کتاب قاب زدایی ها
معرفی کتاب قاب زدایی ها
کتاب قاب زدایی ها نوشتهٔ پاسکال بونیتزر و ترجمهٔ مهدیس محمدی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی جستارهایی در باب نقاشی و سینما.
درباره کتاب قاب زدایی ها
کتاب قاب زدایی ها دربردارندهٔ مجموعهای از جستارها در باب نقاشی و سینما است. پاسکال بونیتزر هشت جستار در این اثر نگاشته که عنوان آنها عبارت است از «ذرهٔ امر واقعی»، «نما ـ تابلو»، «لنز سردرگم»، «بازتاب ازهمگسسته»، «قابزداییها»، «مسخ»، «پسماندههای بیارزش (گرترود کارل تئودور درایر)» و «ناپدید شدن (در مورد آنتونیونی)». مؤخرهٔ این اثر را «لین کِربی» با عنوان «نقاشی و سینما: چارچوبهای گفتار» به رشتهٔ تحریر درآورده است.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب قاب زدایی ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران هنر، بهویژه حوزههای سینما و نقاشی و علاقهمندان به جستار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قاب زدایی ها
«گرترود اعتراف میکند که گرفتار رؤیایی وسواسگونه است: خواب میبیند که برهنه است و یک دسته سگ تعقیبش میکنند. لحظهای که سگها به او میرسند، از خواب میپرد. این رؤیا در نگاه اول (و فیلم در قالب موتیفِ یک فرشینه این رؤیا را آشکار و مرئی میکند، فرشینهای که به دیوار سالنی آویخته شده که در آن، برای گرامیداشت شاعرِ بزرگی که تازه به وطن بازگشته و بعدتر خواهیم فهمید که گرترود تنها عشق بزرگ او بوده، ضیافتی برپاست) هم موجز است و هم واضح و قابل فهم: سگها مردانی هستند که گرترود خواب میبیند که تسلیم امیال آنها ــ وانمودههای خشن و زمختی از عشقی که او طلب میکندــ شده است، همان سگهایی که او را میدرند. با وجود این، علیرغمِ حال و هوای خشکهمقدسِ زمانهای که داستان فیلم در آن اتفاق میافتد، گرترود بر عکس از رابطۀ جنسی تن نمیزند. او کاملاً به این امیال پاسخ میدهد: برای مثال، او بدون هیچ شک و تردیدی خود را در اختیار موسیقیدانی میگذارد که عاشقش است ــ و این کار به هیچ وجه هیچ ارج و قربی را برای او در پی ندارد، چراکه بعداً مرد نزد او اعتراف میکند که قادر نیست زنی را که عفیف نیست عاشقانه دوست بدارد. پس این گرترود نیست که دچار تعصب و خشکمغزی است. همسرش را وقتی که از طرف دولت به مقام وزارت منصوب میشود ترک میکند و در جواب به این سؤال او که آیا هرگز دوستش داشته، پاسخ میدهد که زمانی که با وی آشنا شده، از پیش قلبش مرده بوده، «اما طبیعت بدهیاش را طلب میکرد»، و میان آنها «چیزی شبیه عشق» وجود داشته است. از این رکتر و بیرحمتر نمیتوان بود.
همچنین، موتیف رؤیا، که به طرز غریبی خلاصهای از ماجرای آرتمیس و آکتئون را ارائه میدهد، در عین حال این نکته را هم مغفول باقی میگذارد که گرترود برای هر کدام از مردانی که قدم در راه عشق او میگذارند مسلماً از بداقبالی خودش، و البته بیشک از بداقبالی آنان نیز، اختگی و همینطور حقیقت عشق را نمایندگی میکند. این همان چیزی است که موسیقیدان جوان از آن تن میزند. اما این چیزی است که شاعر بزرگ ــ که رابطۀ گذشتهاش با گرترود و جداییاش از او، که پیشزمینۀ کل داستان است، در بخش دوم فیلم از طریق فلاشبک تصویر میشودــ تا ابد به خاطرش درهمشکسته خواهد بود. شاعرِ عشق، مشهور و محترم اما مُرده و به قول گرترود «به سردی یک سنگ»، چراکه گرترود او را ترک کرده، زیرا روزی با خط بد نوشته بوده است که کار و عشق به یک زن با هم سر سازگاری ندارند (اینکه گرترود در اینجا انگیزهای برای یک جدایی نابخشودنی میبیند توضیح میدهد که چرا درایر در مصاحبهای که در زمان اولین نمایش فیلم انجام میدهد، به طرز عجیبی روز خشم و گرترود را با یکدیگر قیاس میکند و گرترود را نمود ناشکیبایی میداند).»
حجم
۳۹۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
حجم
۳۹۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه