دانلود و خرید کتاب دزیره (جلد اول) آن‌ماری سلینکو ترجمه ایرج پزشکزاد
تصویر جلد کتاب دزیره (جلد اول)

کتاب دزیره (جلد اول)

معرفی کتاب دزیره (جلد اول)

کتاب دزیره (جلد اول) نوشتهٔ آن‌ماری سلینکو با ترجمهٔ ایرج پزشکزاد است و فرهنگ معاصر آن را منتشر کرده است. این کتاب دوجلدی را ایرج پزشکزاد، نویسندهٔ دایی جان ناپلئون، به شیوه‌ای ترجمه کرده است که هرکس خواندنش را شروع کند دیگر نمی‌تواند آن را زمین بگذارد.

درباره کتاب دزیره

در یکى از شب‌هاى بارانى پاییز ۱۹۴۳ قایق کوچکى در میان امواج متلاطم تنگۀ «سوئد»، یک زن و شوهر شیفتۀ آزادى را از دانمارک اشغال‌شده به‌طرف سوئد آزاد و مهمان‌نواز می‌برد. این زن، خانم آنه‌مارى سلینکو، رمان‌نویس معروف اتریشى، بود که پس از اشغال اتریش به‌دست سربازان هیتلر به تابعیت دانمارک درآمده و با شوهر دانمارکى خود در این کشور می‌زیست. حملۀ قواى هیتلرى او را وادار به ترک میهن دومش کرده بود.

در روزهاى سرد زمستان ۱۹۴۳ در میان سیل پناهندگانى که از زادوبوم خود رانده شده بودند، آنه‌مارى سلینکو اغلب به تماشاى قصر سلطنتى استکهلم مشغول می‌شد. زندگى تاریک غم‌انگیزش سرنوشت دزیره کلارى دختر سادهٔ یک حریرفروش فرانسوى را، که متجاوز از یک قرن پیش به‌عنوان ملکۀ سوئد وارد این قصر شده بود به یاد می‌آورد: «دزیره کلارى دختر فرانسوا کلارى، یک حریرفروش بندر مارسى بود. خواهرش ژولى با ژوزف بناپارت برادر ناپلئون ازدواج کرده و خود او مدتى مورد علاقه و محبوب ژنرال بناپارت جوان بود. در سال ۱۷۹۸ با ژنرال برنادوت ازدواج کرد. برنادوت وزیر جنگ دولت جمهورى فرانسه و سپس مارشال امپراطورى شد و در سال ۱۸۱۰ به ولایت‌عهدى سوئد انتخاب گردید.»

آنه‌مارى سلینکو به‌عنوان مترجم وارد صلیب احمر سوئد شد. در این ایام بر اثر مساعى خستگی‌ناپذیر کنت فولک برنادوت، نوادهٔ ژان باتیست برنادوت مارشال امپراطورى، دولت آلمان حاضر شده بود سی هزار تن از اسراى اردوگاه‌هاى خود را به سوئد بفرستد. کار مترجم جدید صلیب احمر سؤال هویت اسیران و ترجمۀ سؤالات پزشکان سوئدى براى آنها بود. مشاهدهٔ وضع رقت‌بار زنانی که بر اثر مصائب زندان‌هاى مخوف هیتلر به‌صورت اجسادى متحرک درآمده بودند، اشک‌هاى مادرانى که بر مرگ فرزندان و عزیزان خود مى‌گریستند، چشم‌هاى وحشت‌زده و نگران آنها او را به‌یاد یک دوره‌ٔ پرآشوب و دردناک دیگر تاریخ یعنى آخرین سال‌هاى امپراطورى ناپلئون مى‌انداخت. قیافۀ آرام و نجیب کنت فولک برنادوت که هزاران نفر از زندانیان سیاه‌روز اردوگاه‌هاى هیتلرى جان خود را مدیون او بودند و عاقبت در راه هدف‌هاى سازمان ملل متفق در فلسطین به شهادت رسید، تصویر دزیره کلارى جدهٔ اعلاى او را در میان آشوب‌ها و کشتارها و سوگوارى‌هاى آن دورهٔ سخت درنظرش مجسم مى‌کرد.

در این ایام بود که آنه‌مارى سلینکو به فکر نوشتن سرگذشت دزیره کلارى افتاد و با استفاده از اسناد و مدارک تاریخى معتبر شروع به کار کرد.

این رمان به صورت یادداشت‌هاى قهرمان آن، دزیره کلارى، نوشته شده است. دزیره راه دورودراز و پرپیچ‌وخمى را، که از خانۀ پدرش در «مارسى» شروع و به قصر سلطنتى استکهلم منتهى مى‌شود، با همان روحیۀ بشاش و امیدوار دوران جوانى طى مى‌کند. در برابر همۀ اطرافیان، از خدمتکاران و بستگان خود تا بزرگ‌ترین رجال عصر، همان دختر ساده و بى‌آلایش باقى مى‌ماند. هیچگاه اصل و نسب خود را فراموش نمى‌کند.

