کتاب ویچر (جلد اول؛ آخرین آرزو)
معرفی کتاب ویچر (جلد اول؛ آخرین آرزو)
کتاب آخرین آرزو (کتاب اول) نوشتهٔ آندره ساپکوفسکی و ترجمهٔ امیرحسین خداکرمی است. انتشارات کتابسرای تندیس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. «آخرین آرزو» یکی از ۲ مجموعه داستانی است که پیش از حماسهٔ ویچرِ اصلی نوشته شده است. اثر دیگر «شمشیر سرنوشت» نام دارد.
درباره کتاب آخرین آرزو (کتاب اول)
مجموعهٔ «ویچر» در ۸ جلد چاپ شده و از پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز است. اولین نسخهٔ لهستانی آن در سال ۱۹۹۳ و اولین نسخهٔ انگلیسی آن در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و در بیش از ۸۰ کشور منتشر و به ۲۰ زبان ترجمه شده است. شهرت اصلی آندره ساپکوفسکی بهخاطر این مجموعه داستان است. کتاب آخرین آرزو (کتاب اول) اکنون پیش روی شماست. شخصیت اصلی داستان شکارچی و جادوگری است به نام «گرالت» از ریویا. او پس از اینکه در نبرد زخمی میشود، در یک معبد استراحت میکند، چندینبار به گذشته برمیگردد و اتفاقات اخیر را مرور میکند. هر یک از اینها داستانی را شکل میدهند. شاید در نگاه اول فقط با یک هیولاکش حرفهای که برای پول کار میکند روبهرو باشیم، اما گرالت معمولاً با انسانهایی سروکار دارد که هر هیولایی را شرمنده میکنند. سریالی بر اساس این مجموعه بهکارگردانی «لورن اشمیت هیسریچ» ساخته شده است و فصل اول آن ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹ به نمایش در آمد؛ همچنین چند بازی ویدئویی با اقتباس از این اثر ساخته شده که معروفترین آنها متعلق به شرکت RCP بوده است.
خواندن کتاب آخرین آرزو (کتاب اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای تخیلی و فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره آندره ساپکوفسکی
آنجی ساپکوفسکی یا آندره ساپکوفسکی (Andrzej Sapkowski) ۲۱ ژوئن ۱۹۴۸ به دنیا آمد. او نویسندهای لهستانی است که عمدهٔ شهرت خود را مدیون مجموعه کتابهای ویچر است. این نویسنده پیش از آنکه به رماننویسی روی آورد، بهعنوان نمایندهٔ ارشد فروش در یک شرکت تجاری مشغول به کار بود. آنجی سپکوفسکی برندهٔ جوایز گوناگونی شده است که در ادامه نام برخی از آنها را میبینید؛ جایزهٔ یانوس آ. زادل/ پاسپورت پولیتکی/ گلوریا آرتیس/ جایزهٔ بینالمللی فانتزی جهانی/ جایزهٔ افسانهٔ دیوید گیمل/ جایزهٔ ایگنوتوس/ جایزه انجمن علمی تخیلی اروپا. «ویچر (کتاب اول: آخرین آرزو)» و «حماسهٔ ویچر (جلد دوم: شمشیر سرنوشت)» عنوان کتابهای مجموعهٔ ویچر از آنجی ساپکوفسکی هستند.
بخشی از کتاب آخرین آرزو (کتاب اول)
«گرالت نگاهی زیرکانه به اِلف انداخت. برای دومین بار حس کرد صورت اِلف سرخ شده. او نه تنها از دیدن صورت چایریدان تعجب کرد، بلکه حرفهایش هم باعث تعجبش شد. اِلفهای خالص عادت نداشتند از زنهای انسان تعریف کنند، حتی اگر بسیار زیبا بودند. در ضمن، با اینکه ینیفر جذابیت خاص خودش را داشت، نمیشد گفت زیباترین است. در واقع، افراد زیادی نبودند که یک ساحره را زیبا توصیف کنند. چون همهٔ ساحرهها از جوامعی میآمدند که تنها تقدیرِ دخترانشان ازدواج کردن بود. چه کسی حاضر است دخترش سالهای طولانی عمرش را به درس خواندنهای ملالآور و شکنجهٔ حاصل از جهشهای بدنی بگذراند، وقتی که میتواند او را شوهر دهد و حتی سودی از اتحاد با خانوادهٔ شوهر ببرد؟ چه کسی دوست دارد ساحرهای در خانه داشته باشد؟ با وجود احترام مردم به جادوگرها، خانوادهٔ ساحره هیچ سودی از آن نمیبرد، چون وقتی دختر تحصیلاتش را تمام کند، دیگر پیوند او با خانوادهاش قطع میشود. برای همین فقط دخترهایی که هیچ شانسی برای پیدا کردن شوهر نداشتند ساحره میشدند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
نظرات کاربران
علاوه برمشکل ترجمه کتاب بیش از حد سانسور شده است
این ترجمه افتضاح است.