دانلود و خرید کتاب مرزها و رابطه ها ملیسا اربن ترجمه عاطفه برقعی
تصویر جلد کتاب مرزها و رابطه ها

کتاب مرزها و رابطه ها

معرفی کتاب مرزها و رابطه ها

کتاب مرزها و رابطه ها نوشتهٔ ملیسا اربن و ترجمهٔ عاطفه برقعی است. انتشارات میلکان این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب به شما می‌گوید که چگونه با مرز‌گذاری درست، زندگی آسوده‌تری داشته باشید.

درباره کتاب مرزها و رابطه ها

ملیسا اربن در کتاب مرزها و رابطه ها روایت‌های افراد بسیاری را که درگیر مشکلات مرزبندی‌ بوده‌اند، بازگو کرده است. تنها چند داستان را با رضایت خود فرد و با اسامی واقعی آورده‌ شده‌اند. در بیشتر داستان‌ها، به‌منظور حفظ حریم شخصی افراد، نام و جزئیات را تغییر داده‌ شده است. ملیسا اربن در این اثر بیان کرده است که مرزبندی، نمایانگر قدرت و نوعی مزیت است. او به‌خاطر اینکه سفیدپوست است، موهای صافی و بدن سالمی دارد، لاغر است و تمکن مالی دارم، در جامعه تا اندازه‌ای از قدرت بهره‌مند است و با این مزایا و قدرت می‌تواند با اعتمادبه‌نفسی نسبی دربارهٔ مرزهایش صحبت کند و از دیگران انتظار داشته باشم به خواسته‌هایش احترام بگذارند، اما افرادی که در گروه‌های دیگری همچون رنگین‌پوستان، معلولان، افراد چاق قرار دارند، مزایا، قدرت و روابط افراد مشابه او را برای مرزبندی ندارند. طبیعی است وقتی در یکی از این گروه‌ها باشید، بیشتر از مرزبندی می‌ترسید و واقعیت این است که سایر افراد هم احتمالاً به مرزهایتان احترام نمی‌گذارند. او تأکید کرده است که باید از این اختلاف قدرت آگاه باشیم، اما این آگاهی فقط زمانی ارزش دارد که به تغییر رفتار و اقدامی پایدار منجر شود. این اثر در دستهٔ آثار موفقیت و خودیاری قرار می‌گیرد که در سه بخش و ۱۲ فصل نگاشته شده است.

خواندن کتاب مرزها و رابطه ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مرزها و رابطه ها

«شما برای حفظ امنیت و سلامت خودتان محدودیتی را مشخص کرده‌اید و به‌منظور بهترشدن کیفیت روابطتان، آن را با طرف مقابل در میان گذاشته‌اید و هنگام این کار هم از کلمات واضح و دوستانه‌ای استفاده کرده‌اید. در طول این ماجرا هم به خودتان یادآوری کرده‌اید که به‌خاطر مرزبندی احساس گناه نکنید؛ زیرا استحقاق آن را دارید که نیازهای خودتان را برآورده کنید و از دیگران هم انتظار داشته باشید در این راه کمکتان کنند. در این راه، فضا و زمان کافی را هم برای بررسی و پذیرش مرزتان به آن‌ها داده‌اید. بااین‌حال اگر هنوز هم نمی‌خواهند به مرزتان احترام بگذارند، دیگر باید پیامدهای مرزتان را درعمل به آن‌ها نشان دهید. شما کارتان را انجام داده‌اید.

اینکه دیگران چه برداشتی از مرزبندی شما داشته باشند و چه واکنشی به آن نشان دهند وظیفهٔ خودشان است نه شما. آن‌ها باید درخواست شما را بررسی کنند و ببینند می‌خواهند چه رفتاری داشته باشند. این وظیفهٔ آن‌هاست که خودآگاهی را تمرین کنند و تصمیم بگیرند از مرزهای شما رنجیده شوند یا خیر. وظیفهٔ آن‌هاست که به‌جای واکنش‌هایی نظیر خشم و دفاع یا رنجش، شما را درک کنند و با شما همدلی داشته باشند. وظیفهٔ آن‌هاست که درک کنند فارغ از موافقت یا مخالفتشان با نظر شما، باید به مرزهایتان احترام بگذارند.

شما نمی‌توانید هیچ‌کدام از این کارها را برای شخص دیگری انجام دهید. همچنین نمی‌توانید از مرزبندی منصرف شوید؛ چون این تصمیم به خودتان و روابطتان آسیب می‌رساند. پس باید چه‌کار کنید؟ مسئولیت مرزهای خودتان را به عهده بگیرید؛ آن‌ها را با زبانی صریح و دوستانه بیان کنید و بدانید نوع واکنش دیگران به مرز شما مطلقاً هیچ ارتباطی به شما ندارد و مشکل شما نیست. این موضوع را روی یک کاغذ یادداشت چسب‌دار بنویسید، آن را کف دستتان هم یادداشت کنید یا در حافظه‌تان حک کنید که همیشه یادتان بماند.

آیا تابه‌حال در موقعیتی قرار گرفته‌اید که طرف مقابل همان لحظه واکنش مناسبی به مرزتان نشان نداده باشد؟ به کمک این چند عبارت می‌توانید بدون حذف مرزتان با او همدلی کنید:

- «می‌دونم شنیدنش سخته، اما نگفتن حرف دلم باعث دل‌خوریم می‌شه. پس بهتره برای تداوم رابطه‌مون این کار رو بکنیم.» »

کاربر 8111423
۱۴۰۳/۰۴/۱۸

کتاب خوبی است. به نکته های خوبی در مورد مرزبندی در روابط اشاره می‌کنه. من عمدتاً با همچین چالش های در زندگی روزمره ام مواجه هستم، و این کتاب باعث شده که به ایجاد مرز در ارتباطاتم فکر کنم.

حمیدرضا شکوهی
۱۴۰۳/۰۴/۱۷

عالی بود

سحر
۱۴۰۳/۰۸/۳۰

خوبه به خصوص برای خیلی از ماها که بهمون یاد ندادن دربرابر دخالت افراد مختلف چطوری باید برخورد کنیم

دیگران باید به مرز من احترام بگذارند و نیازی نیست آن را بفهمند یا با آن موافق باشند.
Martha'e Dark
اگر نمی‌توانید به حدوحدودهایم احترام بگذارید، مضطرب می‌شوم، در روابطمان احساس امنیت نمی‌کنم و ناخودآگاه از شما دوری می‌کنم. این نوع رابطه برای من سازنده نیست و شما را از زندگی‌ام حذف خواهم کرد.
Martha'e Dark
دیگران به اندازه‌ای که خودم بخواهم می‌توانند از من اطلاعات به دست بیاورند. این ارزیابی نیست، بلکه طبیعت انسانی است.
maryam.eslami
برای خودم هم مرزهایی تعیین کردم و با خودم قرار گذاشتم در همهٔ کارها مانند انسانی سالم با عادت‌های سالم رفتار کنم. این مرز مانند مانترایی تا چند سال راهنمای زندگی‌ام بود. مثلاً از خودم می‌پرسیدم: «آیا یه آدم سالم با عادت‌های درست، با ماشین دوست‌هاش به مهمونی‌ای می‌ره که نمی‌دونه چه کسایی اونجان؟ نه. پس با ماشین خودت برو که هروقت خواستی برگردی» یا «آیا یه آدم سالم با عادت‌های سالم با دوست‌های جدید ’ورزش دو‘ قرار شام می‌ذاره، اما برای خودش آب گازدار با لیمو سفارش می‌ده؟ بله. پس برو و خوش باش.»
maryam.eslami
وقتی دربارهٔ مرزتان بیش از اندازه توضیح می‌دهید یا نیازهایتان را توجیه می‌کنید، مرزتان آن‌طور که باید در نظر طرف مقابل محکم به نظر نمی‌رسد، پس به خود اجازه می‌دهد بهانه بیاورد، به شما احساس گناه دهد یا شما را تحت فشار قرار دهد که مرزتان را نادیده بگیرید.
bahar
مرزها محدویت‌هایی واضح‌اند که شما در روابطتان با دیگر انسان‌ها برای خود تعیین می‌کنید، تا امنیت و سلامت خود و رابطه‌تان را حفظ کنید.
Fatemeh7
«حواست باشه، کارت درست نیست.»
Martha'e Dark
وقتی مردم احساس می‌کنند دارید چیزی را از آن‌ها می‌گیرید، حتی اگر از اول هم هیچ حقی بر آن نداشته باشند، از دستتان عصبانی می‌شوند. این انسان‌ها از هر روشی استفاده می‌کنند (مانند دفاع از خود، خصومت، مقصردانستن شما و دغل‌کاری) که برایشان مرزبندی نکنید؛ زیرا می‌دانند اگر کاری کنند که به خودتان احساس بدی پیدا کنید، زندگی مانند گذشته و بدون مرز ادامه خواهد داشت. وقتی مدتی به دیگران اجازه می‌دهید مرزتان را نادیده بگیرند، این اتفاق می‌افتد و آن‌ها عادت می‌کنند به روش‌هایی که خودتان اجازه دادید از شما سوءاستفاده کنند.
سحر
به‌جای فعال‌بودن، رفتاری انفعالی داشتم و خیلی سریع خسته می‌شدم تا اینکه دوست و رفیق کارآفرینم گفت: «ملیسا، مردم همون‌قدر که بخوای به اون‌ها بدی از تو می‌گیرن. باید برای این کارت حدوحدودی در نظر بگیری» و این ایده تبدیل به یکی از اصول اساسی مرزبندی من شد: کار شما نیست که مرزهای مرا حدس بزنید، خودم باید آن ها را مشخص و حفظ کنم.
maryam.eslami
مرزبندی کمک می‌کند کسانی که دوستمان دارند به روشی که خودمان می‌خواهیم از ما حمایت کنند. آن‌ها مرز میان مفید و مضر را کاملاً مشخص می‌کنند. پس دیگر نیازی نیست که بقیه مجبور باشند ذهنمان را بخوانند. آن‌ها کمک می‌کنند در روابطمان بی‌پرده باشیم و تمامیت خودمان را نشان دهیم، مطمئن‌اند حدوحدودمان را برای دیگران توضیح داده‌ایم، پس بقیه بهتر می‌توانند به نیازهای ما احترام بگذارند. در واقع، بهترین راه برای حفظ رابطه مرزبندی است.
آناهیتا هویدا
می‌گذشت. طنز ماجرا این بود همهٔ کارهایی که فکر می‌کردم زندگی‌ام را کوچک‌تر و محقرتر می‌کنند رمز رسیدن به رؤیاهای دور از ذهنم شدند. روابطم با دیگران محکم‌تر شد، سلامت روانم بهتر شد، شغلم رونق گرفت و اعتمادبه‌نفسم همیشه بالا بود؛ چون در همهٔ حوزه‌های زندگی، مرزهای قابل‌قبول رفتاری را به‌صراحت، حتی به خودم، اعلام کرده بودم.
mahdiyeh
اولین و مهم‌ترین بخش این است که نیازی نیست همهٔ محتوای مرزتان را برای دیگران بازگو کنید. (مرزهای شما فقط مرزهای خودتان‌اند.) خوب حالا بعداز من تکرار کنید: دیگران باید به مرز من احترام بگذارند و نیازی نیست آن را بفهمند یا با آن موافق باشند.
bahar
مرزهای شما به دیگران نمی‌گوید چه‌کار کنند، بلکه می‌گوید شما قرار است چه‌کاری انجام دهید.
bahar
دیگران باید به مرز من احترام بگذارند و نیازی نیست آن را بفهمند یا با آن موافق باشند.
maryam.eslami
اگر هرکس، بدون توجه به جنسیت، منظورش را واضح بیان نکند یا مسئولیت احساساتش را به عهده نگیرد، آن رابطه روبه‌نابودی می‌رود.
سحر
دوباره کلمهٔ نامربوط «خوبم» را استفاده کردم. چند بار دیگر می‌خواستم مثل ربات بگویم خوبم، درحالی‌که واقعاً خوب نبودم. ما این کلمه را زمانی به کار می‌بریم که می‌خواهیم آرامش دیگران را بر هم نزنیم، کسی را ناراحت نکنیم یا توجه دیگران را به آسیب‌هایمان جلب نکنیم. اغلب هم وقتی کسی از مرزمان عبور می‌کند یا مرزی را که می‌دانیم هنوز نداریم اما باید داشته باشیم نادیده می‌گیرد، از این کلمه استفاده می‌کنیم. اصلاً حالم «خوب» نبود.
سحر
هر توضیح اضافه‌ای هنگام مرزبندی شاید نتیجهٔ معکوس داشته باشد. وقتی شروع به توضیح‌دادن می‌کنید طرف مقابلتان فرصت دارد با ذکر دلیل با مرزتان مخالفت کند و در ذهن خودش نیاز شما به مرزبندی را رد کند. فرض کنید نانسی دربارهٔ دلیل کارش زیادی به همسایه‌اش توضیح می‌دهد و خانم همسایه بعداز شنیدن حرف‌های او می‌گوید: «این‌قدر زندگی رو سخت نگیر، این فقط یه پیاده‌رویه، همین! ما حتی قرار نیست وقت پیاده‌روی با هم حرف بزنیم.» وقتی بیش از حد دربارهٔ موضوعی توضیح می‌دهید، مجبورید به‌جای تأکید بر مرزهایتان دلایل خود را توجیه کنید. درصورتی‌که نانسی بدون هیچ توضیح اضافی می‌توانست بگوید: «امروز نمی‌تونم باهاتون پیاده‌روی کنم، روز خوبی داشته باشین!»
کاربر ۵۷۵۹۶۴۱
مرزهای شما به دیگران نمی‌گوید چه‌کار کنند، بلکه می‌گوید شما قرار است چه‌کاری انجام دهید.
bahar
اگر زن هستید و این مکالمه را با این فرض می‌خوانید که «همسر» مرد است، می‌دانید این نوع مکالمه یک علت دارد. براساس یک الگوی جنسیتی قدیمی، زنان هیچ‌وقت منظورشان را دقیقاً بیان نمی‌کنند؛ زیرا زنان خجالتی / مهرطلب / بی‌اراده / فریب‌کارند و وظیفهٔ مردان است که زمان بگذارند و احساسات واقعی‌شان را بفهمند، تلاش کنند ذهنشان را بخوانند یا بفهمند منظورشان چیست.
سحر
وقتی دربارهٔ مرزتان بیش از اندازه توضیح می‌دهید یا نیازهایتان را توجیه می‌کنید، مرزتان آن‌طور که باید در نظر طرف مقابل محکم به نظر نمی‌رسد، پس به خود اجازه می‌دهد بهانه بیاورد، به شما احساس گناه دهد یا شما را تحت فشار قرار دهد که مرزتان را نادیده بگیرید.
bahar

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۲۰,۷۰۰
۷۰%
تومان