کتاب مغز اندرو

کتاب مغز اندرو نوشتهٔ ای. ال. دکتروف و ترجمهٔ محمدرضا ترک تتاری است. نشر بیدگل این رمان آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب مغز اندرو

کتاب مغز اندرو (Andrew’s Brain) حاوی یک رمان آمریکایی است که شما را در سفری شگفت‌انگیز به هزارتوی ذهن یک مرد می‌برد؛ مردی که ناخواسته فجایع بسیاری در زندگی‌اش به بار آورده است. او «اَندرو» نام دارد. اندرو در جایی نامشخص و همراه با هم‌سخنی ناشناس فکر می‌کند، حرف می‌زند و داستان زندگی خود را روایت می‌کند؛ از عشق‌ها و تراژدی‌هایی سخن می‌گوید که او را به این نقطه از مکان و زمان رسانده است. او لایه‌لایه به عمق داستان عجیب خود پیش می‌رود. این رمان را پرتعلیق، آوانگارد، دارای بن‌مایۀ روان‌شناختی و نثری شورانگیز دانسته‌اند که با ظرافت پرداخت شده و شرح‌حالی است از زمانۀ ما. نویسنده داستان را با نگاهی طنزآمیز، موشکافانه، شکاک، بازیگوشانه و عمیق نوشته است. شخصیت «اندرو» در این رمان به قلم ای. ال. دکتروف را ناقلا و تودار و وراج و پرحرف و قربانیِ زمانۀ خود توصیف کرده‌اند. نیویورک‌تایمز گفته است که این شخصیت، بیهوده می‌کوشد با لفاف ضخیمی از کلمات، ایده‌ها، تکه‌های داستان و هر چیز دیگری که ذهن آشفته‌اش می‌تواند به آن بیاویزد، زخم‌‌هایش را بپوشاند. آنچه اندرو را بدل به شخصیتی جذاب و مضحک می‌کند این است که دیوانه‌وار خود را فریب می‌دهد و درعین‌حال به‌طرز ترسناکی خودآگاه است. رمان مغز اندرو که ۱۱ فصل دارد، نخستین‌بار در سال ۲۰۱۴ میلادی وارد بازار نشر شد.

خواندن کتاب مغز اندرو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ادگار لورنس دکتروف

ادگار لورنس دکتروف (ای. ال. دکتروف) در ۶ ژانویهٔ ۱۹۳۱ میلادی در برانکسِ نیویورک به دنیا آمد. این نویسندهٔ آمریکایی به کالج کنیون در اوهایو رفت و فلسفه خواند. پس از آن به نیروی زمینی ایالات متحدهٔ آمریکا پیوست و به‌عنوان سرجوخه در سال‌های ۱۹۴۴ - ۱۹۴۵ در آلمانِ تحت‌اشغال متفقین خدمت کرد. پس از بازگشت از جنگ به نیویورک، در یک شرکت فیلم‌سازی به‌عنوان خواننده و ارزیاب فیلم‌نامه مشغول به کار شد و به‌علت اینکه بیشتر فیلم‌نامه‌های وسترن می‌خواند، تحت‌تأثیر فضا و شخصیت‌های این ژانر سینمایی، اولین رمان خود را با عنوان «به هاردتایمز خوش آمدید» در سال ۱۹۶۰ منتشر کرد. پس از کارهای ویراستاری و انتشاراتی، دکتروف در سال ۱۹۶۹ ترجیح داد که نویسندهٔ تمام‌وقت باشد؛ بنابراین تمام توجه خود را به نوشتن معطوف کرد و به‌عنوان نویسندهٔ مقیم به دانشگاه کالیفرنیا ارواین رفت و در سال ۱۹۷۱ رمان «کتاب دانیل» را تکمیل کرد. در این رمان به ماجراجویی‌های هسته‌ای آمریکا و پیامدهای آزمایش انفجار هسته‌ای می پردازد. دکتروف رمان بعدی‌اش را که مشهورترین اثر او شد، در سال ۱۹۷۵ با عنوان «رگتایم» روانهٔ بازار کرد. این رمان بعدتر در فهرست ۱۰۰ رمان برتر به‌انتخاب کتابخانهٔ مدرن قرار گرفت. ادگار لورنس دکتروف در ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵ بر اثر عوارض ناشی از سرطان ریه در منهتنِ نیویورک درگذشت.

درباره محمدرضا ترک تتاری

محمدرضا ترک تتاری در سال ۱۳۶۳ در کرج به دنیا آمد. او فارغ‌التحصیل رشتهٔ آمار در مقطع کارشناسی از دانشگاه علامه طباطبائی و رشتهٔ آمار ریاضی در مقطع کارشناسی‌‎ارشد از دانشگاه تهران است. در زمینه‌های موسیقی، ترجمه و عکاسی مشغول بوده است. از آثار منتشرشدۀ او در زمینهٔ ترجمه می‌توان به کتاب‌ «استاد پترزبورگ» نوشتۀ «جی. ام. کوتسی» (نشر ماهی)، «سه کاربرد چاقو» نوشتۀ «دیوید ممت» (نشر بیدگل) و رمان «مغز اندرو» به قلم «ادگار لورنس دکتروف» (نشر بیدگل) اشاره کرد.

بخشی از کتاب مغز اندرو

«بعد از پذیرش وظیفـه‌ام در جنگِ کوچک بین رئیس‌جمهـور و نزدیک‌ترین مشاورانش، کم‌کم داشت از نقشم خوشم می‌آمد. انگار باید همان‌جا، درست در دفتر رئیس‌جمهور، جنگ‌طلبی غالبِ دنیای بیرون به‌نحوی پاس داشتـه می‌شد و جنگی که آنها سکان‌دارش بودند باید در رابطهٔ بین خودشان هم به‌شکلی نمادین خودش را نشان می‌داد. به این فکر می‌کردم که چیزی که ما را بدل به انسان کرده نزاع است، اینکه چطور هر شکلی از آن مثل آیینی مذهبی با جدیت و مداوم به جا آورده می‌شود، از جروبحث‌های محترمانه گرفته تا تجاوز و غارت، از حمله‌های کثیف سیاسی تا قتل و ترور. دعواهای شبانه‌مان بیرون بار در خیابان، مشاجره‌ها و سیلی‌زدن‌ها در اتاق‌خواب‌های اعیانی، تهدیدهای زیرلبی‌مان در دادگاه طلاق. پدرومادرهایی که بچه‌هایشان را کتک می‌زنند، یکه‌بزن‌های حیاط مدرسه، کراواتی‌های فکلی که برای ترفیع‌گرفتن از آدم‌کشی هم ابایی ندارند، راننده‌هایی که گلوی هم را می‌جوند، مردمی که توی مترو همدیگر را هل می‌دهند، ملت‌هایی که جنگ راه می‌اندازند، بمب سر هم می‌ریزند، به‌سمت ساحل هجوم می‌برند، کودتاهای نظامی هرروزه، ناپدیدشدن‌های بی‌وقفهٔ آدم‌ها، پناهجویانی که در کمپ‌ها می‌میرند، نسل‌کشی و پاک‌سازی نژادی، جنگ‌های مواد مخدر، قتل‌های تروریستی و خشونت در هر شکلش در هر جایی به اسم این یا آن مذهب... و طرفه اینکه بشر مبتلاشده به تسویهٔ سیاسی و نسل‌کشی و خودکشی برای سرگرمی به تماشای مسابقه‌های کیک‌بوکسینگ یا مبارزهٔ خروس‌های جنگی می‌رود یا حقوق یک ماهش را در بازی بیست‌ویک می‌بازد و وقت برگشت به کار، بی‌آنکه باختش به تخمش باشد، گوشبری می‌کند، در کلاهبرداری شرکت‌های هرمی شریک می‌شود، در گوش این‌وآن زهر می‌چکاند... و تازه عشاق پرشور دوران‌ها را هم داریم که در جهان کوچکِ مغازله‌شان باهم نزاع می‌کنند، یکی جان‌به‌لب‌آمده طلب می‌کند و آن‌یکی رو ترش‌کرده پس می‌زند.»