کتاب دل پاک، پایان خوش
معرفی کتاب دل پاک، پایان خوش
کتاب دل پاک، پایان خوش نوشتهٔ هاکان منگوچ و ترجمهٔ الهام قهرمانی است. نشر گویا این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی آرامشبخش.
درباره کتاب دل پاک، پایان خوش
کتاب دل پاک، پایان خوش از ماجرای آشنایی نویسنده با یک صوفی در آفریقا آغاز شده و با بخشی به نام «بار را با خود بردن درست است یا یا زیر بار له شدن؟» به پایان رسیده است. گفته شده است که این کتاب میتواند دست شما را بگیرد و از میان بحرانهای زندگی امروز به آغوش خداوند برگرداند. هاکان منگوچ، نویسندهٔ ترکیهای این کتاب سالها در زمینهٔ تصوف و فلسفهٔ صوفیگری به مطالعه پرداخته و در دانشگاه، درس «درآمدی بر تصوف» را تدریس کرده است. او نتیجهٔ سالها مطالعهٔ خود و درک و بینش عارفانهاش را در کتابهایش نوشته است. یکی از شخصیتهای بزرگی که بر این نویسنده، تأثیری بسیار عمیق داشته، مولانا است. کتاب «دل پاک، پایان خوش» میتواند هدیهای برای آن دسته از افراد باشد که دلشان میخواهد از گوهر وجودشان بهرهٔ بیشتری ببرند، اما شلوغیهای دنیای مدرن، آنها را از خودشان گرفته است.
خواندن کتاب دل پاک، پایان خوش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
درباره هاکان منگوچ
هاکان منگوچ نوازنده و نویسندهای ترکزبان است که در کتابهایش از عرفان، زندگی و طریق زندگی پرده برداشته است. آرامش و احساس غرقگی از ویژگیهای بارزی است که از دیدن ویدیوهای سخنرانی این نویسنده، به دست میآورید. کودکی هاکان در شهر نسبتاً کوچک بورسا گذشت، اما کمی بعد به استانبول نقلمکان کرد. هاکان همانطور که از کودکی بهسمت نواختن سازهای پیانو و نی کشیده شد، در اوایل نوجوانی به خواندن کتابهای معنوی که در کتابخانهٔ خانه وجود داشت هم علاقه نشان میداد. آثار منگوچ در دنیای ادبیات بیشترین شباهت را به آثار «پائولو کوئیلو» دارد. او به هر شکلی که بتواند، مفاهیم ارزشمندی را که به آنها باور دارد، به زبانهای طرفدارانش (ترکی، انگلیسی، فارسی و...) منتشر میکند. او را در اغلب شبکههای اجتماعی با محتواهایی آرامشبخش و معنوی که تولید میکند، میتوان یافت:
هاکان منگوچ در کتاب «هیچ ملاقاتی تصادفی نیست»، با بیانی ساده و روایتی داستانی، به شرح سفری ۷روزه میپردازد که یک عارف صوفیمسلک بههمراه یک دختر رهسپار سفری دور میشوند. هر دوی آنها با دست خالی راهی شدهاند و در این سفر تجربیاتی کسب میکنند که باارزشتر از هر باروبنهای است. از طرف دیگر این ۲ مسافر، این جهان و زبان آن را بهشکلی عمیقتر درک میکنند که پیش از تندادن به این سفر بههیچوجه ممکن نبود. «دلت که پاک باشد»، کتاب بعدی منگوچ، بیشتر از اینکه جنبهٔ داستانی داشته باشد، روایتی است که از سفر تحقیقاتی خود به آفریقا داشته است. این کتاب به سفرنامهای جذاب شباهت دارد که در آن مسافری درک و دریافت خودش از وقایع سفرش و همنشینی با صوفیهای آفریقا را آورده است. کتاب «من نی هستم» یک سفر معنوی به درون است. خواننده همراه با یک نوازندهٔ نی که نویسندهٔ کتاب است، رهسپار سفری درونی میشود و سر از سازوکار نی و شباهتش به وجود و خلقت آدمی درمیآورد. کتاب «۲۱ قانون مولانا» نیز حاوی سؤالوجوابکردن مولانا جلالالدین بلخی است؛ پدر معنوی تمام کسانی است که بهدنبال عرفان و صوفیگری هستند. در این کتاب هاکان مگنوچ با ریزبینی و زیرکی خاص خود بهسراغ سؤالهایی اساسی و بنیادین رفته و در تفکری که مولانا آن را بنا نهاده، بهدنبال جوابهایی میگردد که با جهان امروزی در تناسب باشد. «دلت که پاک باشد، داستانت پایان خوشی خواهد داشت» نام کتاب دیگری از این نویسنده است.
بخشی از کتاب دل پاک، پایان خوش
«تاریخ را خداوند مینگارد، ما تنها تعریف خودمان را از آن برمیگزینیم
«کائنات همواره در تعادل به سر میبرد. همچون شب و روز. هر سارقی که از این دنیا میرود سارقی دیگر متولد میشود، جای هر انسان درستکار را انسان درستکار دیگری میگیرد، کل، هیچ زمان تغییر نمیکند؛ هر صوفی که از دنیا میرود به جای او صوفی دیگری متولد میشود»
شمس تبریزی
مادامی که زندگی بر کرهٔ خاکی جریان دارد، خوبی و بدی همواره وجود خواهند داشت، نیستی، ارزش هستی را نشان خواهد داد، افتادن است که از جا برخاستن و دوباره راه رفتن را ارزشمند میسازد.
دروغ، ریا، خیانت، دزدی، بیعدالتی و خیالپردازی به همین شکل در جریان خواهد بود.
مسأله این نیست که بدیها را از بین ببریم بلکه باید کسی باشیم که خوبی را برمیگزیند، به جای نابود کردن نیستی باید هستی را مقدس شمرد...
به جای شکوِه و گلایه به پیش بردن خواستههایت بپرداز.
نه بر زبان صوفیان و نه در دلهاشان شکایت جایی ندارد، روشن است که آنها در چه سمت و سویی هستند.
یک استاد صوفی، هنگام آموزش به شاگردان برای آنها چنین مثالی را میآورد: «تصور کنید که در درون من جنگ بزرگی برپاست، دو گرگ در حال نبرد هستند، یکدیگر را تکه تکه خواهند کرد، یکی از گرگها نماد ترس، خشم، حسادت، غم، پشیمانی، حرص، تکبر، ترحم به خود، گناه، قهر، حس حقارت، غرور کاذب، خود بزرگ بینی و نفس است و دیگری نماد لذت، آرامش، عشق و امید، سهیم شدن با دیگران، سخاوت، فروتنی، ادب، کمک به همنوع، دوستی، درک و ایمان است. چنین نبردی در درون همهٔ ما وجود دارد، خوبی و بدی همواره در مقابل هم هستند... درستکار و بدکردار...»
شاگردان صوفی دستهایشان را بر قلب خود نهاده و چشمان خود را میبندند و در مورد گرگهای درونشان تأمل میکنند، همه در سکوتند و هیچ کس نمیداند چه خواهد شد، اما یکی از آن میان، طاقت نیاورده و از استاد خود میپرسد: «استاد درنهایت کدامیک از گرگها پیروز نبرد خواهد شد؟»
و استاد به او پاسخ میدهد: «تو هرکدام را پرورش دهی او پیروز نبرد خواهد بود فرزندم.»»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
مه بسیار دوست دارم نوشته های هاکان منگوچ را