دانلود و خرید کتاب قله خودت را فتح کن برایانا ویست ترجمه امید حسینی
تصویر جلد کتاب قله خودت را فتح کن

کتاب قله خودت را فتح کن

انتشارات:همراز
امتیاز:
۲.۴از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قله خودت را فتح کن

کتاب قله خودت را فتح کن نوشتهٔ برایانا ویست و ترجمهٔ امید حسینی است و همراز آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب از خود تخریبی به خودسازی برسید.

درباره کتاب قله خودت را فتح کن

همچون طبیعت، زندگی هم معمولاً به نفع ما پیش می‌رود؛ حتی وقتی به نظر می‌رسد چیزی غیر از مشکلات و ناراحتی‌ها نداریم و مجبور به تغییر هستیم.

همان‌طور که آتش‌سوزی در جنگل‌ها برای اکوسیستم لازم است، ذهن ما هم در مقاطعی دچار فروپاشی مثبت و مقطعی می‌شود. از طریق این فروپاشی، ذهن تصفیه می‌شود و خودانگارهٔ جدیدی به دست می‌آوریم. می‌دانیم که طبیعت در شرایط سخت به بیشترین باروری می‌رسد. ما هم زمانی متحول می‌شویم که به شرایط مرزی برسیم ـ‌یعنی جایی که مجبور شویم از منطقهٔ امنمان بیرون بیاییم و اوضاع را تغییر دهیم. 

کوه‌ها زمانی شکل می‌گیرند که دو بخش از زمین به هم فشار می‌آورند. کوه درونی‌تان هم از وجود نیازهای همزمان و متناقض ایجاد می‌شود. برای فتح این کوه، باید دو بخش از خودتان را با هم آشتی بدهید: خودآگاه و ناخودآگاه، یعنی بخشی که می‌داند چه می‌خواهید و بخشی که نمی‌داند چرا مانع پیشرفت خودتان می‌شوید.

کوه‌ها استعاره‌ای از بیداری معنوی، مسیر رشد فردی و چالش‌های طاقت‌فرسایی هستند که غلبه بر آن‌ها در ابتدا غیرممکن به نظر می‌رسد. کوه‌ها هم مثل پدیده‌های دیگر در طبیعت به ما نشان می‌دهند که برای رسیدن به بیشترین ظرفیتمان، باید چه کارهایی انجام دهیم.

هدف زندگی رشدکردن است، این مسئله را در تمام بخش‌های زندگی می‌بینیم. معمولاً مشکلات جزئی از واقعیت‌های زندگی و مشکلات حاد از واقعیت درونی‌مان نشئت می‌گیرند. بیشترمان فکر می‌کنیم فتح این قله به معنای مواجه‌شدن با سختی‌های زندگی است. اما این قله‌ها در واقع مجموع تروماهای کوچک، تغییرات و سازوکارهای مقابله‌ای هستند که در طول زمان روی هم انباشته شده‌اند.

با خواندن کتاب قله خودت را فتح کن فتح قله‌ای که جلویتان می‌بینید، مهم‌ترین مأموریت زندگی‌تان است. هدف‌تان از زندگی همین است. حالا می‌توانید مسیر را بهتر ببینید. روزی می‌رسد که از این کوه رد می‌شوید، اما انسانی که در این مسیر به آن تبدیل شده‌اید، تا ابد همراهتان خواهد بود. در نهایت، باید بر خودتان تسلط پیدا کنید، نه بر قله.

فصل‌های کتاب قله خودت را فتح کن از این قرار است:

فصل اول: کوه، خود شمایید

فصل دوم: چیزی به اسم خودتخریبی وجود ندارد

فصل سوم: محرک‌ها، شما را به سمت آزادی هدایت می‌کنند

فصل چهارم: تقویت هوش هیجانی

فصل پنجم: گذشتن از گذشته

فصل ششم: ساختن آینده‌ای جدید

فصل هفتم: از خودتخریبی به خودسازی

خواندن کتاب قله خودت را فتح کن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر می‌خواهید در زندگی سرانجامْ خودتان را بشناسید و به خودسازی برسید این کتاب را حتما بخوانید.

بخشی از کتاب قله خودت را فتح کن

«هیچ چیز بیشتر از خودتان، مانع پیشرفت‌تان نمی‌شود.

اگر چیزی که هستید با چیزی که می‌خواهید باشید، فاصله دارد -و سرسختی و دردهایتان همیشه سد راه تلاش‌هایتان می‌شود- معمولاً به خاطر خودتخریبی است.

خودتخریبی در ظاهر نوعی خودآزاری به نظر می‌رسد و نتیجهٔ نفرت از خود، اعتمادبه‌نفس پایین یا بی‌ارادگی است. اما در واقعیت، خودتخریبی به معنای وجود نیاز ناخودآگاهی است که با رفتارهای خودتخریب‌کننده ارضا می‌شود. برای غلبه بر خودتخریبی، باید کند و کاو روانی عمیقی انجام دهیم. باید رویدادهای دردناک و ترومایی را مشخص کنیم، عواطف پردازش‌نشده را رها کنیم، روش‌های بهتری برای رفع نیازهایمان پیدا کنیم، تصویری را که از خودمان داریم بازسازی کنیم و پدیده‌هایی همچون هوش هیجانی و تاب‌آوری را در خودمان پرورش دهیم.

این کارها اصلاً ساده نیست، اما همه‌مان به هر حال باید انجام‌شان دهیم.

خودتخریبی همیشه واضح و مشخص نیست

وقتی کارل یونگ بچه بود، در مدرسه زمین خورد و سرش آسیب دید. آن‌جا با خودش فکر کرد «آخ جون، شاید دیگه لازم نباشه بیام مدرسه».

او امروزه به خاطر تحقیق‌هایش در روان‌شناسی بسیار معروف است، اما در کودکی از مدرسه خوشش نمی‌آمد و نمی‌توانست با بچه‌های دیگر ارتباط برقرار کند. مدتی پس از این اتفاق، یونگ دچار بی‌هوشی‌های پراکنده و غیرقابل‌کنترل شد. او دچار پدیدهٔ ناخودآگاهی شده بود که بعدها اسمش را «روان‌نژندی» گذاشت. او فهمید که روان‌نژندی «جایگزین رنج‌های واقعی و منطقی» است.

