کتاب قلب زمین مال ماست

کتاب قلب زمین مال ماست نوشتهٔ گل علی بابایی است. انتشارات روایت ۲۷ بعثت این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب قلب زمین مال ماست

کتاب قلب زمین مال ماست اثری مستند و متکی بر اسناد معتبر بایگانی‌های جنگ و روایات شاهدان عینی حاضر در نبرد خونین و ناموفق والفجر مقدماتی است. نویسنده در این اثر تلاش کرده است تا با رویکردی صادقانه و مسئولانه، به تبیین حقایق ناگفته و بعضاً پنهان مانده پیرامون این عملیات بپردازد. تمرکز اصلی این کتاب بر فعالیت گردان‌های عمل‌کننده از تیپ‌های یکم و دوم لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در طول این نبرد بوده است و نویسنده صراحتاً اعلام می‌کند که این اثر به هیچ وجه مدعی پوشش تمامی رویدادهای عملیات بزرگ والفجر مقدماتی نیست. همچنین، نویسنده یادآور می‌شود که مطالب گردآوری شده در این کتاب، در واقع چکیده‌ای از مباحث مفصل‌تر کتاب چهارم از مجموعه‌ی حماسه ۲۷ است، با این تفاوت که چندین روایت جدید و منتشرنشده نیز به ساختار این کتاب افزوده شده است. این اثر، بنابراین، تلاشی برای روشن ساختن زوایای خاصی از عملیات والفجر مقدماتی با تکیه بر اسناد و خاطرات رزمندگان همان یگان‌ها است و قصد دارد تا سهمی در ثبت و تبیین دقیق‌تر تاریخ این مقطع حساس از دفاع مقدس داشته باشد.

خواندن کتاب قلب زمین مال ماست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعه‌ کتاب «قلب زمین مال ماست» به تمامی علاقه‌مندان به تاریخ دفاع مقدس، به ویژه کسانی که به دنبال درک عمیق‌تر و جزئی‌تر از عملیات والفجر مقدماتی و نقش لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در آن نبرد هستند، پیشنهاد می‌شود. این اثر با تکیه بر اسناد معتبر و روایات دست اول رزمندگان، می‌تواند زوایای ناگفته و کمتر شنیده شده‌ای از این عملیات را برای خواننده آشکار سازد. همچنین، کسانی که مجموعه‌ی حماسه ۲۷ را دنبال کرده‌اند، با مطالعه‌ی این کتاب می‌توانند به روایات جدید و دیدگاه‌های تکمیلی در مورد عملیات والفجر مقدماتی دست یابند. علاوه بر این، پژوهشگران و محققان تاریخ جنگ ایران و عراق که به دنبال منابع مستند و روایات شاهدان عینی برای تکمیل تحقیقات خود هستند، این کتاب را منبعی ارزشمند و قابل استناد خواهند یافت. در نهایت، هر فردی که به درک دقیق‌تر و چندجانبه‌تر از وقایع و چالش‌های دوران دفاع مقدس علاقه‌مند است و می‌خواهد با روایتی متمرکز بر نقش یگان‌های خاص در یک عملیات مهم آشنا شود، از مطالعه‌ی این اثر بهره‌مند خواهد شد.

بخشی از کتاب قلب زمین مال ماست

«شب عملیات معاون تیپ سلمان هم همراه نیروهای خط‌شکن به جلو می‌آ‌‌‌‌‌‌مد. با این حال سر ستون گردان ما، خود برادر یاری‌نسب فرمانده گردان حرکت می‌کرد. وقتی به جاده رسیدیم، یاری‌نسب به آن نفراتی که روی جادۀ شنی بودند، دســتور داد وارد کانال بشوند. بچه‌ها بالافاصله دستور او را اجرا کردند. همراه آن‌ها گروهان‌های ۱ و ۲ هم وارد کانال‌ها شدند. در آنجا به دلیل شدت درگیری‌ها گروهان ما تقریبا از هم پاشیده شــد. با این حال نفرات باقی ماندۀ گروهان، به اتفاق برادر امینی؛ مسؤول گروهان‌مان وارد کانال شدند. اکثــر برادرهایی کــه وارد این کانال شــده بودند، دیگر نتوانســتند از آنجا بیرون بیایند. لبۀ دیواره‌های این کانال‌ها شــیب‌بندی داشــت و بــالای آن‌ها به ســطح زمین نمی‌رســید؛ چرا که در آنجــا حفره‌هایی درســت کرده بودند تا در تیررس قــرار نگیرند، ولی از آنجا که آتش ســبک و ســنگین دشــمن خیلی زیاد بود، بچه‌ها مجبور شدند وارد کانال شــوند. اصولا این کانال‌ها طوری ساخته شده بودند که بیرون آمدن از آن‌ها به هیــچ وجه امــکان پذیــر نبود، چــون آتــش بی‌وقفۀ تیربارهــا کاملا روی آن‌ها اجراء می‌شــد. عنصــر اعزامی اطلاعات_ عملیات به گروهان 3 از برادر اصفهانی؛ معاون گروهان ما خواست، تعدادی از بچه‌های آر.پی.جی‌زن را بفرســتد تا آتش دوشکای دشــمن را خامــوش کننــد. از آنجــا کــه معــاون اول گروهــان حســب شرح وظایفی که به عهده داشت نباید گروهان را رها و وارد درگیری مستقیم با دشمن می‌شد، به آن عنصر اطلاعات _عملیات گفت: اگر من بروم؛ این بچه‌ها تنها می‌مانند و کســی نیســت بــه آن‌ها نظم و نســق بدهد، شما خودت با آر.پی.جی‌زن‌های ما بــرو و این کار را انجــام بده!»