کتاب خودت قله ای
معرفی کتاب خودت قله ای
کتاب خودت قله ای نوشتهٔ برایانا ویست و ترجمهٔ کتایون اقتصادی است. انتشارات کهکشان دانش این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی که یادتان میدهد از ذهنیت درماندهبودن به ذهنیت برندهبودن برسید.
درباره کتاب خودت قله ای
کتاب خودت قله ای که با هدف کمک به زندگی و کسبوکار موفق نوشته شده، هفت فصل دارد. این کتاب یادتان میدهد از ذهنیت درماندهبودن به ذهنیت برندهبودن برسید. این کتاب را یک زنگ بیدار باش دانستهاند که در هنگام سختی، امید را در وجودتان میدمد. نویسنده معتقد است که قلهٔ شما، مانعی بین شما و زندگیکردن شما است و مواجهشدن با آن هم تنها راه آزادی و برجستهشدن شماست. برایانا ویست گفته است که هیچ چیزی بیشتر از خودمان نمیتواند مانع ما شود. با او همراه شوید.
خواندن کتاب خودت قله ای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خودت قله ای
«کنترل احساسات در مقابل سرکوب آنها
بودائیان معتقدند که کنترل ذهن، راه روشنفکری است. روشی که، شادی واقعی و خودبهخودی را معنی میکند.
این ایده از نظر تئوری، ساده است، ولی در عمل پیچیده میباشد. با کاوش در درکمان از ذهن و بهکارگیری آن در رفتارمان، به نوعی خودمان را خالص میکنیم، تا به ماهیت واقعی، چیزی که هستیم را تجربه کنیم، که این در نظر آنها همان شادمانی است.
اگر شما تاکنون در کلاس مدیتیشن شرکت کرده باشید، متوجه شدهاید که اولین اصل کنترل ذهن، برعکس چیزی که فکر میکنید، اصل "رها کردن" است. بودائیان برای تسلط واقعی بر ذهن، عدم دلبستگی را تمرین میکنند و برای به دست آوردن آن، آرام مینشینند، آرام تنفس میکنند و اجازه میدهند که افکارشان بروز کنند، منسجم شوند و سپس رها شوند. رویکرد آنها این است که، کنترل ذهن، درواقع تسلیم شدن به ذهن است، یعنی باید به ذهن اجازه دهند، هرطور میخواهد رفتار کند و درعینحال، واکنش خود را نسبت به آن تنظیم کنند.
چگونه میفهمید که آیا احساسات خود را سرکوب میکنید یا آنها را کنترل میکنید؟
سرکوب احساسات، یک استراتژی تنظیمی است که افراد، زمانی از آن استفاده میکنند که مکانیسم مقابلهای کافی را برای درک احساسات خود ندارند. اغلب الگو به این صورت است که فرد، واکنش حقیقی خود به یک موقعیت خاص را انکار میکند، یا نادیده میگیرد و معتقد است که اگر به نادیده گرفتن آن ادامه دهد، به سادگی از بین میرود، ولی به تدریج او متوجه میشود که زندگی روزمره او به دلیل احساس ناراحتی مختل شده است و یک روز، همه چیز به نقطه شکست میرسد و احساساتش فوران میکند و نمیتواند آن را کنترل کند.
هدف درمان معمولاً این است که به بیماران کمک شود که دیگر احساساتشان را سرکوب نکنند و درعوض تشویق میشوند که احساساتشان را بشناسند، ولی باید انتخاب کنند که چگونه به آنها پاسخ بدهند. در روند درمان، تفاوت سرکوب و کنترل به اندازه یک خط باریک میباشد. وقتی یک نفر، در ترافیک جلوی شما میپیچد و شما تصمیم میگیرید که از پنجره اتومبیل بر سر او فریاد نزنید، آیا احساس خود را سرکوب میکنید یا آن راکنترل میکنید؟
اگر شریک زندگی شما، چیز احمقانهای بگوید و شما تصمیم بگیرید که به آن پاسخ ندهید، آیا شما، احساس خود را سرکوب میکنید یا آن راکنترل میکنید؟
اگر همکار شما، به طور مداوم در طی یک پروژه، شمارا آزار میدهد و شما تصمیم بگیرید که به او چیزی نگویید، آیا شما احساس خود را سرکوب میکنید یا آن راکنترل میکنید؟»
حجم
۱۶۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱۶۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه