دانلود و خرید کتاب صوتی قله خودت را فتح کن
معرفی کتاب صوتی قله خودت را فتح کن
کتاب صوتی قله خودت را فتح کن نوشتهٔ برایانا ویست و ترجمهٔ امید حسینی و با صدای کامبیز خلیلی است و همراز آن را منتشر کرده است. با شنیدن این کتاب از خود تخریبی به خودسازی برسید.
درباره کتاب صوتی قله خودت را فتح کن
همچون طبیعت، زندگی هم معمولاً به نفع ما پیش میرود؛ حتی وقتی به نظر میرسد چیزی غیر از مشکلات و ناراحتیها نداریم و مجبور به تغییر هستیم.
همانطور که آتشسوزی در جنگلها برای اکوسیستم لازم است، ذهن ما هم در مقاطعی دچار فروپاشی مثبت و مقطعی میشود. از طریق این فروپاشی، ذهن تصفیه میشود و خودانگارهٔ جدیدی به دست میآوریم. میدانیم که طبیعت در شرایط سخت به بیشترین باروری میرسد. ما هم زمانی متحول میشویم که به شرایط مرزی برسیم ـیعنی جایی که مجبور شویم از منطقهٔ امنمان بیرون بیاییم و اوضاع را تغییر دهیم.
کوهها زمانی شکل میگیرند که دو بخش از زمین به هم فشار میآورند. کوه درونیتان هم از وجود نیازهای همزمان و متناقض ایجاد میشود. برای فتح این کوه، باید دو بخش از خودتان را با هم آشتی بدهید: خودآگاه و ناخودآگاه، یعنی بخشی که میداند چه میخواهید و بخشی که نمیداند چرا مانع پیشرفت خودتان میشوید.
کوهها استعارهای از بیداری معنوی، مسیر رشد فردی و چالشهای طاقتفرسایی هستند که غلبه بر آنها در ابتدا غیرممکن به نظر میرسد. کوهها هم مثل پدیدههای دیگر در طبیعت به ما نشان میدهند که برای رسیدن به بیشترین ظرفیتمان، باید چه کارهایی انجام دهیم.
هدف زندگی رشدکردن است، این مسئله را در تمام بخشهای زندگی میبینیم. معمولاً مشکلات جزئی از واقعیتهای زندگی و مشکلات حاد از واقعیت درونیمان نشئت میگیرند. بیشترمان فکر میکنیم فتح این قله به معنای مواجهشدن با سختیهای زندگی است. اما این قلهها در واقع مجموع تروماهای کوچک، تغییرات و سازوکارهای مقابلهای هستند که در طول زمان روی هم انباشته شدهاند.
با شنیدن کتاب قله خودت را فتح کن فتح قلهای که جلویتان میبینید، مهمترین مأموریت زندگیتان است. هدفتان از زندگی همین است. حالا میتوانید مسیر را بهتر ببینید. روزی میرسد که از این کوه رد میشوید، اما انسانی که در این مسیر به آن تبدیل شدهاید، تا ابد همراهتان خواهد بود. در نهایت، باید بر خودتان تسلط پیدا کنید، نه بر قله.
فصلهای کتاب قله خودت را فتح کن از این قرار است:
فصل اول: کوه، خود شمایید
فصل دوم: چیزی به اسم خودتخریبی وجود ندارد
فصل سوم: محرکها، شما را به سمت آزادی هدایت میکنند
فصل چهارم: تقویت هوش هیجانی
فصل پنجم: گذشتن از گذشته
فصل ششم: ساختن آیندهای جدید
فصل هفتم: از خودتخریبی به خودسازی
شنیدن کتاب صوتی قله خودت را فتح کن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید در زندگی سرانجامْ خودتان را بشناسید و به خودسازی برسید این کتاب را حتما بشنوید.
بخشی از کتاب صوتی قله خودت را فتح کن
«خودتخریبی نوعی سازوکار مقابلهای است
خودتخریبی زمانی اتفاق میافتد که نیازهای درونیمان را نادیده میگیریم، چون باور داریم که نمیتوانیم ارضایشان کنیم.
