
کتاب مهمانان عروسی
معرفی کتاب مهمانان عروسی
کتاب مهمانان عروسی (The Wedding People) نوشته آلیسون اسپچ با ترجمه آنیتا پارسا و ویراستاری سعیده قزلو توسط نشر خلوت منتشر شده است. این رمان معاصر آمریکایی، داستان زنی به نام فیبی را روایت میکند که در میانهی بحرانهای شخصی و پس از جدایی، به هتلی در نیوپورت میرود؛ جایی که ناگهان وارد یک عروسی بزرگ میشود. کتاب مهمانان عروسی با نگاهی به روابط انسانی، تنهایی، و معنای خوشبختی، به بررسی هویت و بازتعریف خود در میانهی جمع میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مهمانان عروسی
کتاب مهمانان عروسی در فضای معاصر آمریکا و در دوران پس از پاندمی کرونا روایت میشود. این کتاب با محوریت شخصیت فیبی، زنی میانسال و استاد دانشگاه، به بررسی بحرانهای هویتی، ازدواج، ناباروری و جدایی میپردازد. داستان در هتلی قدیمی و باشکوه در نیوپورت میگذرد؛ جایی که فیبی برای دور شدن از زندگی روزمره و مشکلاتش به آن پناه آورده است. همزمان با اقامت او، یک عروسی بزرگ در هتل برگزار میشود و حضور مهمانان عروسی، تضادی میان شادی جمعی و تنهایی فردی را به نمایش میگذارد.
روایت کتاب با طنزی تلخ و نگاهی دقیق به جزئیات زندگی روزمره، دغدغههای زنان، فشارهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی را بازتاب میدهد. آلیسون اسپچ با الهام از آثار کلاسیکی مانند خانم دالووی از ویرجینیا وولف، به بازنمایی تجربههای زنانه و جستوجوی معنا در زندگی میپردازد. فضای داستان، ترکیبی از خاطرات، گفتوگوهای درونی و تعاملات شخصیتهاست که بهتدریج لایههای عمیقتری از گذشته و حال فیبی را آشکار میکنند.
خلاصه داستان مهمانان عروسی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با ورود فیبی به هتل کرنوال آغاز میشود؛ او پس از جدایی از همسرش و تجربهی ناباروری، تصمیم گرفته است همهچیز را پشت سر بگذارد و به جایی برود که هیچکس او را نمیشناسد. هتل، همزمان میزبان عروسی لایلا و گری است و مهمانان عروسی با شور و هیجان در لابی و راهروها حضور دارند. فیبی که خود را در میان جمعیتی شاد اما بیگانه میبیند، با احساس تنهایی و بیریشگی دستوپنجه نرم میکند. او در صف پذیرش با دو ساقدوش جوان و خود عروس مواجه میشود و بهتدریج وارد گفتوگوهایی میشود که تضاد میان شادی ظاهری و بحرانهای درونی را برجسته میکند.
فیبی در آسانسور به عروس اعتراف میکند که برای پایان دادن به زندگیاش به اینجا آمده است؛ این اعتراف، نقطهی عطفی در داستان است و رابطهای عجیب و صمیمی میان او و عروس شکل میگیرد. در خلال روایت، گذشتهی فیبی، ازدواجش با مت، تلاشهای نافرجام برای بچهدار شدن، و حس ناکامی و بیمعنایی زندگیاش به تصویر کشیده میشود. داستان با رفتوآمد میان گذشته و حال، به تدریج لایههای روانی شخصیت اصلی را باز میکند و نشان میدهد چگونه یک مراسم عروسی میتواند آینهای برای بازنگری در زندگی و هویت فرد باشد.
چرا باید کتاب مهمانان عروسی را خواند؟
این رمان با پرداختن به موضوعاتی مانند بحران هویت، تنهایی، فشارهای اجتماعی بر زنان، و معنای خوشبختی، تصویری صادقانه و چندلایه از زندگی معاصر ارائه میدهد. روایت داستان از زاویهی دید یک زن میانسال، تجربههایی را بازگو میکند که کمتر در ادبیات معاصر به آنها پرداخته شده است. کتاب مهمانان عروسی با ترکیب طنز تلخ و جزئینگری، خواننده را به تأمل دربارهی نقش مراسمها، انتظارات اجتماعی و جستوجوی معنا در زندگی دعوت میکند. این کتاب برای کسانی که به داستانهای شخصیتمحور و روایتهای روانشناختی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأثیرگذار رقم خواهد زد.
خواندن کتاب مهمانان عروسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب مهمانان عروسی برای علاقهمندان به رمانهای معاصر، داستانهای شخصیتمحور و روایتهایی دربارهی بحرانهای هویتی و روابط انسانی مناسب است؛ همچنین برای کسانی که دغدغههایی مانند تنهایی، جدایی، ناباروری یا بازتعریف خود را تجربه میکنند، میتواند تاثیرگذار و تأملبرانگیز باشد.
بخشی از کتاب مهمانان عروسی
«هتل دقیقاً همانطوری به نظر میرسد که فیبی امیدوار بود باشد. مانند سگی سالخورده و باوقار لبهی صخره نشسته و منتظر رسیدن اوست. نمیتواند اقیانوس پشت هتل را ببیند ولی میداند که آنجاست. درست همانطور که میتوانست با ماشین وارد خیابان خانهشان شود و حس کند که شوهرش در اتاق کارش، مشغول تایپ کردن دستنویسش است. عشق، سیمی نامرئی بود که همیشه آنها را به یکدیگر متصل میکرد. فیبی از تاکسی پیاده میشود. مردی که لباسی به رنگ زرشکی بر تن دارد، با چنان جدیتی نزدیک میشود که گویی این لحظه از مدتها پیش برنامهریزی شده است. همین موضوع هم او را مطمئن میکند که کاری که انجام میدهد درست است. مرد میگوید: «عصر بخیر. به مهمانسرای کرنوال خوش اومدید. میتونم چمدونتون رو بردارم؟» فیبی میگوید: «من چمدون ندارم.» مهم بود که هنگام ترک سنتلوئیس، همهچیز را پشتسرش رها کند؛ شوهر، خانه، چمدان. وقت آن بود که گذشته را پشتسر بگذارد و از این مسئله هم آگاه بود. چون سال گذشته که حرف طلاق پیش آمد، سر این موضوع با هم توافق کرده بودند. از پایان صحبتشان، وقتی که شوهرش گفت: «خیلی خب. مواظب خودت باش.» خیلی شوکه شده بود. انگار که شوهرش پستچیای بود که برایش آرزوی سلامتی میکرد. بعد از آن ماجرا به جز رفتن روی تخت و خوردن جین و تونیک و گوش دادن به صدای یخساز یخچال نتوانست هیچکاری انجام بدهد.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰۴ صفحه
نظرات کاربران
امتیاز من: ۴.۲۵⭐️ من نسخه چاپی کتاب رو خوندم و چون برنده جایزه گودریدز عاشقانه بود انتخابش کردم و البته که از خوندنش پشیمون نیستم.✌️ با شروع کتاب شما به همراه شخصیت اصلی(فیبی) وارد هتل و یک مراسم عروسی یک هفتهای میشید.
اولش با فکر اینکه عاشقانهست رفتم سراغش، که خب خیلی هم عاشقانه نبود. اگه بخوام تنها یک ژانر رو بهش نسبت بدم میگم «فمنیستی»؛ کتاب در مورد چندتا زن هستش که توی زندگی با مشکلات زیادی مواجهن که پررنگترینشون «خیانت»ئه؛
من نسخهی انگلیسی کتاب رو خوندم چون جزو معروفترین کتابهای ژانر درام گودریدز بود. و پشیمون نیستم. از بهترین کتابهای عاشقانهای که هیچ عاشقانهای نداره.