کتاب پسران رویین
معرفی کتاب پسران رویین
کتاب پسران رویین نوشتهٔ سوتلانا آلکسیویچ و ترجمهٔ عبدالمجید احمدی است. نشر چشمه این کتاب تاریخی را روانهٔ بازار کرده است. این اثر روایتگد سربازانی است که در افغانستان روزگار گذراندهاند.
درباره کتاب پسران رویین
کتاب پسران رویین، سومین کتاب از پنجگانهٔ «صداهایی از آرمانشهر» به قلم سوتلانا آلکسیویچ است. او نویسنده و روزنامهنگاری بلاروسی و برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبی است. این پنجگانه بهترتیب از آثاری تشکیل شده که عبارت است از «جنگ چهرهٔ زنانه ندارد» (۱۹۸۳)، «آخرین شاهدان» (۱۹۸۵)، «پسران رویین» (۱۹۸۹)، «نیایش چرنوبیل» (۱۹۹۷) و «زمان دستدوم» (۲۰۱۳). سوتلانا آلکسیویچ با الهام از آثار دیگر نویسندهٔ مستندنگار بلاروسی، «آلِس آدامُویچ» (۱۹۹۴ - ۱۹۲۷) و همچنین با استفاده از فنون روزنامهنگاری که حرفهٔ او است، سبک مستندنگاری ادبی را تعمیق بخشید و از آن به بهترین نحو برای ارائهٔ تصویری مستندتر و واضحتر از تاریخ ۱۰۰ سال اخیر ملل روسیزبان بهره گرفت. محتوای این کتاب اهمیتی کلیدی در فهم جامعهٔ معاصر روسیه و کشورهای مشتق از شوروی دارد؛ این امکان را برای خوانندگان ایجاد کرده است تا شناخت دقیقتر، منصفانهتر و انسانیتری از شهروندان کشورهای مشتق از شوروی داشته باشند و احساسات انسانی آنها را بهتر درک کنند. این شناخت و این احساسات از صافیهای میهنپرستمآبانهٔ حکومتی رد نشده است؛ بلکه ساده، نامرتب، متناقض، صریح، بیملاحظه، خشن و بهمعنای واقعی کلمه انسانی و حقیقی است.
این اثر حاوی روایتهایی صریح، تلخ و دلخراش از تأثیر جنگ شوروی در افغانستان بر زندگی و روح و روانِ مردم روسیۀ شوروی است. نویسندهٔ کتاب حاضر، مهارتش در روزنامهنگاری و گزارشنویسی را با شمّ ادبی و ذوق قصهپردازی درآمیخته و با نگاهی نقادانه و صریح و بهدور از اغراق و سانتیمانتالیسم، به یکی از بحرانها و زخمهای عمیق مردم تحت حکومت شوروی پرداخته و وجهی از چهرۀ حقیقی و ناخوشایند آرمانی را هویدا کرده که وعدههایی بزرگ و امیدبخش و عدالتخواهانه میداده است. موضوع کتاب «پسران رویین» جنگ بیهوده و طولانی شوروی در افغانستان و پیامدهای فاجعهبار این جنگ برای مردمی است که همگی تحت زمامداری روسیۀ کمونیستی میزیستند. کتاب «پسران رویین» را انعکاس صدای خاموشان و بیصدایانی دانستهاند که بازیچه و قربانی سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای سیاستمداران و صاحبان قدرت میشوند و زندگیشان تباه میشود. این کتاب حاوی یک تاریخ شفاهی است که تاریخ رسمی را به چالش میکشد و بر تاریکجاهای تاریخ، بر تاریخ مردم عادی نور میتاباند. متن اصلی کتاب «پسران رویین» اولینبار در سال ۱۹۸۹ منتشر شد.
خواندن کتاب پسران رویین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان، تاریخ معاصر افغانستان و قالب زندگینامه و خاطرات پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پسران رویین
«حکم دادگاه قرائت شد…
برای من دشوار است دربارهٔ مایی بنویسم که در سالن دادگاه حضور داشتیم. س. اَلکسیویچ در آخرین کتاب خود، فریفتگان مرگ، (۳۰) پرسشی را مطرح میکند. «ما بالاخره که هستیم؟ ما آدمِ جنگایم. ما در زندگی یا مشغول جنگ بودهایم یا خودمان را برای جنگ آماده میکردهایم. ما هرگز طور دیگری نزیستهایم.»
ما جنگیدهایم… همین زنانی که غرضورزانه پشتسر خانم نویسنده نشسته بودند بسیار آرام و درگوشی، طوری که به گوش قاضی نرسد اما واضح برای سوِتلانا اَلکسیویچ، او را آماج توهینهای خود قرار میدادند. مادر بودند! حرفهایشان چنان زننده بود که حتی نمیتوانم تکرار کنم… وقتی کشیش، پدر واسیلی رادومیسلسکی، برای سخنرانی در دفاع از خانم نویسنده آماده میشد، همین خانم ا. گالُونِوا به پدر نزدیک شد و گفت: «پدر، شما خجالت نمیکشید؟ همهتان خودتان را به پول فروختهاید!» در داخل سالن دادگاه، صدای «تاریکی! شیطان!» بلند شد، حتی عدهای دستشان را دراز کردند تا صلیب را از روی سینهٔ او بکنند. کشیش یکهخورده گفت: «خطابتان به من است؟ منی که هر شب برای تدفین پسرانتان دعا میخوانم، چرا که خودتان به من گفته بودید اگر برایشان دعا نخوانم، آن سیصد روبلی را که قولش را دادهایم نمیگیری؟» «چرا آمدهای؟ آمدهای از شیطان دفاع کنی؟»
«برای خودتان و فرزندانتان دعا کنید. تا زمانی که به اقرار و پشیمانی نرسید، اثری از آرامش روحی نخواهید یافت.»
«ما تقصیر و گناهی نداریم… ما از هیچچیز خبر نداشتیم…»
«شما کور بودید. وقتی هم که چشم باز کردید، فقط جسد پسرانتان را دیدید. اظهار پشیمانی کنید…»
«مادران افغان چه اهمیتی برای ما دارند؟ ما فرزندان خودمان را از دست دادهایم…»
البته طرف مقابل هم کوتاه نیامد. مردی فریادزنان مادران را خطاب قرار داد: «پسران شما در افغانستان آدمهای بیگناه را کُشتند! آنها جنایتکارند!» دیگری گفت: «شما دارید بار دوم به فرزندانتان خیانت میکنید…»
تو چهطور؟ ما چهطور؟ ما مگر مشغول اجرای فرمان نظامی نبودیم؟ دستور صادر شد: خفه شوید! مگر ما در جلسات حزب دستمان را به نشانهٔ موافقت بالا نبردیم؟ من سؤال میکنم… همهٔ ما باید محاکمه شویم… در دادگاهی متفاوت با این دادگاه. دادگاهی کهٔ. نویکف، رئیس انجمن حقوقبشر بلاروس، از آن سخن گفت: «وقتی همهٔ ما، مایی که ساکت بودیم، مادران سربازان کُشتهشده در جنگ از یک طرف و رزمندگان افغان این جنگ و مادران افغان که فرزندانشان را در این جنگ از دست دادند از سویی دیگر، در مقابل هم بنشینیم و چشمدرچشم همدیگر را نگاه کنیم…»»
حجم
۵۳۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۶۶ صفحه
حجم
۵۳۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۶۶ صفحه