گاهی با وجود ترس از تنهایی، روابط عاشقانهمان را تخریب میکنیم، چون خواستهٔ واقعیمان این است که خودمان را پیدا کنیم. گاهی موفقیتهای کاریمان را تخریب میکنیم، چون خواستهٔ واقعیمان این است که آثار هنری بسازیم -حتی اگر با این کار، جامعه بگوید جاهطلب نیستیم. گاهی با روانکاوی احساساتمان، مسیر تسکین دردهایمان را تخریب میکنیم، چون با این کار دیگر نیازی نیست حسهایمان را تجربه کنیم. گاهی هم خودگویی را تخریب میکنیم، چون اگر به خودمان باور داشته باشیم، باید دوباره به دنیای بیرون برگردیم و ریسک کنیم -و با این کار شاید آسیب ببینیم.
در اکثر موارد، خودتخریبی صرفاً نوعی سازوکار مقابلهٔ نامناسب است که ما را به خواستهمان میرساند، بدون این که واقعاً بدانیم چه میخواهیم. اما مثل هر سازوکار مقابلهٔ دیگری، کارکرد این سازوکار هم فقط مقابلهای است. این سازوکار نه راهحل است و نه جواب. و هیچوقت با آن نمیشود مشکل را حل کرد. با این کار، فقط روی خواستهمان سرپوش میگذاریم تا برای مدتی احساس راحتی و آرامش کنیم.
خودتخریبی از ترس غیرمنطقی نشأت میگیرد
گاهی مخربترین رفتارهایمان نتیجهٔ ترسهای قدیمی و نسنجیدهای هستند که دربارهٔ دنیا و خودمان داریم.
شاید به خاطر این باشد که فکر میکنیم باهوش، جذاب یا دوستداشتنی نیستیم. شاید ازدستدادن شغل، سوارشدن در آسانسور یا تعهد در رابطه برایمان ترسناک باشد. در سایر موارد، این پدیده ممکن است انتزاعیتر باشد؛ مثل ترس از این که کسی سراغتان بیاید، از حد و مرزهایتان عبور کند، «دستگیر» شوید یا به جرمی متهم شوید که انجامش ندادهاید.
این باورها در طول زمان تبدیل به دلبستگی میشوند.
برای اکثر افراد، این ترس انتزاعی نمایندهٔ نوعی ترس واقعی است. چون فکرکردن به ترس واقعی برایمان سخت است، این حس را در قالب مشکلات یا شرایط غیرمحتمل مجسم میکنیم. اگر احتمال رویدادن آن شرایط خیلی کم باشد، پس نگرانی دربارهٔ وقوع آن برایمان «امن و بیخطر» میشود، چون بهطور نیمهخودآگاه میدانیم که موقعیت مورد نظر اتفاق نخواهد افتاد. پس میتوانیم بدون این که در خطر بیفتیم، حسمان را بروز بدهیم.
مثلاً اگر از سوارشدن در ماشین غریبهها میترسید، احتمالاً ترس واقعیتان این است که کنترل را از دست بدهید یا کس دیگری زندگیتان را کنترل کند. پس ترس از «جلو رفتن» یا حرکت خودرو میتواند نمایندهٔ ترس واقعیتان باشد.
اگر مسئلهٔ اصلی و واقعی را بشناسید، میتوانید روی آن کار کنید (مثلاً متوجه شوید که ازدستدادن قدرت یا انفعال چه تأثیری رویتان میگذارد). اما اگر مشکل اصلی را نشناسید، باقی عمرتان درگیر این هستید که در ماشین مضطرب نشوید -احتمالاً هم این روش جواب نمیدهد و فقط مضطربتر خواهید شد.
اگر بخواهید مشکل ظاهری را حل کنید، به بنبست میرسید. مثل این است که بخواهید چسبزخم را از روی دستتان بِکنید، اما ندانید چطور باید زخمتان را خوب کنید.»
زمان
۶ ساعت و ۴۳ دقیقه
حجم
۳۷۲٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۶ ساعت و ۴۳ دقیقه
حجم
۳۷۲٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
این کتاب مثل یه دوسته که کنارت نشسته و باهات حرف میزنه و کمک میکنه گره های ذهنیت رو باز کنی، اونم نه به شیوه کتاب های زرد که «تو میتونی»، «شکستش میدی» و … . پله پله میره جلو