در ذهن یونگ، تداعی ناخودآگاهی میان بی‌هوش‌شدن و فرار از مدرسه شکل گرفته بود. او باور داشت که این بی‌هوشی‌ها جلوه‌ای از خواستهٔ ناخودآگاهش -یعنی نرفتن به کلاسی که در آن اذیت می‌شد- هستند. در بسیاری از افراد دیگر هم، ترس‌ها و دلبستگی‌ها نشانهٔ مشکلات عمیق‌تری هستند که روش بهتری برای مقابله با آن‌ها پیدا نکرده‌اند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
انسان‌ها ذاتاً در برابر چیزهای ناشناخته مقاومت می‌کنند، چون باعث می‌شود کنترل را از دست بدهند. حتی اگر آن چیز «ناشناخته» بسیار باارزش و برایمان مفید باشد، باز هم در برابرش مقاومت می‌کنیم. خودتخریبی در بسیاری از مواقع نتیجهٔ ناآشنا بودن است، هر شرایط ناآشنایی -هر چقدر هم خوب باشد- برایمان عجیب و آزاردهنده است. گاهی افراد این آزاردهنده‌بودن را به حساب «بدبودن» یا «مضربودن» آن چیز یا موقعیت می‌گذارند. در این مواقع، موضوع فقط تطبیق روانی با شرایط ناآشنا است.
Dear Moon
انسان‌ها به‌دنبال راحتی هستند. آن‌ها از شرایطی که برایشان آشنا باشد استقبال می‌کنند و شرایط ناآشنا را کنار می‌زنند، حتی اگر برایشان بهتر باشد. با توجه به این حقیقت، اکثر افراد فقط زمانی زندگی‌شان را واقعاً تغییر می‌دهند که تغییرنکردن برایشان ناراحت‌کننده‌تر و سخت‌تر باشد
Dear Moon
همیشه زندگی‌مان را به سمتی می‌بریم که به آن باور داریم. برای همین، باید عقاید منسوخ و نادرست‌مان را بشناسیم و شهامت تغییرشان را داشته باشیم. شاید در تمام عمرتان باور داشته‌اید که حداکثر ظرفیت و توانایی‌تان این است که در شرکت خوبی با حقوق سالانه ۵۰ هزار دلار کار کنید. شاید آنقدر به خودتان گفته‌اید «من همیشه استرس دارم» که اضطراب و ترس در مجموعهٔ باورهایتان جا افتاده‌اند. شاید در محیط بسته و متعصبی بزرگ شده‌اید، یا محیطی که همه عقاید یکسانی دارند و بروز عقاید مخالف مجاز نیست. شاید یاد نگرفته باشید که می‌توانید باورهای سیاسی و مذهبی‌تان را زیر سؤال ببرید و تغییر دهید. شاید هیچ‌وقت فکر نکرده‌اید که می‌توانید خوش‌تیپ باشید، از زندگی‌تان راضی باشید یا به دور دنیا سفر کنید.
Dear Moon
ما طوری تکامل پیدا کرده‌ایم که به‌دنبال شرایط آشنا باشیم. شاید خودمان فکر کنیم که در جستجوی خوشبختی هستیم، اما در واقع به‌دنبال شرایطی هستیم که برایمان آشناتر است.
کاربر ۲۲۸۸۹۴۰
ما طوری تکامل پیدا کرده‌ایم که به‌دنبال راحتی باشیم، نه خوشحالی. پس هر چیزی که خارج از قلمروی راحتی‌مان باشد، تهدیدکننده یا ترسناک به نظر می‌رسد ـ‌مگر این که به آن عادت کنیم و برایمان آشنا شود
Dear Moon
وقتی از آستانهٔ بالایتان می‌گذرید، به‌طور ناخودآگاه دست به تخریب می‌زنید تا به شرایط راحت و آشنایتان برگردید. در بعضی افراد، این آستانه نمود جسمی دارد ـ‌مثل خارش، درد، سردرد یا فشار جسمی. برای بعضی دیگر هم نمود احساسی دارد ـ‌مثل مقاومت، عصبانیت، عذاب وجدان یا ترس. شاید این پدیده بر خلاف غرایزمان به نظر برسد، اما به یاد داشته باشید که ما طوری تکامل پیدا کرده‌ایم که به‌دنبال راحتی باشیم، نه خوشحالی. پس هر چیزی که خارج از قلمروی راحتی‌مان باشد، تهدیدکننده یا ترسناک به نظر می‌رسد ـ‌مگر این که به آن عادت کنیم و برایمان آشنا شود.
Dear Moon
ته خط آنقدرها هم بد نیست. کسی اتفاقی به ته خط نمی‌رسد. این اتفاق فقط زمانی می‌افتد که عادت‌های منفی‌مان اثر همدیگر را تشدید کنند و سازوکارهای مقابله‌مان آنقدر از کنترل خارج شوند که دیگر نتوانیم احساسات بدمان را مخفی کنیم. ته خط جایی است که بالاخره با خود واقعی‌مان روبه‌رو می‌شویم. وقتی همه چیز قمر در عقرب شود، می‌فهمیم که فقط یک راهکار وجود دارد: باید اوضاع را بهتر کنیم. باید تغییر کنیم. باید مسیر دیگری را برویم تا هرگز به آن نقطه برنگردیم.
Dear Moon
اگر می‌دانید که باید زندگی‌تان را تغییر دهید، ایرادی ندارد که هدف‌تان خیلی دور از دسترس به نظر برسد یا مسیر برایتان روشن نباشد. ایرادی ندارد که از پایه شروع کنید. اشکالی ندارد که به ته خط رسیده‌اید و مسیر را نمی‌بینید. اگر هنوز پای کوه درونی‌تان هستید و قبلاً در فتح آن شکست خورده‌اید، اشکالی ندارد. مسیر بهبود و موفقیت معمولاً از ته خط شروع می‌شود؛
Dear Moon

حجم

۱۴۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۴۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
تومان