کتاب شناخت نامه جواد مجابی
معرفی کتاب شناخت نامه جواد مجابی
کتاب شناخت نامه جواد مجابی نوشتهٔ آسیه جوادی (ناستین) است. نشر فرهنگ معاصر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این کتاب بخشهایی از زندگی «جواد مجابی» را روایت کرده است.
درباره کتاب شناخت نامه جواد مجابی
شناختنامۀ جواد مجابی به این دلیل که او در زمینههای متعدد هنری و ادبی فعالیت داشته، میتواند برای کسانی که او را بهعنوان شاعر و نویسنده و منتقد میشناختند، جالب و سودمند باشد. شاید همه نمیدانستند که او تقریباً در تمامی عمرش از پنجششسالگی تا حالا، نقاشی و طراحی کرده و هنوز هم بهترین کار و تفریح از نظر او نقاشی است؛ یا خبر نداشتند او بیش از ۳۰ سال است به گالریهای نقاشی و به آتلیههای نقاشان و مجسمهسازان و معماران رفتوآمد دارد و تاریخ نقاشی مدرن ایران را در هفت جلد نوشته و بر ۱۰ مجموعه از آثار ناموران هنرهای تجسمی ایران مقدمههای تحلیلی نگاشته و از دهۀ ۱۳۴۰ تاکنون در مطبوعات، صدها مقاله و یادداشت درمورد هنرهای تجسمی نوشته است. مجموعۀ نمایشنامههای اجرانشده و فیلمنامههای ردشدهٔ او حجمی درخور اعتنا دارد. ۱۱ سال کار حرفهای در روزنامۀ اطلاعات، بخشی از چهار دهه فعالیت روزنامهنگاری او در مطبوعات ایران بوده است. چهرۀ او بهعنوان محقق ادبی هنوز روشن نشده است؛ مگر تاریخ طنز ادبی او منتشر شود که سالها عمر صرفش کرده و بهخاطر مستندبودن آن، یکبار تمامی کتابهای معتبر نظم و نثر تاریخ ادبیات ایران را بهدقت کاویده است.
بخش نخست کتاب شناخت نامه جواد مجابی، حاوی چند فصل از زندگینامۀخودنوشت او است. این اسناد کمکادبیاتی (بهقیاس کمکدرسی) جای ارجمندی در متن پژوهشهای ادبی و فرهنگی دارد و روشنایی تازهای به تحلیلهای ادبی میاندازد. البته بعدها ناشر دیگری (علی شروقی) را بر آن داشت تا در مصاحبهای طولانی با جواد مجابی او را سر تاس بنشاند. کتاب حاضر خاطرات مجابی را از کودکی تا این اواخر در بر دارد و نمایی سراسری با تأکید بر جزئیات زندگی و آثار نویسنده و یاران معاصرش بهویژه حسبحال نویسندگان و شعرای چند دهه و فرازوفرودهای اوضاع فرهنگی معاصر را پیش نظر خواهد آورد. در مصاحبههای متعددی که او با نشریات دربارۀ آثار و افکار و حوادث زندگی خود داشته است، نکاتی دیده میشود که نقل مختصر آنها بهمنظور طرح برداشتهای کوتاه سریع از زندگی نویسنده و شعر مفید است. در یادداشت سوم که «این نه همانی و بینش طنزآلود» نام دارد، جواد مجابی دیدگاه خود را درمورد زندگی هنری و بینش طنزپردازش بهاختصار مطرح میکند که نشانگر ساحتی دیگر از نظرگاه او است.
خواندن کتاب شناخت نامه جواد مجابی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تاریخ ادبیات معاصر ایران (با تمرکز بر جواد مجابی) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شناخت نامه جواد مجابی
«ما ملتی شفاهی هستیم، ملتی با فرهنگ شفاهی، غالباً دانستههای خود را به حافظۀ هوا میسپریم، نه به کاغذهایی که به یادگار بماند و بهیاد نسل بعد بیاورد که چه بر سر ما رفته بود. انگار با هر سلسله و نسلی، تاریخ یکبار دیگر آغاز میشود و با ختم آن پایان مییابد، بدینگونه درک تاریخی ما منحصر به آدمها و شرایط معاصر است، نه متکی بر تداوم وقایع در درازنای زمان. هنر مرسوم ما، درواقع نفی معنای زمانی تاریخ است. بیکرانگی بیشتر از زمانمندی، مشغلۀ ذهنی ما بوده است.
یادداشتهایی که در قرنهای نزدیک به ما نوشته شده و حاوی جنبۀ تاریخی است، بیشتر شکلی دارد تحریفآمیز، افسانهوار، معمایی و مصلحتبینانه، که عمقی از وقایع را منعکس نمیکند. یکبار در یک مهمانی، دور میز شام، از این قضیه حرف میزدم، بهعنوان مثال گفتم: ما از امیرکبیر، که یک رجل قدر اول است زندگینامه یا به قول قدما «روزنامه» ای نداریم که از کار و افکار خود سخن گفته باشد، اما از آدم درجه سومی مثل اعتمادالسلطنه چند هزار برگ نوشته داریم که به اعتبار مؤلفش، اسناد کماعتباری از وقایع دوران ناصری است. میزبان شوخطبع پرسید: «عقیده دارید اعتمادالسلطنه آدم درجۀ سهای است؟» نسبت به امیرکبیر، بله! میزبان به مرد محترم موسپیدی که روبهروی من نشسته بود و به حرفهای من گوش میداد اشاره کرد: «یادم رفت آقای دکتر را خدمتتان معرفی کنم، ایشان نوۀ اعتمادالسلطنه هستند.»
از بخت خود حیرت کردم، که در یک شهر دهمیلیونی درست باید جایی حرفم را بزنم که مخاطبی شریف را نسبت به افتخار دودمانش مشکوک کنم و چارهای نبود. حرفم را پس نگرفتم و بحث به برخوردهای شخصی و معیار افراد در نظام ارزشداوری کشید، لاجرم شبِ همه خراب شد. هر سلسله که آمده، آثار و یادمانهای سلسلۀ قبلی را از بین برده است. نگاه کنیم به کوششهای ناصرالدینشاه و همکاری ظلالسلطان برای ازبینبردن قصور و ابنیۀ صفوی. نه فقط معماری که ناچیزشمردن و به فراموشی سپردن مدنیت و فرهنگ آن دوره. بعد از مدتی بنگریم به کوششهای سلسلۀ پهلوی برای نابودی بناها و آثار قاجاری و همینگونه، تلاش مجدانۀ سلسلۀ بعد را برای امحای نشانههای پیشین و «باقی این غزل را ای مطرب شریف زین سان همی شمار...» روالی چندهزارساله را. ما با گذشته عناد داریم. چرا که بهدرستی نمیشناسیماش. شگفتا که سفت و سخت عاشق گذشتهایم. گرچه معلوم نیست آن گذشتۀ آرمانی، کی و چگونه، کجا بوده است؟»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۴۶ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۴۶ صفحه