کتاب درد
معرفی کتاب درد
کتاب درد؛ منشا رنج و تلخکامی نوشتهٔ پاتریک وال و ترجمهٔ محمدرضا باطنی و فاطمه محمدی است و فرهنگ معاصر آن را منتشر کرده است. این کتاب درباره چالشهای گوناگون مرتبط با انواع دردهاست و به این پرسش کاربردی و ضروری پاسخ میدهد که چگونه میتوان بر دردها فائق آمد.
درباره کتاب درد
کتاب درد؛ منشا رنج و تلخکامی همهٔ آنچه را که ما درحالحاضر دربارهٔ ماهیت و علل درد میدانیم بررسی خواهد کرد. دلیل موجهی برای این کار وجود دارد، زیرا ما همه درد را تجربه کردهایم و با معمای درد روبهرو شدهایم. همه نگران آیندهٔ خود هستیم. علاوهبراین، همه شاهد درد کشیدن دیگران بودهایم و با دلسوزی دربارهٔ تجربهٔ آنها اندیشیدهایم و تلاشهای ناکام خود را برای کمک به آنها به یاد میآوریم. کتاب درد با واقعیتهای شگفتانگیزی دربارهٔ آنچه انسانها و حیوانات، هنگامی که بدن آنها آسیب میبیند، انجام میدهند و تجربه میکنند، شروع میکند. سپس، بحث را متوجه آشفتگیهای گمراهکنندهای میکند که فلاسفه ایجاد کردهاند، فلاسفهای که در کمال نادانی از نحوهٔ عمل موجودات زنده، نظامهای حسی آرمانی ارائه کردهاند. بعد از این بحث، به دنیای واقعی سیستم اعصاب باز میگردد و اینکه ما و دیگران چگونه در مقابل آسیب، درد، و رنج ناشی از آنها واکنش نشان میدهیم. دلیل موفقیت درمانهای موثر را بازبینی میکند و نیز به ماهیت دردهای سرکشی که هنوز مهار نشدهاند میپردازد و در پایان، میکوشد این واقعیتها را در یک طرح کلی ادغام کند، همانگونه که بدن و مغز ما آنها را در کلیتی ادغام میکنند که حس شادی یا رنج ما از آن نشئت میگیرد.
پاتریک وال بهعنوان یک عصبپژوه، در هنگام کارش متوجه شده بود چیزی به نام سیستم سختافزاری و تخصصی برای درد وجود ندارد، بلکه یک سیستم واکنشی ظریف و چندبخشی وجود دارد که همزمان ما را از رویدادهایی که در بافتهای بدن و در قسمتهای اندیشهساز مغز رخ میدهند آگاه میسازد. درنتیجهٔ این مطالعات معلوم شد که جداکردن احساس و ادراک از هم کاری کاملاً مصنوعی است و سازوکارهای حسی و شناختی به صورت یک واحد جدانشدنی عمل میکنند. از آن زمان به بعد، عدهٔ زیادی از دانشمندان بسیار مبتکر، روانشناسان و پزشکان دست بهدست هم داده تا تصویر جدیدی از سازوکارهای درد ارائه کنند.
این یک کتاب درسی نیست. کتابهای درسی دربارهٔ درد زیادند. همچنین این کتاب یک خودآموز برای خوددرمانی درد نیست. هدف این کتاب این است که خوانندگان را یاری کند تا بتوانند فرایندهای داخل بدن خود را بشناسند.
این کتاب بازتاب عصر بیداری برای مطالعه و توجه به درد است، عصری که در بیست سال گذشته رو به گسترش بوده است. بالاتر از همه، این کتاب از کسانی که درد میکشند و آنهایی که به درمان آنها مشغولاند الهام گرفته است.
خواندن کتاب درد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید بدانید «چرا ما درد میکشیم؟» این کتاب را حتما بخوانید.
بخشی از کتاب درد
«دولتها، در طول قرن ها، تکنیکهای خود را هرچه ظریفتر کردهاند تا عمداً ایجاد درد کنند. یک زندانی در موقعیتی منحصربهفرد است که هیچ شباهتی به کسی ندارد که آسیبدیده یا بیمار شده است، زیرا درمانده است و کمکی هم در راه نیست. اگر شکنجه بخشی از بازجویی باشد، تنها راه برای پایان دادن به درد این است که به بازجو چیزی را بگوید که میخواهد بشنود؛ یا احتمالاً اطلاعات قابل قبول ولی دروغین را سرهم کند و به او تحویل دهد. بعضی از قربانیان از این مهارت برخوردارند که رابطهٔ خود را از آنچه در حال میگذرد ببرند و وارد دنیایی خیالی شوند. اکثر قریب به اتفاق قربانیان در همان راهی که پیشبینی شده قدم برمیدارند: فقط دنبال شیوههایی هستند که به ختم شکنجه بیانجامد. اگر شکنجهگر یک آزارگر باشد یا نیتش این باشد که جمعیتی وسیع را بترساند، حتی اعتراف هم نمیتواند به ختم شکنجه بیانجامد.
کریستوفر برنی شرح بازجویی خود را در یکی از زندانهای آلمان چنین مینویسد:
ناگهان سرگرد برگشت و از آن طرف اتاق به طرف من آمد. دست خود را تاب داد و با کف دستش آنچنان کشیدهای به صورتم زد که برق از چشمم پرید. حالا دیگر میدانستم چه پیش روی من است. بااینهمه، برخورد اول مرا متعجب کرد. یک نوع احساس شرم بهدنبال ضربهٔ بیجواب که ذرهای ترس در آن نیست و بیشتر برای خرد کردن روحیه است تا ایجاد درد.
احساس بیپناهی و درماندگی کردن از یک سو و مرگ که در دوقدمی ایستاده از سوی دیگر اعتمادبهنفس زندانی را به کلی سلب میکند. وحشت زیستن در این حالت به مراتب دردناکتر است از رنج کشیدن از خود درد. یک پزشک افریقای جنوبی که به ارتش احضار شده بود شرح میدهد که زندانیان نامیبیایی را که زیر شکنجه بودند در اختیار او گذاشته و به او دستور داده بودند که آنها را طوری درمان کند که بازجویی بتواند ادامه یابد. او به زندانیان مورفین میداد تا درد آنها را تسکین بخشد. من معتقدم که این کار قساوت را به مراتب تشدید میکند. بهنظر من پزشک اخلاقاً مجاز نیست که درد را تسکین دهد، به این نیت که بتوان به ضرب و شتم ادامه داد تا آنجا که زندگی زندانی در خطر افتد.»
حجم
۶۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
حجم
۶۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه