دانلود و خرید کتاب صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی ترجمه زهرا حسینی کهنوج
تصویر جلد کتاب صبحانه در تیفانی

کتاب صبحانه در تیفانی

معرفی کتاب صبحانه در تیفانی

کتاب صبحانه در تیفانی نوشتهٔ ترومن کاپوتی و ترجمهٔ زهرا حسینی کهنوج است. کارگاه فیلم و گرافیگ سپاس این رمان کوتاه و آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب صبحانه در تیفانی

کتاب صبحانه در تیفانی (Breakfast at Tiffany′s) که یک رمان کوتاه آمریکایی را در بر گرفته، دربارهٔ دختر جوانی به نام «هالی گولایتلی» است که ساکن نیویورک است. او نه شغلی دارد و نه خانواده‌ای و زندگی‌اش را از طریق معاشرت با مردان در کافه‌ها، بارها و رستوران‌ها می‌گذراند. هالی گولایتلی معروف‌ترین شخصیتی است که ترومن کاپوتی خلق کرده است و در تاریخ ادبیات آمریکا هم جزو معروف‌ترین شخصیت‌ها محسوب می‌شود. رمان کوتاه «صبحانه در تیفانی» در ۱۹۵۸ منتشر شد. در سال ۱۹۶۱ «بلیک ادواردز» بر مبنای این اثر، فیلمی با بازی «آدری هپبورن» و «جرج پپارد» ساخت که شهرت رمان را بیشتر کرد. ترومن کاپوتی شخصیت هالی گولایتلی را از تلفیق خصوصیات چندین نفر از دوستان و آشنایانش خلق کرد. این شخصیتْ محبوب کاپوتی بود و او وقتی فهمید که آدری هپبورن قرار است در فیلم نقش هالی را بازی کند، ناراحت شد و اعلام کرد که نقش هالی را برای «مریلین مونرو» نوشته است، اما آدری هپبورن تصمیم گرفت نقشش را تبدیل به خاطره‌انگیزترین بازی خود در سینما کند. او آن‌قدر در این فیلم خوب بازی کرد که منتقدان می‌گویند نقش هالی نقشی بود که هپبورن برای ایفای آن به دنیا آمده بود.

ترومن کاپوتی در رمان حاضر نثری پخته دارد؛ تاآنجاکه این رمان کوتاه موجب شد «نورمن میلر»، نویسندهٔ هم‌نسل کاپوتی او را «کامل‌ترین نویسندهٔ نسلش» بنامد. مرکز فروش جواهر و اشیای نقره‌ایِ «تیفانی» در سال ۱۸۳۷ میلادی و توسط «تدی یانگ» و «چارلز لوئیس تیفانی» بنا شد و بسیار زود به شهرتی افسانه‌ای دست یافت. این فروشگاه از سال ۱۹۴۰ در تقاطع خیابان‌های پنجم و پنجاه‌وهفتم منهتن در شهر نیویورک دایر بوده است و از همان زمان افراد مشهور و سرشناسی مانند ورزشکاران، ستاره‌های هالیوود و حتی افراد خانواده‌های سلطنتی اروپایی از فروشگاه تیفانی خرید کرده‌اند؛ به‌ویژه که طرح‌های تیفانی برای جواهرات، زیورآلات تزئینی و ظروف نقره‌ایْ منحصربه‌فرد و کاملاً متمایز است. در سال ۲۰۰۷ میلادی بود که تعداد شعبه‌های فروشگاه تیفانی در سراسر جهان به ۱۶۷ فروشگاه رسید که از این تعداد ۶۵ فروشگاه در شهرهای مختلف ایالات متحده قرار دارد. رمان حاضر یک راوی اول‌شخص دارد.

خواندن کتاب صبحانه در تیفانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

دوست‌داران ادبیات داستانی آمریکا و به‌ویژه رمان کوتاه را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

درباره ترومن کاپوتی

ترومن استرکفوس پرسونز، مشهور به ترومن کاپوتی، در سال ۱۹۲۴ در نیواورلئان به دنیا آمد. او نویسنده‌ای آمریکایی بود که نخستین داستان خود را با نام «میریام» در ۲۰سالگی منتشر کرد. مشهورترین کتاب این نویسنده اما کتاب غیرداستانیِ «در کمال خونسردی» است. ترومن کاپوتی بیش از ۶ سال را صرف نوشتن این کتاب کرد؛ البته این کتاب آن‌چنان شهرتی را برای این نویسنده رقم زد که ارزش صرف بیش از این ۶ سال را نیز داشت. در سال ۲۰۰۵، از زندگی نامۀ این نویسندهٔ آمریکایی، فیلمی با نام «ترومن کاپوتی» به‌کارگردانیِ بنت میلر ساخته شده است که به زندگی او در زمان نوشتن کتاب «در کمال خونسردی» می‌پردازد. این فیلم توانست، نامزد جوایز مختلفی شود. فیلیپ سیمور هافمن در این فیلم، نقش کاپوتی را بازی می‌کند. رمان «دزدان تابستان» و رمان کوتاه و مشهور «صبحانه در تیفانی» از دیگر آثار این نویسنده است. ترومن کاپوتی در ۲۵ اوت ۱۹۸۴ در لس‌آنجلس درگذشت.

بخشی از کتاب صبحانه در تیفانی

«من در جواب برای او نوشتم: «لطفاً این کار رو بکن!» و این یادداشت را به همراه یک‌دسته گل بنفشه که تنها چیزی بود که می‌توانستم کادو بدهم، جلوی در خانه او گذاشتم. اما انگار او راست می‌گفت، چون‌که دیگر نه او را دیدم و نه از او خبری شنیدم و فهمیدم که او حتی کلیدی برای خود ساخته است. به‌هرحال، او دیگر زنگ خانه من را نزد. دلم برایش یک ذره شده بود و با گذشت روزها، برخی از دلخوری‌هایی را که از او داشتم بیشتر به یاد می‌آوردم، گویی که بهترین رفیقم، مرا از یاد برده است. تنهایی آزاردهنده‌ای را در زندگی‌ام حس می‌کردم، حتی نسبت به دیدن دوستان قدیمی‌ام هم رغبتی نداشتم، زیرا آن‌ها در نظرم همانند غذایی بی‌مزه به نظر می‌رسیدند. روز چهارشنبه، فکر هالی، زندان سینگ سینگ، سالی توماتو و دنیایی که در آن، مردان برای رفتن به اتاق آرایش باید سرکیسه را شل می‌کردند و بیش از پنجاه دلار پول می‌دادند، آن‌قدر ذهن مرا درگیر کرده بود که نتوانستم کار کنم. در همان شب پیامی در صندوق پستی او گذاشتم: «فردا پنجشنبه است». صبح روز بعد با یک یادداشت با همان دستخط بد پاسخ مرا داد: «خدا خیرت بده که بهم یادآوری کردی. نظرت چیه که حوالی ساعت شش بهم سر بزنی که باهم نوشیدنی بخوریم؟»

تا ساعت شش و ده دقیقه صبر کردم و خودم را مجبور کردم که پنج دقیقه دیگر هم دیرتر بروم.

موجودی در را باز کرد که بوی سیگار و ادکلن نایز می‌داد. کفش‌های پاشنه‌بلندی پوشیده بود که بدون آن‌ها کوتوله به نظر می‌رسید. سر طاس و بزرگش پر از لکه بود که یک‌جفت گوش نوک‌تیز شبیه گوش جن، به آن وصل بود. چشمان تنگ با ظاهری بی‌رحم و از حدقه بیرون‌زده‌ای داشت. از گوش‌ها و بینی‌اش دسته‌هایی از مو بیرون زده بود. ریش‌هایی خاکستری بر صورت داشت که تازه درآمده بودند و دست‌های نسبتاً پرمویی داشت.

با سیگارش که بین انگشتانش بود، به سمت اتاق دیگر که صدای آب از آنجا به گوش می‌رسید اشاره کرد و گفت: «خانوم کوچولو رفته دوش بگیره». اتاقی که در آن ایستاده بودیم (چون چیزی که بشود روی آن نشست وجود نداشت، مجبور بودیم بایستیم) به نظر می‌رسید که انگار به‌تازگی به آن نقل مکان کرده‌اند و آدم انتظار داشت بوی رنگ تازه دیوارها را حس کند. چند عدد چمدان و جعبه‌های بسته‌بندی‌نشده، تنها وسایل اتاق بودند. جعبه‌ها را به‌عنوان میز استفاده می‌کردند. روی یکی از آن‌ها گیلاسی از نوشیدنی و روی دیگری یک چراغ رومیزی، گرامافون، گربه حنایی هالی و یک گلدان از رزهای زرد بود. قفسه‌های کتاب یک دیوار را کاملاً پوشانده بودند و نیمی از یکی از قفسه‌های آن با کتاب‌های ادبی پر شده بود. با دیدن این صحنه به یک‌باره مجذوب اتاق شدم و از ظاهر درپیتش خوشم آمد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۱۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان