دانلود و خرید کتاب بافندگان گرهارت هاپتمن ترجمه نغمه ثمینی
تصویر جلد کتاب بافندگان

کتاب بافندگان

معرفی کتاب بافندگان

کتاب بافندگان نوشتهٔ گرهارت هاپتمن و ترجمهٔ نغمه ثمینی است. نشر قطره این نمایشنامهٔ معاصر آلمانی را روانهٔ بازار کرده است؛ نمایشنامه‌ای با عنوان افتخاری «نخستین نمایشنامهٔ سوسیالیستی» در تاریخ ادبیات‌نمایشی جهان.

درباره کتاب بافندگان

کتاب بافندگان حاوی یک نمایشنامهٔ معاصر آلمانی است که نویسندهٔ آن در سال ۱۹۱۲ میلادی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شده است. این نمایشنامه که با پسین‌گفتاری به قلم «محمد رضایی‌راد» تحت‌عنوان «نمایشِ انقلاب؛ نگاهی به نمایشنامهٔ بافندگانِ گرهارت هاپتمن» در ۹ بخش به آخر رسیده، پنج پرده دارد. گفته شده است که نمایشنامهٔ «بافندگان» در دورانی نوشته شد که هر چند انقلاب اروپایی ۱۸۴۸ شکست خورده بود، شبح انقلاب همچنان بر سر اروپا سایه گسترده بود؛ بنابراین گزینش موضوع انقلاب بافندگان برای گرهارت هاپتمن، تنها بازگفت حادثه‌ای تاریخی نبود. پایان دگرگون‌شدهٔ نمایشنامه که لحظهٔ شکست را حذف می‌کند، ضمن آنکه به‌شیوه‌ای برشتی (به‌سبک نمایشیِ «برتولت برشت») آشنایی تماشاگر با واقعهٔ تاریخی را بیگانه می‌کند، با ایدهٔ بنیامینیِ (والتر بنیامین) رستگاری نیز ادغام می‌شود. گفته شده که هیچ نمایشنامه‌ای در تاریخ تئاتر پیدا نمی‌شود که تصویری عمیق‌تر و آزرده‌کننده‌تر از «بافندگان» ارائه کند. داستان این نمایشنامه بر اساس اتفاقی واقعی از شورشی در سال ۱۸۴۴ نوشته شده است؛ شورشی توسط بافندگان اهل سیلسیا که به‌شکل فجیعی سرکوب شد. این نمایشنامهٔ حماسی با عنوان افتخاری «نخستین نمایشنامهٔ سوسیالیستی» در تاریخ ادبیات‌نمایشی، اثری استثنایی است از اتحاد طبقهٔ کارگر که علیه کارفرمایان خود قیام می‌کنند.

می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب بافندگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر آلمان و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره گرهارت هاپتمن

گرهارت هاپتمن (Gerhart Hauptmann) در ۱۵ نوامبر ۱۸۶۲ به دنیا آمد و در ۶ ژوئن ۱۹۴۶ درگذشت. او نمایش‌نامه‌نویسی آلمانی بود که در سال ۱۹۱۲ میلادی، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد. او از معروف‌ترین نمایندگان سبک ناتورالیسم (طبیعت‌گرایی) بود که با وجود این، طبع خود در سبک‌های دیگر را نیز آزموده است. نمایشنامهٔ «بافندگان» یکی از آثار اوست.

درباره نغمه ثمینی

نغمه ثمینی در سال ۱۳۵۲ به دنیا آمده است. او نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس، مدرس دانشگاه و پژوهشگری ایرانی است. نغمه ثمینی دانش‌آموختهٔ کارشناسی ادبیات‌نمایشی، کارشناسی‌ارشد سینما و دکتری پژوهش هنر (اسطوره و درام) از دانشگاه‌های تهران (پردیس هنرهای زیبا) و تربیت مدرس است. نمایشنامه‌های او در ایران و کشورهای دیگری از جمله هندوستان، انگلستان، آمریکا و فرانسه روی صحنه رفته است. او از سال ۱۳۸۲ در مقام فیلم‌نامه‌نویس نیز مشغول به کار شد. از فیلم‌نامه‌های او که برخی به‌صورت مشترک نوشته شده می‌توان به «خون‌بازی»، «حیران»، «یک جرعه خون تازه»، «سه زن» و مجموعه سریال «شهرزاد» اشاره کرد. او در هشتمین دورهٔ انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی و برای نگارش نمایشنامهٔ «خانه» به‌عنوان بهترین نمایشنامه‌نویس انتخاب شد. دیگر نمایشنامه‌ها و کتاب‌های او عبارتند از «اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند»، «دیو جغرافی و دست‌های دکتر زمل وایس»، «شکلک»، «خواب در فنجان خالی»، «چهار دقیقه و همان چهار دقیقه»، «افسون معبد سوخته»، «زبان تمشک‌های وحشی»، «بچه»، «اینجا کجاست؟» «سه جلسه تراپی»، «هیولاخوانی»، «نگاهمان می‌کنند»، «بر اساس دوشس ملفی» (نویسندگی مشترک با محمد رضایی‌راد)، «به گزارش زنان تروا» (نویسندگی مشترک با محمد رضایی‌راد) و کتاب نظری «تماشاخانهٔ اساطیر»، سفرنامهٔ «من سندبادم تو مسافر» و کتاب نظری «جنگ‌ها و بدن‌ها».

درباره محمد رضایی راد

«محمد رضایی‌راد» در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد. او فیلم‌نامه‌نویس، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگری ایرانی است. عمدهٔ فعالیت‌های نوشتاری رضایی‌راد در نگارش نمایشنامه بوده است. برخی از نمایشنامه‌های او عبارتند از «رقصی چنین»، «رؤیای طاهره‌گان خاموش»، «بازگشت به خان نخست و هشتمین خان»، «گزارش خواب»، «فرشتهٔ تاریخ»،‌ «فعل»، «صدای آهسته»، «ناکجا و دو نمایشنامهٔ دیگر»، «و ای‍ن ت‍ن‍ه‍ا ب‍ازی ج‍ه‍ان ب‍ود…» و «بر اساس دوشس ملفی» (با همکاری نغمه ثمینی). نشر بیدگل بسیاری از نمایشنامه‌های محمد رضایی‌راد را منتشر کرده است. این هنرمندِ هنرهای دراماتیک ایران، بسیاری از نمایشنامه‌های خود را کارگردانی کرده و در سالن‌ها و تالارهای مختلف نمایشی مانند تئاترشهر و سالن تئاتر مستقل تهران بر روی صحنه برده است. رضایی‌راد کتاب‌هایی نظری و تاریخی در حوزهٔ تئاتر و حوزه‌های دیگر نیز نوشته و منتشر کرده است؛ «م‍ب‍ان‍ی ان‍دی‍ش‍هٔ س‍ی‍اس‍ی در خ‍رد م‍زدای‍ی»، «نشانه‌شناسی س‍ان‍س‍ور و س‍ک‍وت س‍خ‍ن‌» و «انتقام دیونوسوس: خوانشی دولت‌شهری از تراژدی و کمدی یونانی» (دفتر یکم: یک مقدمهٔ انتقادی و دفتر دوم:‌ آیسخولوس مبلّغ). رمان «حفره» نوشتهٔ این هنرمند هنرهای نمایشی نیز در سال ۱۴۰۰ به‌وسیلهٔ نشر چشمه چاپ و منتشر شد. فیلم‌نامه‌های او برندهٔ جایزه‌های متعددی از جشن خانهٔ سینما، جشنوارهٔ فیلم فجر و جشنوارهٔ فیلم آسیا پاسیفیک شده است. فیلم «کودک و سرباز» با فیلم‌نامه‌ای به قلم او، برندهٔ بالن نقره‌ای جشنوارهٔ سه قاره نانت فرانسه شد. فیلم مستند «بازی‌نویس» به‌کارگردانی «آریان رضایی» (نویسنده و کارگردان تئاتر) به زندگی تئاتری محمد رضایی‌راد پرداخته است؛ مستندی که نخستین‌بار در سال ۱۴۰۰ در سایت «هاشور» اکران آنلاین شد. محمد رضایی راد جوایز ادبی و هنری گوناگونی دریافت کرده است.

بخشی از کتاب بافندگان

«پردهٔ چهارم

پترزوالدو، اتاق خصوصی درایزیگر، کارخانه‌دار فاستونی، که با سلیقهٔ سرد نیمهٔ آغازین این قرن به شکلی باشکوه مبله شده است. سقف، درها و نجاری سفید هستند و کاغذدیواری با خطوط مستقیمِ گلدار، سرد و راکد به نظر می‌رسد. مبلمان از چوب ماهاگونی‌ست، مالامال از کنده‌کاری با رویه‌های سرخ‌رنگ. در سمت راست، میان دو پنجره با پردهٔ گلدارِ سرخِ روشن، یک میز تحریری کشویی دیده می‌شود. درست در مقابل آن کاناپه‌ای قرار دارد و کنارش یک گاوصندوق. مقابل کاناپه میزی‌ست که گرداگردش را صندلی‌های معمولی و راحتی گرفته‌اند. بر مقابل دیوار عقبی ویترین تفنگ‌هاست. هر سه دیوار با نقاشی‌هایی درون قاب‌های طلاکاری شده تزیین شده‌اند. بالای کاناپه آینه‌ای است با قابی پرزرق و برق و طلاکاری شده به سبک روکوکو. سمت چپ دری معمولی قرار دارد که به هال باز می‌شود. دری کشویی نیز به اتاق پذیرایی باز می‌شود که در پس آن می‌توان مبلمان خودنمایانه و رسمی آن اتاق را دید. دو خانم، خانم درایزیگر و خانم کیتل‌هاوس، همسر کشیش، در اتاق پذیرایی به نقاشی‌ها نگاه می‌کنند. کشیش کیتل‌هاوس هم آنجاست و با واین هولد که معلمِ سر خانه و فارغ‌التحصیل رشتهٔ الهیات است صحبت می‌کند. کیتل‌هاوس که مردی کوچک اندام است، داخل اتاق می‌شود. او و معلم سرخانه سیگار می‌کشند و خودمانی گپ می‌زنند. کیتل‌هاوس روبه‌رو را نگاه می‌کند و سرش را به نشانهٔ حیرت از اینکه کسی در اتاق نیست، تکان می‌دهد.

کیتل‌هاوس: تو جوونی آقای واینهولت، و این همه چیز رو توجیه می‌کنه. ما پیرمردها هم که به سن تو بودیم نمی‌خوام بگم دقیقاً همین عقیده، اما عقایدی از همین جنس داشتیم. به‌هرحال جوونی فوق‌العاده‌ست... جوونی با رؤیاهای بزرگش. اما متأسفانه آقای واینهولت، اون رؤیاها باقی نمی‌مونن، اونا مثل آفتاب بهار ناپایدارن. بذار به سن من برسی، به زمانی که سی سال از یک منبر موعظه کرده باشی، یعنی پنجاه بار در هر سال، تازه بدون احتساب روز قدیسین. اون وقت آدم ناچاره آروم بشه. وقتی به اون جا رسیدی منو به یاد بیار آقای واینهولت.

واینهولت: (نوزده ساله، رنگ پریده، باریک‌اندام، بلند قد با موهایی کم پشت و نازک، در اعمال و حرکاتش ناآرام و مضطرب است) با همهٔ احترامم به شما آقای کیتل‌هاوس، نمی‌تونم فکر کنم آدما و جوهره‌شون خیلی تغییر کنن.

کیتل‌هاوس: عزیزم، آقای واینهولت، بعضیا روحِ ناآرامی دارن (با لحنی آمرانه) و شما از همین دسته‌اید. بی‌تردید هستید. ممکنه احساس کنید دلتون می‌خواد با خشونت و بدون فکر نظم موجود رو به هم بریزید، ولی سر آخر آروم می‌گیرید. البته تصدیق می‌کنم که در میان برادرانِ باتجربهٔ ما اشخاصی هم پیدا می‌شن که حتی در سنین پیری مثل جوان‌ها رفتار کنن. یکی موعظه می‌کنه و انجمن اخلاق راه می‌اندازه، اون یکی بیانیه‌هایی چاپ می‌کنه که وقتی می‌خونیشون متأثر می‌شی. ولی این‌ها به چه دردی می‌خورن؟ کسی راه‌حلی برای حل فقرِ بافنده‌ها نداره. در عوض با این کارها فقط آرامش جامعه از بنیاد ویران می‌شه. به من اجازه بدین که بگم، در محدودهٔ مقرّر فورت حرف بزن کلامِ پاک و زلال خداوندی رو موعظه کن و همه چیزو به اون بسپار! به پروردگاری که برای پرنده‌ها سایه‌بان و غذا فراهم می‌کنه و لباس برای یاس‌های باغچه... اما راستی میزبان عزیز ما، آقای درایزیگر کجا غیبش زد؟

خانم درایزیگر به همراه خانم کیتل‌هاوس، پیش می‌آیند خانم درایزیگر زنی زیباست، در دههٔ سوم زندگی‌اش، سالم و خوش سر و زبان است و میان رفتار و گفتار و حرکاتش، با آرایش و سر و وضع فاخرش تضاد قابل توجهی وجود دارد.

خانم درایزیگر: منم می‌خوام همینو بدونم آقای کیتل‌هاوس. ویلهلم همیشه همین طوریه. همین که یه چیزی می‌زنه به کله‌اش جیم می‌شه و منو تنها می‌گذاره. صد بار هم بهش گفتما ولی فایده نداره که.

کیتل‌هاوس: خانم درایزیگر عزیزم، غالبِ مردان کار و تجارت همین‌طور هستن.

واینهولت: من تقریباً مطمئنم که طبقهٔ پایین یه اتفاقی افتاده.

درایزیگر داغ و هیجان‌زده وارد می‌شود.

درایزیگر: خب، رزا، بهمون قهوه نمی‌دی؟

خانم درایزیگر: (ترش رو) غلط نکنم باز هم می‌خوای جیم بشی!

درایزیگر: (بی‌تفاوت) اَه! تو که از این چیزها سردر نمی‌آری.

کیتل‌هاوس: ببخشید... چیزی خاطر شما رو مکدر کرده آقای درایزیگر؟

درایزیگر: دوست من، هیچ روزی نیست که یه چیزی پیش نیاد. من بهش عادت کرده‌م. قهوه‌چی شد رزا؟

خانم درایزیگر با بداخمی می‌رود و بند گلدوزی شدهٔ زنگوله را با خشونت می‌کشد.

درایزیگر: دلم می‌خواست الان پایین بودی آقای واینهولت. تو خیلی کم‌تجربه‌ای، به‌علاوه اینکه... ولش کن! بذار به بازی‌مون برسیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۲۳۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
۱۳,۲۰۰
۷۰%
تومان