کتاب فلسفه از چهل نگاه
معرفی کتاب فلسفه از چهل نگاه
کتاب فلسفه از چهل نگاه نوشتۀ آلن دوباتن با ترجمۀ شقایق نظرزاده در انتشارات فرمهر به چاپ رسیده است. این کتاب موضوعی فلسفی دارد و با گردشی در تاریخ عقاید مهم فلسفی، خواننده را دعوت میکند تا به این دنیای مهم وارد شود.
رسالت فلسفه آن است که به ما خردورزی بیاموزد و از رنج زندگیمان بکاهد. این کتاب، هنرمندانه، با گردآوری چهل ایدهٔ محوری فلسفی ما را در سفری از فلسفهٔ غرب و شرق با خود همراه میکند.
با نگاهی به مراسم چای، یا قدم زدن در جنگل بامبو و شیوهٔ گلآرایی با خرد شرق آشنا میشویم و از فرهنگ غرب مکتبهای مهمی چون رواقیگری و ماکیاولیسم نکاتی بدیع میآموزیم.
این راهنمای فلسفی دیگر بار با ما از نیچه، هایدگر، کنفوسیوس و بودا میگوید و مفاهیمی بنیادین چون عشق، شغل، اضطراب، خودشناسی و خوشبختی را بازخوانی میکند تا تسلیبخش زندگی روزمرهمان شود و به رسالت نخستین خود دعوتمان میکند: پرسشگری.
درباره کتاب فلسفه از چهل نگاه
فلسفه رشتهای بسیار کمطرفدار است؛ بهطوریکه تقریباً هیچکس چیز زیادی دربارهاش نمیداند. در مدارس عادی تدریس نمیشود، آدمهای متوسط درکی از آن ندارند و خودش ترسناک، عجیب و نهچندان ضروری بهنظر میرسد.
اینها همه مایهٔ تأسف است؛ چراکه فلسفه حرفهای زیادی برای همگان در هر سنی دارد. شاید فلسفه، مهمترین درسی باشد که هرگز از ما نخواستهاند بخوانیم. کتاب فلسفه از چهل نگاه بر آن است تا خواننده را به گردشی در تاریخ مهمترین دیدگاههای فلسفی ببرد و از این طریق، دریچهای به فلسفه بگشاید. واژهٔ فلسفه خود به ما میگوید که چرا این رشته واجد اهمیت است. ریشهٔ این واژه از یونانی باستان میآید. بخش اول، فیلو بهمعنی عشق است و بخش دوم، سوفیاـ بهمعنی خرد؛ ازاینرو فلسفه بهمعنی دقیق کلمه یعنی «عشق به خرد».
فلسفه یکی از مهمترین ابزارهای بشر است برای غلبه بر دشواریهای زندگی. انباری است پر از غنیترین و برترین ایدهها دربارهٔ مواجهه با لحظات سخت زندگی. فلسفیدن از اوان حیاتش در فضای باز رخ میداده است. در میدان عمومی، توسط آدمهای عادی. این شیوهٔ سقراط، یکی از فلاسفهٔ بزرگ متقدم است. سقراط در آتنِ بیش از ۲ هزارسال قبل زندگی میکرد. او ردای بلندی میپوشید (مثل باقی مردم هم عصرش)، ریش بلندی داشت و دوست داشت در شهر قدم بزند و به ملاقات دوستانش برود و از آنها دربارهٔ دلیل هیجان، نگرانی یا سرگشتگیشان بپرسد. او بر این باور بود که اغلب مردم نمیدانند چرا چنین افکار و احساساتی دارند. سقراط از فلسفه کمک میگرفت تا به مردم کمک کند خود را بهتر بشناسند. او شیفتهٔ واژهٔ «چرا» بود و همیشه از آدمها «چرا»های دشوار میپرسید: چرا با این آدم دوستی؟ چرا از فلان چیز خوشت نمیآید؟ قصد بدجنسی و آزار نداشت. فقط میخواست بحثهای جالبی به راه بیندازد. میخواست دوست متفکر مردم باشد.
از زمان سقراط، فلسفه بهشدت خاصیت جمعی، دوستانه و مفید خود را از دست داده است. اغلب در دانشگاهها کسانی به تدریس آن مشغولاند که هیچ علاقهای به بهبود جهان حاضر ندارند. خوشبختانه اکنون فلسفه موردتوجه عموم قرار گرفته است و همه میتوانند از ثمرهاش بهره ببرند. شما هم میتوانید کمی شبیه سقراط باشید و با طرح سؤالهای بزرگ، به دوست متفکر خود بدل شوید.
خواندن کتاب فلسفه از چهل نگاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران کتابهای فلسفی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فلسفه از چهل نگاه
«خودت را بشناس
سقراط، نخستین و بزرگترینِ فلاسفهٔ غرب، هدف فلسفه را در عبارتی ساده خلاصه کرده است: «خودت را بشناس». سقراط با قائلشدن چنین درجهای از اهمیت به این شعار در اندیشهاش، به مشکل بزرگِ انسانبودن اشاره دارد: ما عموماً خود را بهخوبی نمیشناسیم. هرچند که شوربختانه، احتمالاً احساس میکنیم که خودشناسی خوبی داریم. نور آگاهی معمولاً فقط به بخش کوچکی از آنچه بهواقع در درون ما جاری است میتابد. ما تحت سلطهٔ نیروهایی هستیم که بهندرت متوجهشان میشویم: رشک، خشم انکار شده، آزردگی مدفون، ایدههایی که از کودکی چارچوب نگاهمان را شکل دادهاند اما از وجودشان بیخبریم. پیامدهای چنین ناآگاهیای عموماً فاجعهبارند: سقراط بهعنوان پادزهر، بررسی دقیق و منظم ذهن را مطرح میکند. او پیشنهاد میکند ترجیحاً در حضور دوستی دانا و صبور، به صورتی نظاممند از خود چنین سؤالاتی بپرسیم: اولویتهای من کدامند؟ واقعاً از چه چیزی هراس دارم؟ دقیقاً چه میخواهم؟ تفحص و تعبیر افکار و احساساتمان، ذات معنای فیلسوفبودن بوده و همچنان هست.
فیلو سوفیا
در یونان باستان، فیلو به معنای عشق است و سوفیا به معنای خرد. در معنی دقیق کلمه فیلسوف کسی است که عشقی بسیار عمیق به خرد دارد. مفهوم خرد شاید انتزاعی یا دور از دسترس به نظر بیاید، اما چنین نیست. ما میتوانیم و باید بکوشیم اندکی خردمندتر شویم. خردمندان بیش از هر چیز میدانند که تا چه حد، همهچیز میتواند چالشبرانگیز باشد. اینان کاملاً، از پیچیدگیهای ناگزیر هر رخداد آگاهاند. انتظار ندارند چیزی بهسادگی محض برگزار شود یا از آغاز تا پایان بهخوبی بگذرد. ازاینرو در لحظات آرامش و زیبایی، بهطرز غریبی حی و حاضرند. مهم نیست که آن لحظه چقدر گذرا باشد. خردمندان میدانند که همهٔ انسانها، ایضاً خودشان، هیچگاه از حماقت دور نیستند. با علم به اینکه دستکم نیمی از زندگی غیرمنطقی است میکوشند، به قدر وسع، کمتر دیوانگی کنند و هرگاه سروکلهاش پیدا شد، وحشتزده نشوند. خردمند میداند چطور به تعارض بین خواستههای خالصانهٔ قلبی و شیوهٔ شریرانهٔ رقمخوردن اوضاع بخندد.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه