کتاب جنگ سرد
معرفی کتاب جنگ سرد
کتاب جنگ سرد نوشتهٔ بریتا بجورنلوند و ترجمهٔ مهدی حقیقت خواه است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را برای نوجوانان و بزرگسالان روانهٔ بازار کرده است. این اثر جزو مجموعهٔ «تاریخ جهان» است.
درباره کتاب جنگ سرد
کتاب جنگ سرد در هشت فصل نوشته شده است. این کتاب که به رویدادهای مهم در تاریخ جنگ سرد پرداخته، به موضوعاتی مانند ریشههای جنگ سرد، جنگ سرد در داخل آمریکا، کابوسهای جنگ سرد، تنشهای جنگ سرد و پایان آن پرداخته است. مجموعهٔ «تاریخ جهان»، نام مجموعهای ۸۷جلدی از گروه انتشاراتی ققنوس است که هر جلد آن ترجمهای از مجموعهٔ World History به حساب میآید. «دان ناردو»، «مایکل وی. آزکان»، «جیمز آ. کوریک» و بسیاری دیگر از صاحبنظران حوزهٔ تاریخ، نویسندگان هر جلد از این مجموعه هستند. هر جلد از مجموعهٔ حاضر، یک دورهٔ مهم تاریخی را از نظر سیاسی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی با زبانی ساده به خوانندگان میشناساند. بعضی از کتابهای این مجموعه عبارتند از «جنگ کره»، «آمریکا و روسیه»، «اسطورههای یونان و روم»، «پیدایش مسیحیت»، «جنگ کریمه»، «انقلاب کوبا»، «امپراتوری مغول» و «انقلاب کشاورزی». مخاطبان اصلی این کتابها نوجوانانی هستند که میخواهند دانش عمومی خود را پایهریزی کنند، اما بزرگسالان و علاقهمندان و پژوهشگران نیز میتوانند از مطالب کتابهای این مجموعه بهرهٔ بسیار ببرند.
خواندن کتاب جنگ سرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد جنگ سرد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جنگ سرد
«پس از درگذشت آندروپوف و جانشینش کنستانتین چرنینکو، رهبری حزب کمونیست شوروی در مارس ۱۹۸۵ به میخائیل گورباچف رسید. گورباچف که اصلاحطلبی ۵۴ ساله بود، در یک سخنرانی حزبی در سال پیش از آن، بر نیاز به فضای بازتر و بازسازی تأکید کرده بود. رهبر جدید میدید که نظام شوروی غرق در مشکلات است. کشور به لحاظ اقتصادی دچار رکود بود. برنامهریزی متمرکز ناکارآمدی فزاینده خود را نشان داده بود و اتحاد شوروی از نظر فنآوری جدید از بقیه دنیا بسیار عقب مانده بود. از نظر اداری دیوانسالاری شوروی غرق در فساد بود. رهبران حزب از همه انواع حق و حسابها و مزایا برخوردار بودند. بیماریهای اجتماعی، نظیر اعتیاد به الکل، هر روز شدیدتر میشد. افزون بر آن، هزینههای دفاعی بودجه شوروی را میبلعید و بر طرف کردن مشکلات داخلی را عملا ناممکن میساخت.
گورباچف، در تلاش برای حیات تازه بخشیدن به جامعه شوروی، برنامههای اصلاحی رادیکالی را به نام گلاسنوست و پِرِسترویکا آغاز کرد. هدف از گلاسنوست آزاد کردن جامعه شوروی بود و پرسترویکا خواستار بازسازی اقتصادی شوروی بود. این برنامهها بازتاب این عقیده گورباچف بود که تنها کاهش کنترل اطلاعات و سانسور راه را برای رونقبخشی به اقتصاد هموار خواهد کرد. او اظهار میداشت: «باید در اقتصاد و تمام نظام مناسبات اجتماعی دگرگونیهای ژرفی صورت پذیرد و سطح زندگی مردم شوروی به لحاظ کیفی بهبود یابد.... گلاسنوست جزء مکمل دموکراسی سوسیالیستی است. اطلاعرسانی صادقانه نشانه اعتماد به مردم و احترام به شعور آنها و توانایی درک مستقلشان است.»
از آغاز مشخص بود که گورباچف با رهبران سابق شوروی فرق دارد. مثلا، برخلاف برژنف، که به ندرت در ملأعام ظاهر میشد، گورباچف غالباً از کارخانهها و دانشکدهها دیدن میکرد یا در خیابان میایستاد تا با مردم معمولی حرف بزند. افزون بر آن، نگاهش نسبت به سیاستهای بینالمللی نشاندهنده نیاز اتحاد شوروی به همکاری بود تا رقابت. به گفته جرمی ایزاک و تیلور داونینگ، تاریخنویسان جنگ سرد، «میخائیل گورباچف از نسلی متفاوت با نسل پیشینیانش بود، با رویکردی که نه با محرومیت و حرمان دوران جنگ جهانی دوم بلکه با بلوغ در یک دنیای همزیستی شکل گرفته بود.»»
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه