کتاب پایان مدیریت
معرفی کتاب پایان مدیریت
کتاب پایان مدیریت نوشتهٔ محمدرضا آهنچیان است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی درمورد فروپاشی روایتهای مدیریت در دوران مدرن.
درباره کتاب پایان مدیریت
کتاب پایان مدیریت به قلم یک فارغالتحصیل مقطع دکتری در رشتهٔ فلسفهٔ مدیریت آموزشی و مدرس در دانشگاه فردوسی مشهد نوشته شده است. گفته شده است که مدیریت بهمنزلهٔ شاخهای از علوم اجتماعی، مشمول انتقاداتی است که به روششناسی و ابزار و چگونگی تولید آن وارد است. در سدهٔ بیستم، مدیریت همچون فرزندِ خلف مدرنیته، در خدمت آرمانهای پیشرفتگرایی و توسعهٔ صنعتی قرار گرفت و توانست با کمک یافتههایی که علم مؤیدشان بود، هم نقش یک راهنمای خردمند در تحقق هدفهای سازمانی را بر عهده گیرد و هم مسئول مشروعیتبخشیدن به آن چیزی باشد که نظام سرمایهداری اراده میکرد. آیا مدیریت باز هم قادر به ایجاد اعتماد در مدیران برای حل مسائل سازمانی خواهد بود؟ آیا برای بازسازی تصویر ناخوشایند خود در ذهن منابع انسانی، به اتهام سازش با مراجع ثروت و قدرت در بهرهکشی پنهان از انسان فرصتی وجود دارد؟ کتاب حاضر با رویکرد انتقادی به علم مدیریت از یکسو و با مراجعه به نتایج استفاده از آن در دنیای واقعی سازمانها از سوی دیگر، کوشیده است تا فایدهٔ این علم را در گرهگشایی از مسائل همیشگی بشر به چالش فراخواند. با محمدرضا آهنچیان همراه شوید.
خواندن کتاب پایان مدیریت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد فروپاشی روایتهای مدیریت در دوران مدرن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پایان مدیریت
«پیشفرض بحث این فصل را بر قبول این گزاره قرار میدهم که به ادعای صاحبنظران: «امکان شناخت سازمان و مدیریت به روش علمی وجود دارد». حتی میتوان گام دیگری نیز فراتر نهاد و پذیرفت که به استناد شواهدی که صاحبنظران مدرن مطرح میکنند: «مدیریت علم است». روشن است که با رواج رویکردهای انتقادی، بهویژه با تأکیدی که ساختگرایان اجتماعی بر توجه به اثرات زمینههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی در تولید علم و بهویژه علوم انسانی دارند، کار صاحبنظران در طرح ادعاهای خود روزبهروز دشوارتر میشود. شاید تا بیست سال پیش کمتر کسی پیشبینی میکرد که «ذهنیت مسلط» و برتریجوی نهادی مدرنیته در مدیریت، پذیرای چندگانهنگری، درهمآمیختگی سازمانها و پیرامونشان، و واکنشیپنداشتن مطالعات سازمانی باشد. قدرت نظریههای تجویزی مدیریت مدرن رو به کاهش گذاشته است و پرهیز از قطعیانگاری یافتههای مطالعات مدیریتی بهسرعت همهگیر شده است. پستمدرنیستها کمک کردهاند که رد روشهای اثباتگرا در مدیریت نُقل گپهای روشنفکرانه و جلسات بحث گروهی دانشگاهیان باشد. همانطور که در فصل سه گفته شد، حتی به علم به عنوان ابزاری سیاسی و اقتصادی که خواست و زیادهطلبی قدرتمندان و ثروتمندان را توجیه میکند یا بدان مشروعیت میبخشد، نگاه میشود. گردنفرازی کسانی که روشی را به عنوان «تنها روش علمی» مطرح میکردند، به ژستی فروتنانه تبدیل شده است و موکولشدن دانش به «تولید از پس هر گفتمان»، ضربههای کاری بر اندیشه انحصاری قلمدادکردن دانش و تولید آن وارد آورده است. هرچند آزمایشگاههای بزرگ سازنده علم «از هر نوعی که شما خواسته باشید»، هنوز فعالاند، اما جو رو به گسترش تردید نسبت به علم برتریطلب و دارای مهر استاندارد، در فضای آزمایشگاهها رخنه کرده است و هواداران آن را با تردیدهای جدی نسبت به ارزش آنچه تولید میکنند، روبهرو ساخته است. چندان مهم نیست که این فشار و مقاومت تا کی ادامه مییابد، مهم این است که این مقاومتها فرصت تازهای برای نوشدن، به خودنگریستن، دوباره خود را یافتن و رهاشدن از سختی و شرم «دانستن» اما «نتوانستن» پدید آورده است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه چون ایران، توان استفاده از فرصت تازه را دارند. در کنار کوشش برای تولید دانش بومی مدیریتی، لازم است چگونگی تربیت داوطلبان مدیریت بازبینی و مرور شود. در این فصل به این بحث پرداخته میشود تا از طریق نقد آموزش مدیران به روش مدرن، راهی به سوی ایجاد تحولات اساسی در آن بگشاید.»
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۵ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۵ صفحه