دانلود و خرید کتاب چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟ صادق زیباکلام
تصویر جلد کتاب چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟

کتاب چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟

معرفی کتاب چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟

کتاب چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟ نوشتهٔ صادق زیباکلام است. انتشارات روزنه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی در باب زیر پوست جامعهٔ ایران ۱۴۰۲ - ۱۴۶۲.

درباره کتاب چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟

کتاب چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟ دربردارندهٔ روایتی صریح و بی‌پرده از زیر پوست جامعهٔ ایران در بازهٔ زمانی ۱۳۶۲ تا ۱۴۰۲ است. این کتاب مجموعه‌ای از خاطرات و تجربیات شخصی نویسنده را در بر گرفته است که با لحنی صمیمانه و خودمانی نگاشته شده است. صادق زیباکلام در این اثر به شرح مصائب و چالش‌هایی پرداخته که پس از دریافت مدرک دکترا و بازگشت به ایران در سال ۱۳۷۰ با آن مواجه شده بود. او روایت کرده است که چگونه هیچ دانشگاهی حاضر به پذیرشش نبود و حتی برخی اساتید از پاسخ به سلام او خودداری می‌کردند؛ سپس نحوهٔ ورودش به گروه علوم سیاسی دانشکدهٔ حقوق و تعاملاتش با دانشجویان و همکاران از سال ۱۳۷۱ تا ۱۴۰۱ را شرح داده و اشاره کرده است که در نهایت اجازهٔ تدریس از او سلب شد. زیباکلام در این اثر به حوادث و رویدادهای سال‌های نخست حضورش در دانشکدهٔ حقوق پرداخته است؛ از جمله اخراج اساتیدی همچون «سید جواد طباطبایی» و «جلیل روشندل» و اعتراضات و اعتصابات دانشجویی؛ همچنین به تغییر و تحولات ناشی از دوران اصلاحات در زندگی علمی خود اشاره کرده است؛ مانند شرکت در کنفرانس‌های دانشگاه کالیفرنیا، اعلام جرم قوهٔ قضاییه علیه او به‌اتهام تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب، ماجرای زلزلهٔ کرمانشاه و دهکدهٔ امید، دعوت به سخنرانی در پارلمان انگلستان، دریافت جایزهٔ آزادی بیان از آلمان و سرانجام ممنوع‌التدریسی و پایان ۴۷ سال همکاری با دانشگاه تهران.

خواندن کتاب چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب زیر پوست جامعهٔ ایران پیشنهاد می‌کنیم.

درباره صادق زیباکلام

صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، تاریخدان و جامعه‌شناسی ایرانی است که آثار متعددی را در حوزهٔ جامعه‌شناسی تاریخی ایران منتشر کرده است. در سال ۱۳۷۴ با انتشار کتاب «ما چگونه ما شدیم؟» در ایران شناخته شد. در این اثر به‌دنبال ارائهٔ پاسخی برای این سؤال است که چگونه فرایند توسعه در ایران در ادوار مختلف شکست خورده است. او که از منظری انتقادی به جامعهٔ ایرانی می‌نگرد این چرایی را در جامعهٔ ایرانی جست‌وجو می‌کند و معتقد است که حتی دخالت خارجی معلول ضعف داخلی جامعهٔ ایرانی بوده است. در سال ۱۳۹۵ با انتشار کتاب «غرب چگونه غرب شد؟» در تلاش بود تا نشان دهد چگونه غرب توانست از ساختارهای سنتی خود فاصله گرفته و تمدن غربی را شکل دهد. در این اثر در تلاش بود تا نشان دهد چه ویژگی‌هایی در جوامع غربی که جوامع شرقی فاقد آن بودند، مسیر توسعه را برای کشورهای غربی باز کرده است. کتاب «یادداشت‌هایی از انقلاب»، مجموعه‌ای از مقالات، سخنرانی و مصاحبه در موضوع انقلاب اسلامی ایران در سال‌های بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ است. از دیگر آثار او می‌توان به «رأی ملت: وزارت کشور و شورای نگهبان در انتخابات مجلس ششم» ، «تهران و بحران محیط‌زیست» ، «سنت و مدرنیته«، «پنج گفتار در باب حکومت» و «چرا شما را نمیگیرن و آخرش چی میشه؟» اشاره کرد.

بخشی از کتاب چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟

«اواسط بهمن‌ماه ۹۷ بود. دو سه‌سالی می‌شد که آقای دکتر فرهاد رهبر، رئیس «دانشگاه آزاد» شده بودند. من همچنان عضو پاره‌وقت یا «پارت‌تایم» واحد «علوم‌وتحقیقات دانشگاه آزاد» بودم و یکی دو درس هم در علوم سیاسی و ارتباطات در واحد تهران مرکز آن دانشگاه داشتم. یکروز صبح زود، هنوز ساعت ۸ نشده بود که از دفتر دکترفرهاد رهبر با من تماس گرفتند. دکتر رهبر آمدند پشت خط و بعد از سلام و علیک، پرسیدند که» شما گفته‌ای که اسرائیل را برسمیت می‌شناسی؟» گفتم «بله، در جریان یک مناظره من این حرف را چند سال پیش زده بودم». گفتند «امروز صبح جلسهٔ «هیات امنای دانشگاه آزاد» بود و آقای دکتر» علی اکبر ولایتی» بشدت از دستت عصبانی بودند و بمن گفتند که دانشگاه آزاد جای اساتیدی که اسرائیل غاصب را برسمیت می‌شناسند، نیست. » ادامه داد» من که در جریان این‌که شما چه گفته‌ای و چه نوشته‌ای، نبودم و فقط پاسخ دادم که بعید بنظرم میرسه که زیباکلام چنین حرفی زده باشد. اما آقای ولایتی با عصبانیت گفتند که بایشان بگویید که دیگر پایش را دانشگاه آزاد نگذارد» دکتر رهبر ادامه دادند که» تو که مرتب مصاحبه می‌کنی، همین الان یک مصاحبه بکن و بگو که حرفهایت را تحریف کرده‌اند و شما اسرائیل را به‌رسمیت نمی‌شناسی» گفتم» دکتر جان، من دو سه سال پیش در جریان یک مناظره با آقای دکتر «عبدالله گنجی» در دانشگاه امام صادق، این مطلب را گفته‌ام. ظرف دو سال گذشته، بارها و بارها از من پرسیده‌اند که آیا من چنین حرفی زده‌ام و آیا اسرائیل را برسمیت می‌شناسم؟ و من‌هم پاسخ داده‌ام که بله. حالا چی رو بگم که تحریف شده و بگم من نگفته بودم؟» گفت «پس برو وسایلت را جمع کن، از این ساعت از دانشگاه آزاد اخراج شدی» خدا حافظی کرد و گوشی را قطع کرد. کلاس‌ها البته تمام شده بودند و منتظر آغاز ترم جدید بودیم. چندروز بعد، آقای دکتر «وحید عقیلی» که مسئول دانشکدهٔ ارتباطات بودند و خانم دکتر «فاطمه هاشمی رفسنجانی»، رئیس دانشکدهٔ علوم سیاسی و آقای دکتر «مجید توسلی»، مدیر گروه علوم سیاسی واحد علوم‌وتحقیقات، با ناراحتی از من پرسیدند: «چی شده؟ چون گفته‌اند که کلاسهای شما را برای ترم آینده حذف کنیم» صورت مسئله همان بود که دکتر رهبر بنقل از دکتر ولایتی گفتند. در جریان مناظره‌ای که با آقای دکتر عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامهٔ «جوان» در دانشگاه امام صادق داشتیم، من آن پرسش معروفم پیرامون اسرائیل، مبنی بر اینکه «چه‌کسی به ایران رسالت نابودی اسرائیل را محول کرده؟» را پرسیدم. ایشان پاسخ دادند «اخلاق، بشریت، انسانیت، اسلام، انقلاب، قرآن، امام» و بعد هم از مجری مناظره خواستند که «اصلاً شما از آقای زیباکلام یک سؤال ساده‌تر بپرسید. آیا اصلاً ایشان اسرائیل را برسمیت می‌شناسند یا خیر؟ پاسخ‌شان بایستی بله یا خیر باشد و حاشیه نروند، چون صدها دانشجو اینجا حاضر هستند» مجری هم که مسئول بسیج دانشگاه امام صادق بود، عیناً از من همان سؤال را در برابر چندصد دانشجوی امام صادق پرسیدند. من هم گفتم «بله، من اسرائیل را در چهارچوب مصوبهٔ مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۷)، مبنی بر ایجاد دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین، به‌رسمیت می‌شناسم». بلافاصله بعد از آن مناظره، یکی پس از دیگری، رسانه‌ها با من تماس گرفتند و گفتند که» آقای زیباکلام، آیا درسته که شما در دانشگاه امام صادق گفته‌اید که کشور اسرائیل را به‌رسمیت می‌شناسید؟» بالطبع من هم همان پاسخ را دادم که «بله، در چهارچوب قطعنامهٔ مجمع عمومی سازمان ملل...».»

م. قاضی محسنی
۱۴۰۳/۰۶/۱۱

واقعا از خوندنش لذت بردم. چقدر جذاب و روان نوشته شده، مثل یک رمان پر کشش... و چقدر زیر پوست جامعه سیاسی و فرهنگی ایران رو زیبا و استادانه واکاوی کرده. یکی از بهترین کتاب‌هایی که خوندم. حالا می‌فهمم چرا یه عده متعصب کور،

- بیشتر
کاربر Solgi
۱۴۰۳/۰۵/۱۰

خاطرات یک خائن

امیررضا مزیدابادی فراهانی
۱۴۰۳/۰۵/۲۶

اگر حتی پول و وقت اضافه داری که میخوای اماله کنی هم این کتاب بده

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۹۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۵۹۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
۸۲,۵۰۰
۵۰%
تومان