کتاب آنک کتاب در هیات یکی از شخصیت های خویش
معرفی کتاب آنک کتاب در هیات یکی از شخصیت های خویش
کتاب آنک کتاب در هیات یکی از شخصیت های خویش نوشتهٔ الن سیکسو و ترجمهٔ ماهان تیرماهی است و انتشارات ناهید آن را منتشر کرده است. این کتاب به سبک «فرا داستان» نوشته شده است و در مورد خود کتاب و روند خلق آن است.
درباره کتاب آنک کتاب در هیات یکی از شخصیت های خویش
کتابها شخصیتهایی در کتابهایند. میانِ مؤلفان و کتابها، هیچ عملی برای بدیهیپنداشتن نیست. در آن نقطهای که مؤلف فکر میکند که مرد/زن میتواند در را بر فصلی ببندد، کتاب پایش را لای در میگذارد. در واقع کتاب بهجای نویسنده رشتهٔ سخن را دست میگیرد.
کتاب آنک کتاب در هیات یکی از شخصیت های خویش قصهٔ خشونت نوشتار است.
کتابْ صرفاً جدلی است علیه حافظه، لهِ حافظهها. یکی شرحهشرحه، یکی وصلهپینه میکندش از سر. کتاب آنک کتاب در هیات یکی از شخصیت های خویش هم از این بخشها تشکیل شده است:
۱. ریشهٔ داستان آنک چیز
۲. آنک کتاب وارد (صحنه) میشود
۳. آنکْ نامه
۴. آنکْ کتابُالمکذَّب
خواندن کتاب آنک کتاب در هیات یکی از شخصیت های خویش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ژانر فرا داستان پیشنهاد میکنیم.
درباره الن سیکسو
الن سیکسو (زاده ۵ ژوئن ۱۹۳۷) منتقد ادبی، فیلسوف، نمایشنامهنویس و فمینیست فرانسوی است. او بیش از ۴۰ کتاب و ۱۰۰ مقاله نوشتهاست. کتاب مشهورش «خنده مدوسا» (۱۹۷۶) نام دارد. ژاک دریدا معتقد بود که سیکسو بزرگترین نویسنده معاصر فرانسوی است. سیکسو در ۵ ژوئن ۱۹۳۷ در آوران، الجزایر فرانسه از مادر یهودی اشکنازی آلمانی به نام ایو (نام اصلی کلین) و پدری یهودی سفاردی الجزایری به نام جرج سیکسو متولد شد. جنایات جنگ جهانی دوم تأثیر بسیاری بر وی گذاشت. الن سیکسو به مطالعه ادبیات انگلیسی بخصوص آثار شکسپیر و مطالعه اسطورهشناسی و آثار رمانتیک آلمانی از جمله هانریش ون کلیست پرداخت. وی از سنین پایین ادبیات را به زبانهای مختلف مطالعه میکرد از جمله نویسندگانی مانند کافکا، و لیسپکتور و تسوتاوا.
بخشی از کتاب آنک کتاب در هیات یکی از شخصیت های خویش
«در آغاز حسبحالام، کتابها را ننوشتم، چیزها حادث شد، شباهنگام. چهبسا دیگران از «کتابها» سخن بهمیان میآوردند. من اما آنها را چیزها خواندهام، همین بازماندههای تشنجها و زلزلههای شبزی. چیزهای حیِّ متکلم مهیب. جریان بیعنوان گدازهها، که در میان ترکهای روحمان میگسترد. آنگاه که مؤلف میخوابد، آنک موجد، همو که در کار واقعیت، در کار ایمان است، موجد از حق است، قائل است بر خود این قدرت را، تا فرمان دهد، امضا کند، بازشناسد، بخوابد، آنک زمین بر گردهٔ خود غلت میزند، و لُبهای زخمهایش را میگشاید. بامدادان، او چیزها را یافته است، چیزهای مشمئزکنندهای چون طفلکیْ گرگور سامسا. آن زمان، همهٔ اینها، هنوزاهنوز شباروزان بودند بهزمانی که آنجا نبودم. بهاستثنای آنکه کُجائیّت پیشاپیش آنجا بود، دوزخینْ باغی قفلاقفل در درون شهرالوطن. آنک فردوس چیزها.
شباروزان، بدان زمان که از برای هیچ در جهان، نامام را از آن چیزهایِ پرتحرک نمیپرسیدم که از اندرونهٔ ذهنی آن موجودی تراویده بودند که جای من بود یا در جای از آنِ من در آن خودِ خویشتنام بودم، ساعاتی بودند اینها، نامتناهی، برجهیده، شبحزده، دستخوش هجوم سپاهیان، که دستآخر بامدادان به نبردگاهی منتهی شد که بهسختی در آن جرأت راهرفتن مییافتم، ستونی از حشراتی که دیوار را به اشغال درآورده، جاپاها و جاپنجههایی بر میزم، و هر آن کجا که بقایایی بود، سرگینها، شرحهها، قصهها، پژارهها، خاطرات رویدادهایی که لَختْلَختْ پوستت را کَنْد. کسی داشت شتابزده پندارها، پیشامدها، نخستین صحنهها را یادداشت میکرد، به خط من، به اطاعت از دستورِ نوشتن، دستوری نه صادره از جانب کسی، صادره از جانب (خودِ) دستور، صادره از شهرالوطن یا ملوکالطوایف، یکی دستوردهندهای بیهیچ هویت و چهرهای، در کار ارسال نامههایی به من، کتابی در آستانه، چنان نیاندیشیدنی که گریزپایم کرد. تن دادم. بهرغم خودم و جدا از خودم تسلیم شدم. هنوز تن میدهم، جدایی هماره بخشی از من است هنوز، چنانکه در ابتدا نیز چنین بود. آنچه تغییر یافته، وحشت است.»
حجم
۷۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۷۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه