کتاب هزار و یک شب (جلد سوم)
معرفی کتاب هزار و یک شب (جلد سوم)
کتاب هزار و یک شب (جلد سوم) حاصل تصحیح و ترجمهٔ ابراهیم اقلیدی است. نشر مرکز این کتاب را منتشر کرده است. این نسخه بر اساس نسخههای عربی تهیه شده است.
درباره کتاب هزار و یک شب (جلد سوم)
کتاب هزار و یک شب (جلد سوم) دربردارندهٔ داستانی کهن است که بر اساس نسخههای عربی نگاشته شده است. در این مجموعه «عبدالطیف طسوجی»، داستان دو شاهزادهٔ برادر به نامهای «شهریار» (یا شهرباز) و «شاهزمان» را که مورد خیانت از طرف همسران خود قرار میگیرند، روایت کرده است. شاهزمان پساز این اتفاق، تَرک پادشاهی میکند و راهی دیار برادر میشود، اما شهریار توان تحمل خیانت را نداشته و تصمیم به انتقام میگیرد. او هر شب با دختر جوانی از شهر ازدواج میکند و صبح دستور قتل دختر را میدهد؛ تا اینکه دیگر دختری در شهر نمیماند. وزیر شهریار دو دختر به نامهای «شهرزاد» و «دنیازاد» (در بعضی نسخهها دینازاد) دارد و بهشدت نگران است، اما شهرزاد از او میخواهد او را به عقد شاه در بیاورد. او به خواهرش میگوید زمانی که شب شد تو به اتاق ما بیا و بگو عادت داری من برایت داستان بگویم و از شاه بخواه که من قصهای بگویم. من هم به شاه همین را میگویم. شهرزاد قصهگویی را آغاز میکند، اما در سپیدهدم داستانْ نیمه میماند؛ شهریار هم که مسحور این قصه شده بود مهلت میدهد که فرداشب ادامهٔ قصه را بشنود و بنابراین کشتن شهرزاد را موکول به بعد میکند. این قصهگوییها هزار و یک شب ادامه پیدا میکند. در پایان شاه که از شهرزاد فرزند داشته، از کشتن او صرفنظر میکند.
مجموعهٔ هزارویکشب که در فارسی به «هزار افسان» مشهور بوده، یک اثر کامل نیست که در یک زمان نوشته شده باشد؛ بلکه اثری است که در طول قرنها سفر کرده و داستانهایی به آن اضافه شده و در پایان یک جا جمع شده است؛ به همین دلیل نشانههایی از داستانهای ایرانی، هندی، عربی و مصری در آن دیده میشود. چند رمانس کامل که بهشکل مستقل در میان مردم روایت میشده در این کتاب گذاشته شده است. «هزار و یک شب» نامی است که از زمان ترجمهٔ طسوجی در دورهٔ قاجار در ایران شهرت یافته و نام قدیم آن «هزار افسان» بوده است. نخستین ترجمهٔ هزار و یک شب به زبانهای اروپایی در قرن شانزدهم میلادی به قلم «آنتوان کالان» به فرانسوی درآمد و در سال ۱۷۰۴ میلادی منتشر شد. «سر ریچارد برتون» نخستین ترجمهٔ انگلیسی این کتاب را در ۱۸۸۵ میلادی عرضه کرد. بسیاری این اثر را که ثمرهٔ کار نزدیک به ۱۱ سال است، کاملترین هزارویکشبی میدانند که توسط ابراهیم اقلیدی به فارسی تصحیح و ترجمه شده است.
مجموعه داستان حاضر به نام هزار و یک شب (جلد سوم) را بخوانید. در سومین جلد این مجموعه، شهرزاد حکایت «خیاط، گوژپشت، یهودی، مباشر و نصرانی» را برای شهریار میگوید و سپس حکایتهای «طبیب»، «عاشق و دلاک»، و در پایان حکایت «شیخ خاموش و برادرانش» را روایت میکند.
خواندن کتاب هزار و یک شب (جلد سوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات کهن و قصههای پریان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هزار و یک شب (جلد سوم)
«چنین حکایت کردهاند که پادشاه دادگر، خسرو انوشیروان روزی سوار بر اسب رهسپار شکار گردید و همچنانکه به دنبال آهویی بود از سپاه خویش دور افتاد و در حین تاختن به دنبال آهو در آن حوالی دهی دید. چون بسیار تشنه بود، روانه آن ده شد و برای گرفتن آب کوبه در خانهای را که سر راهش بود، به صدا درآورد. دختری جوان از آنجا بیرون آمد. دختر به دیدن انوشیروان، به داخل خانه برگشت و یک نی نیشکر برای او فشرد و آن را در یک کاسه آب ریخت و مادهای خوشبو که به رنگ خاک بود به آن آمیخت و به دست انوشیروان داد. شاه نگاهی به کاسه آب کرد و به دیدن چیزی مانند خاک در آن آرامآرام آن را نوشید تا تمام آب را خورد و سپس به دختر گفت: «ای دختر اگر در این آب خاک نمیریختی، گواراترین آبی بود که خورده بودم، افسوس که خاک آن را ناصاف و تیره کرده بود.» دختر گفت: «میهمان عزیز، من عمدا آن خاشاک را در آن انداختم که ناصاف باشد.» شاه پرسید: «چرا این کار را کردی؟» دختر پاسخ داد: «دیدم خیلی تشنهای و بیم داشتم که اگر آن را یک نفس سر بکشی به تو آسیبی برسد و اگر آن خاشاک در آن نبود آن را لاجرعه مینوشیدی و برای تندرستی تو زیان داشت.» خسرو انوشیروان دادگر از سنجیدگی سخنان و خرد و دانایی او تعجب کرد و دانست آنچه میگوید از هوش و دانایی و خردمندی اوست. بنابراین از او پرسید: «برای شیرین کردن این آب، چند نی را فشردی؟» دختر پاسخ داد: «یک نی را.» انوشیروان شگفتزده شد و دستور داد خراج نامه آنجا را نزد او بیاورند و مالیاتی را که از آنجا میگرفتند ملاحظه کرد و دید کم است.»
حجم
۶۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۵۶ صفحه
حجم
۶۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۵۶ صفحه