دانلود و خرید کتاب یک روز در موزه ژان میشل ریب ترجمه پریسا رشیدی
تصویر جلد کتاب یک روز در موزه

کتاب یک روز در موزه

معرفی کتاب یک روز در موزه


کتاب یک روز در موزه نوشتهٔ ژان میشل ریب با ترجمهٔ پریسا رشیدی در نشر قطره به چاپ رسیده است. این اثر نمایشنامه‌ای با زبان طنز و مملو از اتفاقات جذاب است.

درباره کتاب یک روز در موزه

یک روز در موزه نمایشنامه‌ای است که در آن خانواده‌ای شامل پدر، مادر، پسر، عمه یا خاله و دوست خانواده به موزه سفر می‌کنند. در این سفر، آن‌ها با چالش‌ها و موقعیت‌های مختلفی مواجه می‌شوند که باعث ایجاد تعاملات جالب و خنده‌دار بین آن‌ها می‌شود. این کتاب با زبانی طنزآمیز و شرایط عجیب و غیرقابل‌ پیش‌بینی که این خانواده در موزه با آن روبه‌رو می‌شوند، خواننده را همراه خود نگه می‌دارد.

پیش از شروع نمایشنامه این توضیح را می‌‌بینیم: «ز این کتاب ـ موزه می‌توان به تناسب حس‌وحال شخصی بازدید کرد. هیچ مسیر ویژه‌ای اولویت ندارد. انتخاب راه آزاد است. بازدید هیچ سالنی اجباری نیست. برای کسانی که مایل‌اند از مسیر معمول وارد شوند، یعنی از آغاز تا پایان، ناشر زحمت کشیده و شماره‌هایی را در پایین صفحه‌ها درج کرده است، با هر بار ورق زدن یک شماره به شمارهٔ صفحه اضافه می‌شود تا اگر خوانندگان در رؤیا غوطه‌ور شدند، بتوانند دوباره راه را پیدا کنند.k

کتاب یک روز در موزه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به هنر نمایش و دوستداران داستان‌های طنز مناسب است.

بخشی از کتاب یک روز در موزه

«راهنما: (تند صحبت می‌کند.) همه‌چیز فقط روی یه تیکه بتن ساخته شده. حتماً متوجه شدین که هرجا قرار بگیرین، هیچ خطی از شما دور نمی‌شه. معمار می‌خواسته همهٔ قوانین پرسپکتیو رو از بین ببره. پرسپکتیو برای چشم یه خط گریز از مرکز به وجود می‌آره. همین باعث می‌شه که اون دوردورها، خیلی دورتر از اینجا، دنبال یه پرسپکتیو بهتر بگردین. البته، بعد از مدت کوتاهی، متوجه می‌شین که هیچ جای دیگه‌ای نمی‌تونین پرسپکتیو بهتری پیدا کنین. معمار ردپای این توهم رو حذف کرده. ساختمون نه‌تنها پرسپکتیو داخلی نداره، بلکه از بیرون هم توی پرسپکتیو ساختمون دیگه‌ای قرار نگرفته. در امتداد هیچ خیابون یا پارکی نیست و تو هیچ‌کدوم از نقشه‌های شهر که بین گردشگرها پخش شده دیده نمی‌شه.

این ساختمون ناگهان تو فضای شهری سبز می‌شه و برای گردشگری که اون رو یکهو مقابل خودش و با ابعاد واقعیش می‌بینه غافلگیرکننده‌ست. اون‌قدرها کوچیک نیست که به نظر برسه تهِ یه بولوار، یا خیابون یا گذرگاه بنا شده. اگر هم واقعاً بزرگ بود، می‌تونست به عابری وجود بیمارستانی رو نوید بده. جایی که بشه توش مادرش رو درمون کنه، ولی بعد، از نفس افتاده و وامونده، بفهمه که ساختمون، بنای یه موزه‌ست. احتمالاً تو همین بلبشو تأثیرات پرسپکتیو هم موجب مرگ مادرش می‌شه، مادری که نه توی موزه، بلکه توی بیمارستان به کمک‌های فوری نیاز داشته و به همین خاطر، در دل رهگذر داستان ما، تصویری صد درصد منفی از این موزه و حتی موزه‌های دیگه، مثل موزهٔ نقاشی، مجسمه‌سازی و چینی‌های محلی، نقش می‌بنده، موزه‌هایی که رهگذر داستان ما دیگه هیچ‌وقت پاش رو توشون نمی‌ذاره. این‌طوری دیگه نمی‌تونه با آدم‌هایی بسیار سیاه‌روزتر از خودش آشنا بشه تا قوت قلبی بهش بدن، آدم‌هایی که با خلق شاهکارهای هنری از کثافت خودشون دراومده‌ن و همون‌ها رو امروز توی موزه به نمایش می‌ذارن. برای رهگذر داستان، موزه دقیقاً به همون جایی تبدیل می‌شه که به خاطر مرگ مادرش دیگه نمی‌خواد پاش رو توش بذاره.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

حجم

۱۲۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۷۰%
تومان