جزئیات عادى و گاهى مضحک زندگى روزمره را با بیانى ساده و دلنشین در خلال وقایع بزرگ تاریخ شرح مى‌دهد.

نویسنده زیر و بالاى وقایع دوران بعد از انقلاب فرانسه، از سقوط و روبسپیر و ژاکوبن‌ها، حوادث حکومت «دیرکتوار»، کودتاى ناپلئون، دوران کنسولى امپراطورى او تا جنگ‌ها و پیروزى‌ها و عاقبت شکست و سقوط امپراطور و بازگشت خانواده بوربن به سلطنت را با چنان دقت و صحتى در خلال ماجراى شیرین و افسانه مانند ترقى دزیره کلارى شرح مى‌دهد که مى‌توان این رمان را یک تاریخ مشروح و دقیق سال‌هاى آخر قرن هجدهم و نخستین سال‌هاى قرن نوزدهم دانست.

رمان آنه‌مارى سلینکو، در ظرف چند سالى که از انتشار آن مى‌گذرد، به بیست‌وچهار زبان ترجمه شده و در سراسر جهان میلیون‌ها خوانندهٔ علاقه‌مند پیدا کرده است و دزیره قهرمان آن در ردیف چهره‌هاى درخشان و شخصیت‌هاى فراموش‌نشدنى رمان عصر حاضر قرار گرفته است.

خواندن کتاب دزیره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آن‌ماری سلینکو

خانم آن‌ماری سلینکو (۱۹۸۶-۱۹۱۴)، نویسندهٔ اتریشی، خالق آثار پرفروشی به زبان آلمانی است. او تا سال ۱۹۳۹ مقیم آلمان بود و در این سال با شروع جنگ جهانی دوم، به همراه شوهرش ابتدا به دانمارک و سپس در سال ۱۹۴۳ به سوئد پناهنده شد.

دزیره، آخرین اثر این نویسنده، به ۲۵ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است. در سال ۱۹۵۶ نیز فیلمی براساس این داستان با بازی مارلون براندو و جین سیمون ساخته شده است.

درباره ایرج پزشکزاد

ایرج پزشک‌زاد در سال ۱۳۰۶ شمسی در تهران متولد شد. پدرش حسن پزشکزاد یک پزشک و مادرش شاهزاده فکری ارشاد دختر مؤیدالممالک فکری ارشاد بود. معزدیوان فکری نیز دایی او بود. وی پس از تحصیل در ایران و فرانسه در رشته حقوق دانش‌آموخته شد و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت مشغول بود. پس از آن به خدمت در وزارت امور خارجه ایران ادامه داد و آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود.

پزشکزار کار نویسندگی را در اوایل دهه ۱۳۳۰ خورشیدی با نوشتن داستان‌ کوتاه برای مجله‌ها و ترجمه نوشته‌های ولتر، مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد. او هنگام کار در وزارت امور خارجه، نویسنده ستون طنز آسمون ریسمون در مجله فردوسی نیز بود.

پزشک‌زاد درباره خودش می‌گوید:

از پدری پزشک و مادری معلم به دنیا اومدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران و تحصیلات عالیه رو در فرانسه در رشته حقوق گذراندم. بعد از فارغ‌التحصیلی به استخدام وزارت امور خارجه درآمدم و به عنوان دیپلمات تا انقلاب در اونجا کار کردم. بعد از انقلاب از کار اخراج شدم به طوری که حتی حقوق بازنشستگی هم شامل حالم نشد. بعد از اون به فرانسه برگشتم و به کار روزنامه‌نگاری و قلم زنی و نوشتن اراجیف مشغول شدم.

هرچند امروزه پزشکزاد را فقط با دایی جان ناپلئون می‌شناسند اما او آثار دیگری مانند: حاج مم‌جعفر در پاریس، بوبول، آسمون ریسمون، شهر فرنگ از همه رنگ، انترناسیونال بچه‌پرروها، رستم صولتان، گلگشت خاطرات، بلیط خان‌عمو، مصدق بازمصلوب: چند مقالهٔ سیاسی و چندین مقاله‌ی سیاسی و تاریخی و ترجمه‌های دختر گرجی از موریس دوکبرا، زندانی کازابلانکا از موریس دوکبرا، فردا گریه خواهم کرد از لیلیان روت، شوایک سرباز پاکدل از یاروسلاو هاشک، دو سرنوشت از ویلکی کالین و ... در کارنامه خود دارد. بعضی منتقدان پزشکزاد را بهترین رمان‌نویس طنز‌پرداز ایران می‌دانند.

بخشی از کتاب دزیره (جلد اول)

«من مایۀ خجالت و سرافکندگی فامیل هستم!

وقایع امروز به‌قدری زیاد بوده است که نمی‌دانم چطور آنها را یادداشت کنم. اولاً اتین آزاد شده و پایین پیش مامان، سوزان و ژولی نشسته است و مرتباً می‌خورد، مثل این‌که یک ماه غیر از نان و آب چیزی نخورده است، در صورتی که فقط سه روز در زندان بوده است. ثانیاً من با جوانی که نیمرخ جالبی دارد و اسمش خیلی سخت است آشنا شده‌ام:

بناپارت، بناپارت یا یک چیزی شبیه آن. ثالثاً تمام اعضای خانواده از من مکدر شده‌اند. به‌نظر آنها من باعث سرافکندگی فامیل هستم. مرا به اتاقم فرستاده‌اند تا بخوابم. پایین، مراجعت اتین را جشن گرفته‌اند و مرا که قبل از همه پیشنهاد ملاقات آلبیت را کرده‌ام غضب کرده‌اند و من کسی را ندارم که با او راجع‌به وقایع آینده و دربارۀ این همشهری بناپارت صحبت کنم... چه اسم سختی! من هیچ‌وقت نمی‌توانم این اسم را یاد بگیرم!

اما پاپای خوب و عزیز من خوب حس کرده بود که وقتی اطرافیان انسان احساسات او را درک نمی‌کنند، چقدر احساس تنهایی می‌کند و به همین سبب یک دفتر به من هدیه کرده بود.

روز با دعوا و مرافعه شروع شد. ژولی به من گفت که مامان دستور داده است که لباس خاکستریم را بپوشم و یقۀ سفید را روی آن بیندازم. سعی کردم لااقل از یقۀ سفید و بزرگ معافم کنند. ژولی با لحن تحقیرآمیزی گفت:

- پس تو می‌خواهی با یک لباس یقه‌باز، مثل زن‌های هرجایی بندر همراه ما بیایی؟ خیال می‌کنی ما می‌گذاریم بدون یقه جلوی اشخاص محترم بیایی؟

وقتی ژولی از اتاق خارج شد، من با عجله قوطی رُژلب او را برداشتم. (به مناسبت جشن چهاردهمین سال تولدم یک قوطی رُژ به من هدیه داده‌اند، اما از رنگ صورتی بچگانۀ آن خیلی بدم می‌آید. به‌نظرم رُژ آلبالویی ژولی خیلی بهتر به من می‌آمد.) با دقت کمی از آن را به لب‌ها مالیدم. در آن‌موقع به فکر خانم‌های اشراف بودم که با چه زحمتی باید سیزده ورقه رنگ به صورتشان بمالند تا رنگ دلخواهشان به‌دست بیاید. من این موضوع را در یک روزنامه خوانده بودم. ناگهان ژولی وارد اتاق شد و فریاد زد:

- رُژِ من! چند دفعه باید به تو بگویم که بدون اجازه به لوازم آرایش من دست نزنی!

من با عجله کمی پودر به صورتم زدم بعد انگشتم را کمی مرطوب کردم و روی ابروها و مژه‌ها کشیدم. وقتی ابرو و مژه برق می‌زند خیلی قیافۀ آدم خوشگل‌تر می‌شود. ژولی روی تخت‌خواب نشسته بود و مرا نگاه می‌کرد.»

معرفی نویسنده
عکس آن‌ماری سلینکو
آن‌ماری سلینکو
اتریشی | تولد ۱۹۱۴ - درگذشت ۱۹۸۶

آن ماری سلینکو نویسنده‌ای اتریشی است که یکی از برترین رمان‌های دنیا را خلق کرد و اغلب فارسی‌زبان‌ها رمان دزیره‌ از او را با ترجمه‌ی «ایرج پزشکزاد» در خاطرشان دارند. این نویسنده‌ در رمان‌هایش بیشتر به دنیای زنان پرداخت و شخصیت اصلی آثار او زن هستند، اما بر خلاف تصوری که داریم، در آثار باارزش سلینکو سیاست، تاریخ و اجتماع فراموش یا انکار نشده‌اند.

Sahar Amirpanah
۱۴۰۲/۱۰/۲۱

با شناختی که از آثار ایرج پزشکزاد دارم نخونده میگم این ترجمه کتاب دزیره فوق العادس !!!😍😍❤

لیلیوم
۱۴۰۳/۰۶/۱۱

خیلی وقت بود که می خواستم این کتاب رو بخونم و باید بگم با اینکه چندان به تاریخ علاقه‌مند نیستم ولی واقعا خوب بود و لایق این همه تعریف که ازش میشه هست. فکر می کردم که رمانی عاشقانه باشه و

- بیشتر
Sara Mansouri
۱۴۰۳/۰۲/۱۸

ترجمه این کتاب مثل ترجمه نمایشنامه ها است که در آن چند نفر باهم به گفتگو می پردازند. به نظر من ترجمه روان نیست و لذت کتاب خواندن را از خواننده می گیرد

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶۴ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان