کتاب محله ای که بود
معرفی کتاب محله ای که بود
کتاب محله ای که بود؛ رویکردی تاریخی بر شناخت نظام زندگی محلهای تهران قدیم نوشتهٔ محمدعلی اکبری و ویراستهٔ نازنین خلیلی پور است و نشر نی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب محله ای که بود
تهرانِ پایتخت، کلانشهری بر پهنهٔ کوهپایهٔ البرز، در روزگاری نهچندان دور شهری کوچک بود بر سر راهِ قافلههایی که به سوی خاوران و شمال شرق ایران ره میبردند. قاجاران که به قدرت رسیدند، این شهر پایتخت ایران شد و، همراه با تحولات جهانی و تأثیرات این وقایع بر جغرافیا و سبک زندگی مردم، به عصر جدید قدم نهاد. تحولاتِ یاددشده از مدتها پیش و با برآمدن تمدنی نوین در مغربزمین آغاز شده و طرحی نو در آدمیان و عالمیان درانداخته بود. این تمدن، سوار بر دو بال سرمایهداری و فناوریهای تمدنیِ نوین، بهسرعت از موطن خود پا فراتر گذاشت و تمام اقطار جهان را به قدر طاقت و اقتضائات تاریخیِ ملل درنوردید و صورت و سیرتشان را دگرگون کرد. تهرانِ پایتخت نیز از این وضعیتِ جدید برکنار نماند و از وجوه مختلفِ این تجربهٔ نوینِ جهانی متأثر شد.
نظام زندگی دیرپای ایرانیان در جوامع شهری، و از جمله در پایتخت، نظام زندگی محلهای بود که در مواجهه با این بالا و پایین شدنها و با سر برآوردن شیوه و منطق زیست اجتماعی نوینِ شهری، دچار موانع و مشکلات فراوان شد و، بهرغم پایداریهای بسیار، نهایتاً سپر انداخت و به دلِ تاریخ پیوست.
در کتاب محله ای که بود، شیوهٔ زیست مردم تهرانِ پایتخت در نظام زندگی محلهای به روزگار تاریخیِ پیشامدرن روایت میشود و موانع و مشکلات و دگرگونیهای این نظام در نخستین مواجههٔ تاریخیاش با تجربهٔ زیست مدرن شهری به تصویر کشیده میشود.
بخشهای این کتاب از این قرار هستند:
۱. تهران، از شهر چنارهای بلند به دارالخلافهٔ ناصری
۲. رویههای سکونتگزینی
۳. زیستن در شبکهٔ پیوندها
۴. سازمان و رویههای مدیریت محله
۵. کارویژهها
خواندن کتاب محله ای که بود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران جامعهشناسی، مردمشناسی و تاریخ پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب محله ای که بود
«زیبایی و خرمیِ باغهایی که قصبهٔ تهران را در میان خود گرفته بودند و قرار داشتن مقبرهٔ امامزاده سید حمزه موسی، جد اعلای شاهان صفوی، در ری ارادهٔ شاهطهماسب صفوی را در ساختن شهری در این فضا قوت بخشید. ازاینرو به سال ۹۶۱ ه.ق. برابر با ۹۳۲ ه.ش. بارویی بهاندازهٔ شش هزار گام دورتادور قصبهٔ تهران احداث کرد تا نخستین نشانهٔ برآمدن شهری نو در جغرافیای قصبهٔ تهران باشد. باروی طهماسبی به عدد سورههای قرآن مجید ۱۱۴ برج داشت و چهار دروازه نیز آن را به بیرون مرتبط میکرد. دروازهشمیران به سوی کوهستان راهی میگشود (محدودهٔ شمالی: خیابان امیرکبیر، میدان سپه و خیابان سپه)، دروازهٔ عبدالعظیم راه به اصفهان میبرد (محدودهٔ جنوبی: خیابان مولوی)، دروازهدولاب رو به سوی خاور داشت (محدودهٔ شرقی: خیابان ری) و دروازهقزوین به سوی باختران میرفت (محدودهٔ غربی: خیابان شاهپور). اینها چهار دروازهٔ باروی شاهطهماسبی بودند. (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۷ب، ج۱، ص ۸۲۳-۸۲۸) البته باروی طهماسبی فضایی بسیار فراختر از قصبه را در بر گرفته بود، به طوری که علاوه بر قصبه، باغات شرق و جنوب و مغرب آن نیز درون حصار قرار گرفته بودند. بدینترتیب تهران در عصرِ شاهطهماسب صفوی، با تأسیس بارو و بازارهای جدید، شهریت یافت. (رازی طهرانی، ۱۳۷۸، ص۱۱۵۶) ظاهراً تهران از دورهٔ صفویه تا به روزگار شاهعباس اول به دست کدخدا اداره میشد. درحقیقت تهران از زمان شاهعباس اول به شهری کوچک بدل شد. در این دوره چهارباغ و چنارستانی ساختند که بعدها، با کشیدن دیوار بزرگی در اطراف آن و احداث بناها و قصر پادشاهی، ارگ شهر را شکل دادند. جالب است بدانیم چنارهایی که در زمانهٔ شاهعباس صفوی کاشته شد چنان بهسرعت رشد کرد و قد کشید که پیترو دلاواله، جهانگرد نامی ایتالیایی، آن هنگام که از تهران بازدید کرد، گفت: «چنانکه اسلامبول به واسطهٔ زیادی درختهای سرو نزد بعضی از مسافران به سروستان معروف است، طهران نیز باید به چنارستان موسوم باشد.» (دلاواله، ۱۳۷۰، ص ۲۸۸) شهر جدید چنارستان نام نگرفت، ولی این مشخصهاش را تا کنون حفظ کرده است.
در دورهٔ پادشاهان صفوی علاوه بر باروی دور شهر، بازار و کاروانسرای احمد کور، قناتهای سنگلج و مهریز، هفت مدرسه به نامهای حکیمباشی، چالهحصار، چال، خانم، محمدیه، رضاییه و امامزاده زید و سه مسجدِ حکیمباشی، جامع و چالهحصار، تکیه و حمام خانم و باغ نگارستان به مجموعهٔ بناها افزوده شد و بهاینترتیب تهران شکل شهری به خود گرفت. البته این مهم را نباید از نظر دور داشت که تبدیل قصبهٔ تهران به شهر در پهنهٔ تمدنیِ ری قدیم از الگوی تاریخیِ بنای شهر در سنت ایرانیاسلامی تأثیر پذیرفته بود. عناصر چهارگانهٔ اصلی شهر اینها بود: ارگ (ربض)؛ مسجد جامع؛ مدرسه؛ بازار (سوق) و محلات همراه با شبکهٔ ارتباطیِ میدانها، خیابانها، گذرها و کوچهها. سقاخانه، آبانبار، چشمه، کاروانسرا، زورخانه، تکیه، خانقاه و حسینیه از دیگر نهادهای شهری بودند که کلیت منسجم و معنادار شهر تهران با اینها معنا مییافت. نظام ادارهٔ شهر نیز بر چهار رکنِ رئیس شهر، قاضی، خطیب، کلانتر و کدخدای محله بنا شده بود. هستهٔ اصلی تهرانِ عصر صفوی شاملِ بخشی از عودلاجان، منطقهٔ اصلی بازار، قسمتی از شرق سنگلج و محدودهای در چالهمیدان بود. مهمترین محلههای شهرْ ارگ، بازار، عودلاجان و سنگلج بودند. البته در کنار این محلاتِ مرکزی برخی از باغمحلات و کوچهباغهای قدیم مانند محلهٔ باغ پسته و محلهٔ باغ جمشید هم در حاشیهٔ باروی شهر به حیات خود ادامه دادند. (کریمان، ۲۵۳۵، ص ۱۲۰)»
حجم
۹۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۹۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه