کتاب سینما به مثابه تمثیل؛ غار افلاطون
معرفی کتاب سینما به مثابه تمثیل؛ غار افلاطون
کتاب سینما به مثابه تمثیل؛ غار افلاطون نوشتهٔ صالح نجفی و ویراستهٔ رضا رحمتی راد است و نشر لگا آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد اول از مجموعهٔ سینما به مثابه تمثیل است.
درباره کتاب سینما به مثابه تمثیل؛ غار افلاطون
مجموعهٔ «سینما به مثابه تمثیل» و «فیلم بهمثابهٔ فلسفه» کوششی است برای تأمل در آنچه فیلمها بیان میکنند و با ذات سینما نسبت دارد و البته که میتوان گفت تأمل در سینما، به تعبیری، تأمل در همهچیز است: تأمل در نحوهٔ ادراک دنیایی که در آن زندگی میکنیم و کمتر چیزی در آن یافت میشود که بهنحوی با سینما مرتبط نباشد.
در سال ۱۹۷۳ انیمیشنی کوتاهی با روایت اورسن ولز و تصویرسازی دیک اودِن دربارهٔ «تمثیل غار افلاطون» ساخته شد. این انیمیشن فضای غاری را بهتصویر میکشد که افلاطون در کتاب جمهوری وصف کرده است: بر اساس دیدگاه افلاطون ما در تجربههای روزمره خود، تنها با سایههایی از جهان حقیقی مواجهایم. ایدهٔ کتاب سینما به مثابه تمثیل؛ غار افلاطون این است که سینما چیزی جز اجرای دوبارهٔ تمثیل غار افلاطون نیست و میتوان گفت اولین متن فلسفی یا اولین نوشتهٔ یک فیلسوف بزرگ دربارهٔ سینما، متعلق به افلاطون و کتاب هفتم از رسالهٔ سیاسی جمهوری است. اما صالح نجفی در این کتاب قبل از پرداختن به فلسفهٔ افلاطون، به قرن هجدهم برمیگردد، عصری که هنوز مدیومی به نام سینما در آن وجود نداشت و بحث را از فیلسوفی آغاز میکند که در تاریخ فلسفه به تجربهگرای رادیکال مشهور است. جرج بارکلی، یا آنگونه که گاهی در تاریخ فلسفه از او یاد میشود، اسقف بارکلی، نظریهای دربارهٔ ادراک دارد که میتوان آن را در مورد سینما هم پیاده کرد.
کل تاریخ سینما از زمان تأسیس آن در ۱۸۹۵ تا همین امروز که دربارهٔ فیلمها حرف میزنیم و به آنها فکر میکنیم، تاریخ فلسفه را بهطور کامل در خود خلاصه کرده و تمام پرسشهایی که فیلسوفها از زمان افلاطون تاکنون با آنها درگیر بودهاند، در تاریخ سینما دوره شده است. به این معنا میتوان اشاره به تاریخ فلسفه را بهنوعی اشاره به تاریخ سینما دانست. اما دو نقطهای که در این کتاب پررنگ شده ــ «نظریهٔ ادراک جرج بارکلی» و «تمثیل غار افلاطون» ــ شاید دو نقطهٔ کانونی باشند که در مورد خودِ هستی سینما با ما حرف میزنند.
خواندن کتاب سینما به مثابه تمثیل؛ غار افلاطون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران سینما و فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سینما به مثابه تمثیل؛ غار افلاطون
«ما همواره در تجربهٔ تماشای فیلم از میان پنج حس، سه حس را در پرانتز میگذاریم و دو حسِ فعال داریم و فقط آنچه را میبینیم و صدایش را میشنویم ادراک میکنیم. اما چگونه میتوان مطمئن بود ادراک ما دروغ نمیگوید و زادهٔ توهم، یا نتیجهٔ خطای باصره و مشکل شنوایی نیست. به گفتهٔ گروهی که در تاریخ فلسفه به تجربهگرایان مشهورند، برای آزمودن گزارشهای شنوایی و بینایی باید بهسراغ سایر حواس رفت. برای اطمینانیافتن از اینکه آنچه میبینیم فریب باصره نیست، میتوان آن را لمس کرد و با این کار در تصدیقش، گواهی دیگر از حواس گرفت یا به همین قیاس میتوان از حس بویایی و چشایی کمک گرفت.
در سینما، اما، با موجوداتی طرفیم که باید آنها را منهای سه حس خود، و فقط از راه دیدن و شنیدن ادراک کرد و به این معنی نمیتوان چندان از وجود آنها اطمینان یافت. این موجودات صرفاً زادهٔ خیال نیستند، چراکه برای تجربهکردن و ادراک آنها به یکسری دمودستگاه (آپاراتوس) نیاز است که باید بهکار افتند تا تصویر متحرکی روی پرده دیده شود. بهمحض اینکه این لوازم و تجهیزات خاموش شوند، آن موجودات از جلوی چشم محو میشوند و صدایشان قطع میشود. به این ترتیب، سینما تجربهٔ دیدن و شنیدن موجوداتیست که همهٔ آنها با خاموششدن یک کلید یا از کار افتادن یک ماشین، یکباره محو میشوند. تا زمانی که این تجهیزات روشناند، این سؤال مطرح است که آیا ادراکهای حسیِ ما بهوقتِ تماشای تصاویر، قویتر، متمایزتر و منسجمتر از ادراکمان در جهان واقعیاند یا نه. این موجودات سینمایی بهناگزیر با موجودات غیرسینمایی در جهان واقعی مقایسه میشوند. در اینجا آنچه قطعیست تفاوتی است که ما بهلحاظ پدیدارشناختی و در تجربهٔ ادراکی خود میگذاریم بین آنچه روی پرده نمایش داده میشود و آنچه در عالم واقع ادراک میشود.»
حجم
۹۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹ صفحه
حجم
۹۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹ صفحه