کتاب مونا وانا و دو نمایش نامه دیگر
معرفی کتاب مونا وانا و دو نمایش نامه دیگر
کتاب مونا وانا و دو نمایش نامه دیگر نوشتهٔ موریس مترلینگ و ترجمهٔ بدری وزیری و حسینعلی ملاح است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی سه نمایشنامهٔ خارجی.
درباره کتاب مونا وانا و دو نمایش نامه دیگر
کتاب مونا وانا و دو نمایش نامه دیگر دربردارندهٔ سه نمایشنامه از موریس مترلینگ است. موریس مترلینگ نمایشنامههای «مونا وانا» و «آریان و مرد ریشآبی» را در سه پرده و نمایشنامهٔ «پلهآس و ملیزاند» را در پنج پرده نگاشته است. مترلینک در نمایشنامههای خود همواره انساندوستی و عشق پاک، میهنپرستی و فداکاری در راه خلق را ستوده است.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب مونا وانا و دو نمایش نامه دیگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به نمایشنامههای خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره موریس مترلینگ
موریس مترلینگ (Maurice Polydore Marie Bernard Maeterlinck) نویسنده، شاعر و فیلسوف بلژیکی بود. او در سال ۱۸۶۲ در شهر گنت در قسمت فلاندر کشور بلژیک متولد شد. زبان آلمانی و فرانسه را در خانواده فرا گرفت و در مدرسه زبان لاتین آموخت. او تحصیلات مقدماتی را در مدرسهٔ سن بارب به پایان برد و جهت فراگیری رشتهٔ حقوق، فلسفه و حشرهشناسی وارد دانشگاه گردید و مدارج آن را با موفقیت پشت سر نهاد و پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۸۸۴ به عضویت کانون وکلای دادگستری شهر کان درآمد و بعد به ریاست این کانون رسید، اما محیط آنجا نتوانست روح کاوشگر او را آرام سازد. او در سال ۱۸۸۷ به فرانسه رفت، ولی چند ماه پساز ورودش به فرانسه به علت مرگ پدر مجبور به ترک آنجا شد و دوباره به شهر کان مهاجرت کرد. مرگ پدر اثر عجیبی بر او گذاشت.او در سال ۱۸۹۶ به پاریس رفت و در آنجا تحتتأثیر آثار بزرگان مکتب سمبولیسم قرار گرفت. او دو بار جایزهٔ ادبیات نمایشی فرهنگستان زبان و ادبیات فرانسه را دریافت کرد و در سال ۱۹۱۱ موفق به کسب جایزهٔ ادبی نوبل شد، اما بهخاطر دلبستگی ملی، عضویت در فرهنگستان فرانسه را که به اوپیشنهاد شده بود، نپذیرفت. مترلینک در اوج محبوبیت و شهرت در سال ۱۹۲۰ به آمریکا رفت و تا پایان جنگ جهانی دوم و اشغال بلژیک توسط هیتلر به سال ۱۹۴۰ در آمریکا ماند و در پنجم ماه می سال ۱۹۴۹ در ۸۷سالگی جهان را بدرود گفت. «تلاش مذبوحانه»، «ژاندارک» و «کوران» از جمله آثار این نویسندهٔ بلژیکی هستند.
بخشی از کتاب مونا وانا و دو نمایش نامه دیگر
«پلهآس: اوه! اوه! اینها چیست؟... زلفان تو، زلفان تو به سوی من فرومیآیند!... تمام گیسوان تو از برج فروافتادهاند، تمام گیسوان تو ملیزاند!... من آنها را در دست گرفتهام. بر لبهایم میسایم... آنها را در آغوش میگیرم، به گرد گردنم میپیچم. امشب دیگر دستهایم را باز نخواهم کرد...
ملیزاند: ولم کن!... آخر تو مرا از پنجره خواهی انداخت!...
پلهآس: نه، نه، نه؛ هرگز گیسوانی همانند گیسوان تو ندیدهام ملیزاند!... ببین، ببین؛ آنها از برجی به این بلندی به زیر میآیند و مرا تا سینه در خودشان غرق میکنند... گرمی معتدل و مطلوبی دارند چنانکه گویی از آسمان فرود آمدهاند... دیدگان من دیگر آسمان را از میان گیسوان تو نمیبیند... پرتو خیرهکنندهٔ تارهای زیبای تو، فروغ آسمان را پوشانده است... ببین، ببین دستهای من گنجایش جای دادن آنها را ندارد... از من میگریزند... از من میگریزند و تا شاخههای بید جلو میروند. از هر سو میگریزند... از دستهای من همچون پرندگان زرین میلغزند و میلرزند و میتپند؛ مرا دوست میدارند؛ آنها هزار بار بیشتر از آنچه که تو دوستم میداری مرا دوست میدارند...
ملیزاند: رهایم کن، رهایم کن. ممکن است کسی بیاید...
پلهآس: نه، نه، نه؛ امشب رهایت نخواهم کرد... امشب تو زندانی منی... تمام شب، تمام شب...
ملیزاند: پلهآس؟ پلهآس!...»
حجم
۱۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
حجم
۱۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه