دانلود و خرید کتاب رمان نانوشته ویرجینیا وولف ترجمه وحید منوچهری واحد
تصویر جلد کتاب رمان نانوشته

کتاب رمان نانوشته

معرفی کتاب رمان نانوشته

کتاب رمان نانوشته نوشتهٔ ویرجینیا وولف و ترجمهٔ وحید منوچهری واحد است. نشر مصدق این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «ادبیات امروز» و حاوی ۲۳ داستان کوتاه.

درباره کتاب رمان نانوشته

کتاب رمان نانوشته در بردارندهٔ ۲۳ داستان کوتاه نوشتهٔ ویرجینیا وولف است که عنوان برخی از آن‌ها عبارت است از «باغ‌های کیو»، «دوشنبه یا سه‌شنبه»، «خانم دالووی در خیابان باند»، «لحظه‌های بودن»، «دوشس و جواهرفروش»، «لاپین و لاپینوا»، «مردی که انسان‌ها را دوست می‌داشت»، «با هم و جدا از هم» و «تفکر عمیق».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب رمان نانوشته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی و علاقه‌مندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ویرجینیا وولف

ویرجینیا وولف با نام کامل «آدلاین ویرجینیا وولف» در ۲۵ ژانویهٔ ۱۸۸۲ در لندن متولد شد. او رمان‌نویس، مقاله‌نویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود که آثار برجسته‌ای چون «خانم دالووی» (۱۹۲۵)، «به‌سوی فانوس دریایی» (۱۹۲۷) و «اتاقی از آن خود» (۱۹۲۹) را به رشتهٔ تحریر درآورد. بسیاری از آثار او به سبک جریان سیال ذهن نوشته شده‌اند و نگاه فمینیستی او را بازتاب می‌دهند. برادران او برای تحصیل به کمبریج فرستاده شدند، اما او به‌دلیل ممنوعیت‌های جنسیتی تحصیلات رسمی نداشت و در منزل با معلم خصوصی و کتابخانهٔ غنی پدرش از جوانی دیدگاه‌های ادبی خود را که متمایل به شیوه‌های بدیع نویسندگانی چون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست بود تقویت کرد. او در سال ۱۹۱۲ با «لئونارد وولف»، کارمند پیشین ادارهٔ دولتی سیلان و یکی از دوستان برادرش ازدواج کرد و همراه با همسرش انتشارات هوکارث را در سال ۱۹۱۷ تأسیس کرد؛ انتشاراتی که آثار نویسندگان جوان و گمنام آن زمان، مانند کاترین منسفیلد و تی. اس. الیوت را منتشر کرد. ویرجینیا وولف در طول زندگی با بیماری افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. او طی جنگ‌های اول و دوم جهانی بسیاری از دوستان خود را از دست داد؛ همین موضوع بیماری او را تشدید می‌کرد. در نهایت ۲۸ مارس ۱۹۴۱ به زندگی خود پایان داد.

بخشی از کتاب رمان نانوشته

«درست در لحظه‌ای که با قیچی یکی از علف‌های هرز را می‌برید و به زمین می‌انداخت می‌توانست به ایزابلا نزدیک شود. افکارش آشفته و مهربانی از آن موج می‌زد ... بریدن شاخه‌های خشک شده و علف‌های هرز او را ناراحت می‌کرد برای اینکه تصوّر می‌کرد که این شاخه روزی پر از زندگی بوده و درون این علف هرز هنوز هم زندگی‌وجود دارد. او همیشه در موقع اینکار به یاد مرگ می‌افتاد و با خودش می‌گفت که بالاخره روزی زمان مرگ خودش هم می‌رسد و دنیا در نظرش بیش از پیش پست و پوچ می‌رسید، ولی این لحظات واقع بینی بسیار اندک و گذرا بودند. چرا که او از بدو تولد تا به آن لحظه زندگی بسیار خوب و شادی داشته و اگر زمانی مرگش فرا می‌رسید خیلی متاسف نمی‌شد که جزء ریشه گیاهی بشود و دوباره در آن گیاه زندگی را از سر بگیرد. مدام فکر می‌کرد و هیچ وقت دوست نداشت افکارش را به زبان بیاورد. ذهن و فکرش دقیقا شبیه اتاق پذیرایی‌اش شده بود. هر روز یک عدّه مهمان ناخوانده وارد خانه‌اش می‌شدند و بعد از کلی این طرف و آن طرف رفتن و چرخ زدن از آن خارج می‌شدند. احساس می‌کرد ذهنش پر از قفسه و کشو شده. قفسه‌هایی که پر از کتاب است و کشوهایی که مملو از نامه‌های گوناگون است. اگر کسی صحبت از باز کردن ذهنش می‌کرد احساس می‌نمود که به او توهین شده. او دقیقا شبیه صدفی باز نشده بود که باز کردنش حماقت محض بود. به همین دلیل تنها راه چاره‌ای که برای شناختش وجود داشت استفاده از تخیل بود.

درابتدا خیلی دور ایستاده بود، ولی کم کم جلوتر آمد. آهسته و با وقار. در مسیرش هر گلی را که می‌توانست، می‌چید و می‌بویید و به هیچ وجه راه رفتنش را متوقف نمی‌کرد و هرچه جلوتر می‌آمد تصویرش در آیینه واضح تر، بزرگ تر و کامل تر می‌شد. او شاخص تر و برجسته تر از آن چیزی بود که تصوّرش را می‌کرد. با لباس‌های سبز، کفش‌های بلند و راحت و سبدی در دست، نزدیک و نزدیک تر می‌شد و هرچه نزدیک تر می‌شد درخشش آنچه که بر روی سینه‌اش بود، بیشتر می‌شد. قدم برداشتنش به گونه‌ای بود که نه تنها تصویر درون آیینه را خراب نمی‌کرد بلکه با حرکت آرامش همه چیز را به بهترین نحو ممکن تغییر می‌داد و جلو می‌آمد. انگار تمام گیاهان می‌دانستند که بایستی مؤدّبانه راه را برایش باز کنند. بالاخره به اتاق پذیرایی رسید و پس از رفتن به طرف میز در کنارش آرام ایستاد. ناگاه نوری عجیب از آیینه به بیرون تابید و او را در همان حال دربرگرفت. انگار می‌خواست حقیقت را برای همیشه زنده نگه دارد. همه چیز محسور این صحنه شده و حتی دیوارها هم نمی‌توانستند خودشان را در زیر گیاهان مخفی کنند. حالا او یک زن بود. زنی کامل که عریان دربرابر اشعه آفتاب سوزان ایستاده بود. تمام لباس‌ها، کفش‌ها، سبدها و هر چیزی که متعلق به او بود، فرو ریخته بود. حالا ایزابلا تنها و بی کس در زمینه‌ای از هیچ ایستاده بود. حالا نه دوستی برایش مانده و نه خودش به دنبال کسی بود. تمام نامه‌هایی که تصوّر می‌شد راز و نیازهای عاشقانه آدم‌های مقتدر و سرشناس است، صورت حساب‌های اجناس خریداری شده بود. حالا چهره پُرچین و چروک و اندام نحیفش به خوبی‌نمایان شده بود. حالا هیچ نکته ناگفته‌ای درمورد ایزابلای فرتوت وجود نداشت.»

معرفی نویسنده
عکس ویرجینیا وولف
ویرجینیا وولف
انگلیسی | تولد ۱۸۸۲ - درگذشت ۱۹۴۱

آدلاین ویرجینیا وولف، بانوی رمان‌نویس، مقاله‌نویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود که آثار برجسته‌ای را به رشته تحریر درآورده است. آدلاین ویرجینیا استیون در سال ۱۸۸۲ در لندن به دنیا آمد. مادر او جولیا پرینسپ استیون، از زیبارویان مشهور زمان خود بود و پدر او سر لسلی استیون، نویسنده، منتقدِ برجسته آثار ادبی عصر ویکتوریا، از فیلسوفان مشهور لاادریگرا و کوهنوردی معروف بود.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان