کتاب پشت پرده کودتا
معرفی کتاب پشت پرده کودتا
کتاب پشت پرده کودتا نوشتهٔ علی رهنما و ترجمهٔ فریدون رشیدیان است. نشر نی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی در باب اوباش، فرصتطلبان، ارتشیان و جاسوسان.
درباره کتاب پشت پرده کودتا
کتاب پشت پرده کودتا که به قلم یک اقتصاددان و تاریخشناس معاصر نوشته شده، یک بازسازی دقیق تاریخی از حوادث پیرامون کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است که منجر به سقوط محمد مصدق، نخستوزیر وقت ایران و دولت او شد. سقوط و حذف محمد مصدق از جایگاه قدرت، احتمالاً بیش از هر رخداد دیگری که در زمان تصدی او اتفاق افتاد، توجهها را به خود جلب کرده است. میتوان دلیل اهمیت این رخداد را به نقش دخالتهای خارجی، اثرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن بر ایران و تأثیر درازمدت این برکناری بر روابط ایران و ایالات متحدهٔ آمریکا مرتبط دانست. علی رهنما با بهرهگیری از منابع آمریکایی، ایرانی و بریتانیایی، فاصلهٔ چهارروزه بین کودتای شکستخوردهٔ اول و کودتای موفقیتآمیز دوم را با دقت زیر ذره بین برده و چگونگی ایدهپردازی دو کودتا، توجیهات عقلانی آن و نحوهٔ اجرایش بهدست بازیگردانهایی از هر دو سمت (انگلیسی، آمریکایی و ایرانی) را بررسی کرده است. علی رهنما طی تحقیقاتی که با زحمت بسیار بر روی منابعی که پیش از این کمتر مطالعه شده بود به انجام رسانده، بر شواهدی که مدتها تحت سایه قرار داشت نوری از آگاهی افکنده و نشان داده است که چگونه گروه کوچکی از سیاستمداران، شدیداً با نفوذ بریتانیایی و کارگزاران قدرت با ارتباطات همهجانبهٔ خود، واقعیات را از طریق اعزام عوامل عملیاتی سازمان سیا (CIA) به ایران بازنگری کردند و نقشهای جدید و عملی و در نهایت موفقیتآمیز برای کودتا طراحی کردند. کتاب حاضر میکوشد خردهتاریخِ مفصلِ آندست از وقایعی را ارائه دهد که در ۲۸ مرداد به اوج خود رسید. این کتاب نه دربارهٔ مصدق است و نه فهرستی است از هدفهای دولتِ او و دستاوردها یا شکستهای این دولت؛ بلکه بیشتر پژوهشی است در باب سرنگونی محمد مصدق و شرایط تحقق این سرنگونی.
خواندن کتاب پشت پرده کودتا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تاریخ معاصر ایران، وقایع مربوط به سرنگونی محمد مصدق و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پیشنهاد میکنیم.
درباره علی رهنما
علی رهنما متولد ۱۳۳۱، استاد اقتصاد و مدیر دورهٔ کارشناسیارشد مطالعات اسلام و خاورمیانه در دانشگاه آمریکاییِ پاریس است. او فرزند «حمید رهنما» و نوهٔ «زین العابدین رهنما» است. کتابهای «پشت پردهٔ کودتا»، «مسلمانی در جستوجوی ناکجاآباد»، «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» و «خرافات بهمثابهٔ ایدئولوژی در سیاست ایرانیان از مجلسی تا احمدینژاد» از جمله مهمترین آثار او به شمار میروند.
بخشی از کتاب پشت پرده کودتا
«با نظر به اینکه مصدق ماهها بعد از کودتا همچنان نزد "اکثریت مردم" محبوبیت داشت و محبوبیتش در مقابل عدم محبوبیت زاهدی آنچنان مشهود بود که مقامات انگلیسی حاضر در ایران با نارضایتی مجبور به پذیرش آن بودند، آیا میتوان ادعا کرد که مصدق از طریق یک " قیام مردمی و "خودجوش" در روز ۲۸ مرداد سرنگون شده است؟ همانطور که رُزا لوکزامبورگ میگوید، یکی از شرایط لازم برای بهراهافتادن یک حرکت تودهای و متعاقب آن قیام ملی خودجوش، وجود مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حلنشده و تداوم و انباشت این مشکلات است. خصومت انباشته و خشم از سیاستهای ناپسند دولت، معمولا به اعتراضها، راهپیماییها، تظاهرات، اعتصابات و بالاخره برخوردهای خیابانی ناراضیان با نیروهای دولتی منجر میشود. مخالفت اجتماعیسیاسی با یک دولتِ ناخواسته پیش از آنکه به قیامی ملی و خودجوش بدل شود، در اَشکال مختلف و با نظم و قاعده بهخصوصی خود را نشان میدهد. در نبود راهحلهای صلحآمیزِ سیاسی، انفجار بزرگی که خود را در قالب قیامی ملی نشان میدهد معمولا در پی برخی نشانههای اجتماعیسیاسی داخلی در مقیاسهای کوچکتر رخ میدهد.
طی ۲۸ ماه دولت مصدق اعتراضات، اعتصابات، تظاهرات و راهپیماییهای تهران بههیچوجه در درجه نخست بر ضد دولت او نبودند. این شکلهای آشکار بیان احساساتِ مردمی یا در جهت پشتیبانی از سیاستهای داخلی و خارجی مصدق بودند یا جنبه عقیدتی و سیاسی داشتند که از جانب یک حزب و از طریق نمایش قدرت و برخوردهای خشن نسبت به حزب مخالف صورت میگرفتند که لزومآ هم در جهت مخالفت با مصدق نبودند. هواداران حزب توده بدون درنظرگرفتن مواضعشان نسبت به دولت مصدق، دائمآ در حال درگیری و برخورد با سازمانهای مختلفِ ضدحزب بودند که در میان آنها هم نیروهای طرفدار مصدق وجود داشت و هم نیروهای متخاصم با وی. در دوره نخستوزیری مصدق، بههرحال، نارضایتیهای عمومی هم از بعضی جوانب دیده میشد. تظاهرات حزب توده در تیر و دی ۱۳۳۰ و تظاهرات کوچک و گاهبهگاه فداییان اسلام بین خرداد ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ را میتوان نمونهای از ابراز علنی مخالفت با مصدق به حساب آورد. لیکن با بازنگری این وقایع اکنون متوجه میشویم که از نظر سیاسی چندان مهم نبودهاند، زیرا نه حاکی از نارضایتی گسترده از دولت بود و نه درخواست استعفای مصدق از نخستوزیری یا سرنگونی او در آنها مطرح شده است.
حزب توده و فداییان اسلام در روز ۲۸ مرداد چه به طور رسمی و چه به طور غیررسمی، از هوادارانشان برای تظاهرات علیه مصدق دعوت نکردند. بنابراین، حتی اگر پیش از آن هم با مصدق اختلافاتی داشتند، در زمانِ آن بهاصطلاح "قیام ملی خودجوش" این مشکلات را کنار گذاشته بودند. درواقع آنها اگر انتخابی هم داشتند، راضی به همسویی نیروهاشان با نیروهای ضدمصدقی نبودند. تنها و مهمترین تظاهرات ضدمصدقی در طول نخستوزیری او که در آن برای مرگ مصدق شعار سر داده شد، به او و خانهاش سوء قصد شد، و هدف آن بیثباتکردن دولت او بود، در "۹ اسفند" ۱۳۳۱ به وقوع پیوست که یک تظاهرات خاص بود و هیچ ربطی به یک تظاهرات جمعی، وسیع و عمومی نداشت. جزئیات تظاهرات "۹ اسفند" نشان میدهند که شرکتکنندگانِ در این تظاهرات از سوی برخی چهرههای مذهبی، نظامی و سیاسی مهم که خواهان برکناری مصدق از قدرت بودند، انتخاب، رهبری و مدیریت شده بودند. تمام بازیگران کلیدی تظاهرات " ۹ اسفند" تقریبآ شش ماه بعد در دو کودتای مردادماه نیز شرکت کردند. تظاهرکنندگانِ "۹ اسفند" متشکل از یک بدنه اجتماعی فراگیر نبودند که نسبت به برخی سیاستهای نامطلوب دولت مصدق عکسالعمل نشان داده باشند. شعار "مرگ برمصدق" شعار تازهای بود که تمرکز بر هدفِ مشخص ِ تظاهرات را نشان میداد. همین شعار در ۲۸ مرداد هم شنیده شد. چگونگی شروع وقایع، نوع بهخدمتگرفتن افراد، بسیج و سازماندهی و بالاخره شیوه انجامِ تظاهرات و پراکندگی شرکتکنندگان در "۹ اسفند" نشان میدهد که این واقعه نه یک قیام ملی خودجوش، بلکه آخرین تمرین هدایتشده و مهندسیشده برای نمایش ۲۸ مرداد بودند.
میتوان چنین اظهار داشت که علیرغم مخالفت دائمی مستقیم و غیرمستقیم مطبوعات ضدمصدقی و مجلس با مصدق و دولتش، این قبیل مخالفتها (به جز وقایع ۹ اسفند و نهایتآ ۲۸ مرداد) به نحو حیرتانگیزی از سطح خیابانها دور بودند. هنگامی که مردم طبقات مختلف اجتماعی و پیشههای گوناگون به خیابانها نمیآیند، آن هم در جایی که سنت تظاهرات خیابانی وجود دارد و اینگونه تظاهرات هم الزامآ همیشه سرکوب نمیشوند، میتوان اینطور نتیجه گرفت که مخالفت اساسی یا مشهودی با دولت وجود ندارد. در غیاب هر نوع ابراز مخالفت عمومی مکرر و وسیع با سیاستهای مصدق، مشکل بتوان توضیح داد که چگونه مردم عادی ــ اگر بازیگرانِ بهاصطلاح "قیام ملی خودجوش" همین مردم بوده باشندــ به گونهای شهودی ناگهان به این نتیجه رسیدهاند که دیگر نمیتوانند مصدق را تحمل کنند و این روز، یعنی چهارشنبه ۲۸ مرداد، روز مناسبی است برای آمدن به خیابانها، آن هم نهتنها برای ابراز نارضایتیها و خشمشان نسبت به دولت مصدق، بلکه برای سرنگونی آن. بررسی دقیق وقایع منتهی به ۲۸ مرداد و خود اتفاقات ۲۸ مرداد نشان میدهد که دولت مصدق از طریق انفجار مردمی و خودجوش احساسات ضدمصدقی سرنگون نشده، بلکه سقوط آن نتیجه یک کودتای از پیشبرنامهریزیشده و بهدقتهماهنگشده بوده است. هم کودتای ۲۵ مرداد و هم کودتای ۲۸ مرداد براساس یک نقشه قبلی عملی شدند.»
حجم
۷۱۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۵۸ صفحه
حجم
۷۱۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۵۸ صفحه