجی اردستانی» و مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که نشر سنجاق آن را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است. این اثر با رویکردی نو به بازخوانی و بازآفرینی افسانهها، اسطورهها و قصههای ایرانی پرداخته و در قالبی دو زبانه (فارسی و انگلیسی) ارائه شده است. داستانها با مضامین متنوع، از اسطوره و فولکلور تا زندگی روزمره و دغدغههای معاصر، مخاطب را به سفری میان خیال و واقعیت میبرند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هزار خیال (دوزبانه)
کتاب «هزار خیال (دوزبانه)» شامل یک مجموعه داستان کوتاه است که با نگاهی تازه به روایتهای کهن و معاصر ایرانی پرداخته است. این داستانها با الهام از اسطورهها، افسانهها و قصههای عامیانه یا با روایتی از زندگی امروز نوشته شدهاند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان، جهانی مستقل و درعینحال پیوسته با دیگر داستانها میسازد. برخی داستانها با مقدمه یا یادداشتی کوتاه همراه شدهاند که به خواننده امکان میدهد با لایههای پنهان روایت بیشتر آشنا شود. دوزبانهبودن کتاب، فرصتی برای مقایسهٔ روایتها و زبانها فراهم میکند و به مخاطب امکان میدهد با هر دو زبان (فارسی و انگلیسی) در دل داستانها سفر کند. نویسنده در مقدمهها و پانویسها گاه به تجربههای شخصی یا الهامگرفتن از نویسندگان دیگر اشاره کرده و فضای کتاب را صمیمیتر و ملموستر ساخته است. این مجموعه نهتنها به بازآفرینی قصههای قدیم پرداخته، بلکه دغدغههای هویت، جنسیت، قدرت و روابط انسانی را در بستر روایتهای کوتاه و گاه فانتزی بررسی کرده است.
داستانهای کتاب «هزار خیال (دوزبانه)» با الهام از اسطورهها و شخصیتهای شاهنامه مانند سودابه، تهمینه، رستم و دهاک نوشته شدهاند و به بازخوانی نقش زنان، قهرمانان و ضدقهرمانان در فرهنگ ایرانی میپردازند؛ برای نمونه در داستان «خردهشیشه»، راوی با جانوری کوچک و زخمی روبهرو میشود و رابطهای میان ترس، اعتماد و آسیبپذیری شکل میگیرد که در نهایت به بازتعریف قدرت و ضعف میانجامد. در داستان «صدای سایه» سایهٔ شخصیت اصلی بهعنوان ضدقهرمان روایت میشود و خواننده را به تأمل دربارهٔ بخشهای تاریک وجود انسان دعوت میکند. برخی داستانها به زندگی روزمره و دغدغههای معاصر مانند هویت، تولد، مرگ و روابط خانوادگی میپردازند و گاه با طنز یا نگاهی انتقادی همراه هستند. روایتها گاهی از زبان حیوانات، گاه از زبان اشیا یا حتی مفاهیم انتزاعی بیان میشوند و هرکدام لایهای از تجربهٔ انسانی را بازتاب میدهند. در کنار اینها داستانهایی با فضای فانتزی و اسطورهای نیز دیده میشود که به بازتعریف نقش اسطورهها و الههها در زندگی امروز میپردازند. مجموعهٔ «هزار خیال» با تنوع موضوعی و فرمی، مخاطب را به تأمل دربارهٔ مرزهای واقعیت و خیال، قدرت روایت و نقش قصهها در شکلگیری هویت فردی و جمعی دعوت میکند.
چرا باید کتاب هزار خیال (دوزبانه) را بخوانیم؟
این کتاب با بازآفرینی قصهها و اسطورههای ایرانی و ترکیب آنها با دغدغههای معاصر، فرصتی برای مواجهه با لایههای پنهان فرهنگ و هویت ایرانی فراهم میکند. دوزبانهبودن اثر، امکان تجربهٔ همزمان روایتها در دو زبان را به مخاطب میدهد و برای علاقهمندان به زبان و ادبیات، تجربهای متفاوت رقم میزند. داستانها با پرداختن به موضوعاتی چون قدرت، جنسیت، هویت، و روابط انسانی، خواننده را به تأمل دربارهٔ خود و جامعه دعوت میکنند؛ همچنین تنوع لحن و زاویهدید در روایتها، کتاب را برای طیف گستردهای از سلیقهها جذاب میسازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «هزار خیال» به علاقهمندان داستان کوتاه، دوستداران اسطورهها و افسانههای ایرانی و کسانی که به بازخوانی روایتهای کهن با نگاهی امروزی علاقه دارند، پیشنهاد میشود؛ همچنین به کسانی که به یادگیری زبان انگلیسی از طریق ادبیات علاقهمند هستند یا بهدنبال تجربهٔ خواندن متون دوزبانه هستند.
بخشی از کتاب هزار خیال (دوزبانه)
«هوا سوز برف اول داشت. زیر کورسوی مهتاب. روی خرده شیشهها رد خون پیدا بود. خودش افتاده بود روی برفهای تازه و سفید و جفتش تامن را دید پا گذاشت به فرار. میدانستم که برنمیگردد. نژاد اینها چندان به وفاداری شهره نیست. دستکم همهی آن ضربالمثلهای قدیمی که این طور میگویند. از دیدنش قلبم تندتند میزد و نمیدانستم چرا. شاید چون تابه حال خودم از نزدیک یکی از اینها را ندیده بودم و همیشه یک نفر دیگر در خانه بود که اوضاعشان را سروسامان بدهد. اکراه داشتم که نزدیکش بروم چه برسد به این که برش دارم. مطمتن بودم که زود میمیرد. اگر به خاطر زخمش نباشد از سرما تلف میشود. هر زمستان که میرسد اینها سروکلهشان پیدا میشود و سعی میکنند از وسط سیمهای خاردار و خردهشیشههایی که دور دهکده پخش کردهایم بگذرند و اصلاً هم معلوم نیست دنبال چه هستند. زخمی میشوند. گیر میافتند و میمیرند. هر عاقلی باشد فکر میکند که سال بعد دیگر نمیآیند. ولی نخیر. گمانم مغزشان ظرفیت مفاهیم پیچیده را ندارد. حتی اگریاد بگیرند که روزی مثل ما حرف بزنند احتمالاً کار ما به نظرشان جادو میاید و حتی شاید مارا به چشم خدایی ببینند.»
حجم
۷٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۷٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه