کتاب غرور و تعصب
معرفی کتاب غرور و تعصب
کتاب غرور و تعصب نوشتهٔ کیت همیل و ترجمهٔ نادیا فغانی است. نشر نی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی اقتباسی از رمان «غرور و تعصب» اثر «جین آستین» در قالب نمایشنامه است.
درباره کتاب غرور و تعصب
کتاب غرور و تعصب حاوی اقتباسی از رمان مشهور «غرور و تعصب» اثر «جین آستین» در قالب نمایشنامه است که در دو پرده نوشته شده است. این نمایشنامهٔ اقتباسی نوشتهٔ کیت همیل است؛ نویسندهای که در سال ۲۰۱۷ از سوی نشریهٔ وال استریت جورنال بهترین نمایشنامهنویس سال شناخته شد. او در این نمایشنامه، اقتباسی مدرن از رمان معروف «جین آستین» ارائه کرده و با طنز خاصش موقعیتهای کمیک - تراژیک رمان مشهور «غرور و تعصب» را در ذهن بیننده پررنگ کرده تا با جادوی جین آستین در خلق شخصیتهای باورپذیرِ زندگی روزمره آشناتر بشویم. رمان غرور و تعصب، یک داستان عاشقانه است و از عشقی میگوید که میان دو خواهر و دو مرد شکل میگیرد. دو دختر بزرگ خانوادهٔ «بنت»، «جین» و «الیزابت» هستند که به دو تن از مردان ثروتمند دل میبازند، اما بهدلیل غرور و همچنین پیشداوریهای اشتباهی که میکنند، وصال آنان سخت میشود. جین آستین با نوشتن دربارهٔ زنان جوانی که آنقدر شجاع بودند تا برای خودشان تصمیم بگیرند و تسلیم نشوند، نویسندهای ماندگار و محبوب شد. او در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در استیونتون، همپشر، جنوب شرقی انگلستان به دنیا آمد. او نویسندۀ قرن هجدهم و نوزدهم است که آثارش تأثیر گستردهای بر ادبیات غرب گذاشت. شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در نشاندادن ظرایف زندگی، او را به یکی از مشهورترین رماننویسان عصر خودش تبدیل کرده است. سبک جین آستن در شیوۀ نگارش، منحصربهفرد توصیف شده است. در آثار او، صدای راوی رمان با عمیقترین احساسات شخصیتهای قصه پیوند میخورد؛ بهطوریکه با خواندن رمانهای او میتوان پا جایِ پای شخصیتهای داستان گذاشت. به نظر منتقدان، آستین نبوغی دووجهی داشت؛ هم طنز قدرتمندی داشت و هم اخلاق و روحیات آدمها را خوب میشناخت. بر اساس رمانهای جین آستن، نمایشهای متعدد، اقتباسهای تلویزیونی و چندین فیلم سینمایی ساخته شده است. اقتباسی سینمایی از غرور و تعصب با کارگردانی «جو رایت» انجام شده است.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب غرور و تعصب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر آمریکا و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب غرور و تعصب
«دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ. صحنه روشن میشود. اتاق نشیمن خانوادهٔ بنت، یک ماه بعد. لیزی و جین با یکدیگر نخبازی میکنند. آقای بنت دارد روزنامه میخواند.
مکث. خانم بنت از عمق وجودش آهی جانانه و معنادار میکشد.
خانم بنت: آآآآآه.
هیچکس واکنش نشان نمیدهد.
آآآآآآآآه...
آقای بنت!: چته عزیزم؟
خانم بنت: هیچی، هیچی. چیزیم نیست.
مکث.
... نمیخوام دربارهش حرف بزنم.
آقای بنت دوباره روزنامه را جلوی صورتش میگیرد.
آآآآآآآآآآآه...
آقای بنت!: خانم بنت...
خانم بنت:... خب داشتم فکر میکردم که شارلوت لوکاس چهجوری قراره این اتاقو بچینه... وقتی که تو از دنیا بری. لیزی، تو چی فکر میکنی؟ به نظرت همهٔ اسباب اثاثیهمونو بالا میکشه؟
لیزی: ماما.
خانم بنت: یا شاید هم همهشو بسوزونه! به هر حال اون میشه خانم این خونه... هر کاری دلش بخواد میتونه بکنه!
جین: ماما.
خانم بنت: جین، این هم میدونم که... تو اون حال و روز، آقای بینگلیای در کار نیست که مثل یه قهرمان بیاد و نجاتمون بده! تا اون موقع، یه دختر جوون که فقط یه جو جَنَم داشته باشه اومده و تورش کرده!
لیزی: ماما.
خانم بنت: ما هم تا اون موقع شدیم یه بیوهٔ مفلوک و چهار تا دختر ترشیده که میشینیم و برای فرصتهای از دسترفتهمون زار میزنیم! ولی اون موقع دیگه برای گریه کردن خیلی دیره!
آقای بنت!: عزیزم، بیا آرزو کنیم اتفاقهای بهتری بیفته...
خانم بنت: چرا من باید همچین روزهایی رو ببینم؟!
آقای بنت!:... شاید هم زودتر از من بمیری و مجبور نشی اون روزها رو ببینی.
خانم بنت:... آآآآآآآآآآه.
با حرص از اتاق خارج میشود.
آقای بنت!: نه... نه.
ایشون عمر جاودان دارن.
از اتاق خارج میشود.
لیزی: حداقل دیگه از مرحلهٔ چیزمیز پرت کردن گذشته.
جین: دوباره شروع میکنه. شارلوت رفته کِنت زندگی کنه، وقتی تو بری دیدنش و برگردی، ماما کلی از زیر زبونت حرف میکشه و دوباره حسودیش گل میکنه، مثل...
لیزی: بینگلی؟
جین: بینگلی بهزودی فراموش میشه. همهچی میشه مثل قبل!
مکث کوتاه.
من امیدی ندارم اوضاع عوض بشه، لیزی. کل ماجرا فقط خیالبافیهای من بوده.
لیزی: اون از تو خوشش اومده بود!
جین: پس چرا یهو گذاشت رفت؟ الان یک ماهه که هیچ خبری ازش نیست!»
حجم
۹۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
حجم
۹۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه