کتاب دژ دیجیتالی

کتاب دژ دیجیتالی نوشتهٔ دن براون و ترجمهٔ حسین شهرابی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معماییِ آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب دژ دیجیتالی

دن براون از پرفروش‌ترین نویسندگان نیویورک تایمز است. کتاب دژ دیجیتالی (Digital Fortress) که اولین‌بار در سال ۱۹۹۸ منتشر شد، حاوی رمانی در سبک تکنو تریلر است. زمانی که دستگاه رمزگشای سازمان امنیت ملی آمریکا با کدی اسرارآمیز و گسست‌ناپذیر روبه‌رو می شود، سازمان با متخصص ارشد خود در این زمینه (یعنی ریاضی‌دانی نابغه و زیبا به نام «سوزان فلچر») تماس می‌گیرد، اما یافته‌های سوزان، امواجی از شوک و غافل‌گیری را به نهاد قدرت وارد می کند. سازمان امنیت ملی حالا گروگان گرفته شده، اما نه با اسلحه و بمب، بلکه با کدی آن‌چنان پیچیده که انتشارش می‌تواند تمام سیستم اطلاعاتی دولت آمریکا را فلج کند. فلچر که در دنیای اسرار و دروغ‌ها گیر افتاده، تلاش می‌کند تا سازمان را از این مخمصه نجات دهد. او که از هر جهت با خیانت‌هایی روبه‌رو می‌شود، درمی‌یابد که علاوه بر تلاش برای نجات کشورش، باید برای نجات جان خودش و در نهایت مرد موردعلاقه‌اش نیز مبارزه کند.

این رمان به بررسی موضوعاتی مانند نظارت دولتی، حریم خصوصی و رمزنگاری می‌پردازد؛ همچنین در دنیای برنامه‌نویسی کامپیوتر و رمزنگاری دقیق می‌شود و به خوانندگان نگاهی اجمالی از پیچیدگی‌ها و چالش‌های این زمینه‌ها می‌دهد. در کتاب «دژ دیجیتالی»، دن براون دنیای رمزنگاری و خطرات و پیامدهای احتمالی برنامه‌های نظارتی NSA را بررسی می‌کند.

خواندن کتاب دژ دیجیتالی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکایی و قالب رمان معمایی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره دن براون

دن براون در ۲۲ ژوئن ۱۹۶۴، در شهر کوچک اکستر در ایالت نیوهمپشایرِ ایالات متحدهٔ آمریکا متولد شد. او نویسنده‌ٔ آمریکایی و خالق رمان‌های معمایی است؛ رمان‌هایی که بر کارکرد سازمان‌های مخفی متمرکز و سرشار از توطئه‌های پیچیده و پر از رمزوراز هستند. این نویسنده بیشتر برای مجموعه داستان‌هایش با شخصیت محوری «رابرت لنگدون» که به‌ویژه با کتاب «راز داوینچی» (۲۰۰۳) معرفی شد، شناخته می‌شود. از کتاب‌های دن براون می‌توان اشاره کرد به «قلعه‌ٔ دیجیتال» (۱۹۹۸)، «نقطهٔ فریب» (۲۰۰۱)، «فرشتگان و شیاطین» (۲۰۰۰)، «راز داوینچی» (۲۰۰۳)، «نماد گمشده» (۲۰۰۹)، «دوزخ» (۲۰۱۳)، «پیدایش» (۲۰۱۷) و «سمفونی وحش» (۲۰۲۰).

بخشی از کتاب دژ دیجیتالی

«مردِ موکوتاه رو به دوربین داد زد: «به‌هیچ‌وجه! دستوراتِ ما مشخصه! ما فقط به آقای لیلاند فانتن جواب پس می‌دیم! فقط و فقط خودش!»

فانتن خنده‌ای محو کرد. «انگار نمی‌دونید من کی‌ام؟»

مردِ موطلایی با عصبانیت جواب داد: «مگه اهمیتی هم داره؟»

فانتن حرفش را قطع کرد: «بذارید یه چیزی رو همین الان توضیح بدم براتون.»

چند ثانیه بعد، هر دو مرد که حالا صورت‌شان سرخِ سرخ شده بود، داشتند اول تا آخرِ اتفاقات را برای مدیرِ آژانسِ امنیتِ ملی تعریف می‌کردند. مردِ موطلایی من‌من‌کنان گفت: «ر... رئیس... من مأمور کولیاندِر هستم. ایشون هم مأمور اسمیت.»

فانتن گفت: «خیلی خب، گزارش بدید.»

سوزان فلچر عقبِ اتاق نشسته بود و با تنهاییِ خفه‌کننده‌ای که گرداگردش را گرفته بود مقابله می‌کرد. چشم‌هایش را بسته بود و گوش‌هایش سوت می‌کشید؛ گریست. بدنش کرخت شده بود. آشوبِ اتاقِ کنترل برایش به شکلِ وزوزی خفه درآمد.

آدم‌های روی سکو با بیقراری به حرف‌های مأمور اسمیت گوش می‌دادند که گزارشش را شروع کرده بود.

«جناب مدیر، طبقِ دستوراتِ شما از دو روزِ پیش خودمون رو به سویل رسوندیم و آقای انسئی تانکادو رو تعقیب کردیم.»

فانتن، با ناشکیباییِ آشکاری، گفت: «در مورد قتل به‌م بگید.»

اسمیت سری به تأیید تکان داد. «از توی ون، از حدودِ پنجاه‌متری، حادثه رو زیر نظر داشتیم. قتلِ حرفه‌ای و دقیقی بود. اولوئوت مشخصاً حرفه‌ای بود. ولی بعد از اون عملیاتش به آشوب کشیده شد. چند نفر رسیدند. اولوئوت نتونست شیء رو به دست بیاره.»»