دانلود و خرید کتاب صوتی خانه کاغذی
معرفی کتاب صوتی خانه کاغذی
کتاب صوتی خانه کاغذی نوشتهٔ کارلوس ماریا دومینگوئز و ترجمهٔ شقایق قندهاری است. مهدی صفری گویندگی این رمان صوتی، معمایی و جنایی را انجام داده و آوانامه آن را که در سبک رئالیسم جادویی نوشته شده، منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی خانه کاغذی
کتاب صوتی خانه کاغذی با قصهٔ زندگی زنی به نام «بلوما لنون» آغاز میشود که استاد ادبیات انگلیسی است. او روزی هنگام عبور از خیابان، درحالیکه شعری از امیلی دیکنسون را میخواند، با ماشینی تصادف میکند. در ادامهٔ این رمان با داستان زندگی مردی به اسم «کارلوس بروئر» آشنا میشویم که بهطور جنونآمیزی عاشق کتاب است و با ولع عجیبی کتاب میخواند. شاید روزی که کارلوس اولین کتابش را خرید و آن را با خود به خانه برد، هرگز تصور نمیکرد زندگیاش از این رو به آن رو شود. رمان صوتی «خانهٔ کاغذی» به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده و با استقبال بسیار خوبی هم روبهرو شده است. نویسندهٔ این کتاب «کارلوس ماریا دومینگوئز» در سال ۲۰۰۲ میلادی برای خلق این رمان، جایزهٔ ادبی لولیتا روبیال را به خود اختصاص داد.
شنیدن کتاب صوتی خانه کاغذی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آرژانتین و قالب رمان در سبک رئالیسم جادویی پیشنهاد میکنیم.
درباره کارلوس ماریا دومینگوئز
کارلوس ماریا دومینگوئز (Carlos Maria Dominguez) که نویسندهای آرژانتینیتبار و یکی از نویسندگان پرفروش ادبیات اسپانیایی است، در سال ۱۹۵۵ میلادی به دنیا آمد. رمان «خانه کاغذی» اثر این نویسنده به زبان فارسی ترجمه شده است. او با وجود آغاز فعالیتش بهعنوان روزنامهنگار، در نقد ادبی نیز بسیار توانا است. این نویسنده جوایز گوناگونی را از آنِ خود کرده است.
بخشی از کتاب صوتی خانه کاغذی
«ساعت یازده همان شب با دلگادو تماس گرفتم. اگرچه به نظر میرسید تعجب کرده است ولی قبول کرد که عصر روز بعد مرا ببیند و نشانیاش را به من داد. او حول و حوش منطقهای به اسم پومتا کاروتا سکونت داشت، به بیان دیگر سبد خرید. تطبیق این همنشینی متضادها برایم دشوار بود. دلگادو از اتاق مطالعهاش گفته بود، ولی به محض اینکه ساختمان مدرن را پیدا کردم و پایم به طبقه پنجم رسید، جایی که او منتظرم بود متوجه شدم که برداشتم به کل اشتباه بوده است. دلگادو لاغر بود و قد بلند و کت و شلواری آبی با کراواتی مشکی داشت.
مرا به اتاق نشیمن بزرگی راهنمایی کرد که پنجرههای شیبدارش به خیابان دید داشت. با غرور و افتخار شگفتزدگی مرا زیرنظر گرفت. دیوارها با قفسههای شیشهای بزرگ کتاب پر شده بود، قفسههایی که از سطح زمین تا سقف امتداد داشت و تازه این قفسههای کتاب فقط در همین یک اتاق نبودند بلکه در اتاق کناردستی هم وجود داشتند. او کل آپارتمان را نشانم داد. به هرجا که پا میگذاشتم میدیدم جاکتابیها مملو از کتاب است. بر روی میزهای گردون داخل راهروها، فرهنگهای بزرگ قرار داشت. از توی کمدها صفحههای گرامافون وینیل همینطور بیرون زده بود، سراسر سرویس بهداشتی، اتاق پیشخدمت، آشپزخانه و اتاقهای پشتی هم پر از کتاب بود.»
زمان
۲ ساعت و ۳۸ دقیقه
حجم
۲۲۰٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۳۸ دقیقه
حجم
۲۲۰٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد