کتاب تحلیل انواع داستان
معرفی کتاب تحلیل انواع داستان
کتاب تحلیل انواع داستان نوشتهٔ ژان میشل آدام و فرانسواز رواز و ترجمهٔ آذین حسین زاده و کتایون شهپر راد است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی در باب روایت و داستان در رمان، نمایشنامه و فیلمنامه.
درباره کتاب تحلیل انواع داستان
کتاب تحلیل انواع داستان (رمان، درام، فیلمنامه) از مجموعهٔ «تئاتر و ادبیات نمایشی» ۲۰ فصل دارد. این کتاب که با یادداشتی از «قطبالدین صادقی» آغاز شده، بهطور مختصر به منابع و مأخذ اصلی مقولهٔ تحلیل حکایت بهمثابهٔ شاخهای از علم نقد اشاره کرده؛ سپس تعریفی دقیق از مفاهیم کلیدی روایتشناسی کرده است. مفاهیم بنیادینی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته، بهنوبهٔ خود از الگوهای متفاوتی سرچشمه گرفته است. گفته شده است که این اثر پژوهشی، مبتنی بر تحلیل و نقد ادبی - فلسفی است؛ با استناد به مطرحترین نظریهها از ارسطو تا به امروز؛ از جمله آرای «کنتی لین»، «سوسور»، «رولان بارت»، «ژرار ژنت» و «ریکور». یکی از موضوعات بسیار مهمی که در این کتاب مطرح شده، موضوع «عمل روایت» است. نویسندگان در این کتاب به منابع اصلی حکایت از عهد عتیق و دوران کلاسیک، یعنی به اثر مهم بوطیقا نوشتهٔ ارسطو و جلد چهارم کتاب «نهاد سخنوری» مربوط به فن بیان یا رطوریقا از «کنتی لین»، روایتشناسی ساختاری بهویژه «آرای ولادیمیر پروپ» و در ادامه «گرماس» و «تزوتان تودوروف» و «کلود برموند» و نیز روایتشناسی در دوران معاصر یعنی به آرای «امبرتو اکو» و «پل ریکور» رجوع کردهاند. از جمله موضوعاتی که در این کتاب هم از بُعد عملی و پرفورماتیک و هم بهلحاظ ادراک فلسفی برای خوانندگان چالشی جدی ایجاد میکند مربوط است به رفتار انسانی؛ انتخاب میان علت و انگیزه. اینجا تمایز علت و انگیزه مطرح شده و در شرح این تمایز به این نکته توجه شده است که نمیتوانیم به مجرد حضور عاملی انسانی، چنین تصور کنیم که همهچیز تنها و تنها بر انگیزه استوار خواهد بود. گاه پیش میآید با علت بدون انگیزه و انگیزه بدون علت سروکار داشته باشیم. تمایز این دو وضعیت، هم دشوار و هم بسیار مهم است.
خواندن کتاب تحلیل انواع داستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب داستان و روایت در قالبهای گوناگونِ ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تحلیل انواع داستان
«۹.توصیف کنش
الف. توصیف موقعیت (صحنه)
«صحنه»، هم با توصیف معمولی متفاوت است، هم با داستان؛ چون کنش یا رخدادی که در طول صحنه بازنمایی میشود فاقد نقطهٔ شروع، میانه و پایان است. در صحنه، کنشها و رخدادها یا حرکات، ازطریق مکث بر تصویری واحد و همزمان با دیگر جزئیات ارائه میشود. درنتیجه، زمان در این میان به پیش نمیرود:
متن شمارهٔ ۱۹
«روز پانزدهم سپتامبر ۱۸۴۰ حوالی ساعت شش صبح، کشتی "ویل دومونترو" در اسکلهٔ "سنت برنارد" آمادهٔ حرکت بود و دود فراوانی از دودکش آن به هوا برمیخاست.
مردم نفسزنان از راه میرسیدند. جعبهها، طنابها و سبدهای لباس که روی زمین افتاده بود رفتوآمد را دشوار میساخت. ملوانان جواب هیچکس را نمیدادند؛ همه به هم تنه میزدند؛ باربرها بستهها را در وسط کشتی، حد فاصل دو دودکش، بهسوی عرشه میبردند و هیاهو و قیلوقالشان در سروصدای بخاری که پس از خروج از دودکش، همهچیز را در هالهای سفیدرنگ فرومیبرد گم میشد؛ در این میان، صدای زنگ بزرگی که بر روی عرشه قرار داشت بیوقفه در فضا طنینانداز میشد. سرانجام کشتی به راه افتاد [...].»
(گ. فلوبر، آغاز رمان تعلیم عشقورزی)
ابتدای این رمان، صحنه یا نمایی منحصربهفرد را در برابر چشمان ما ترسیم میکند. کنشها، رخدادها و حوادث همگی بهگونهای همزمان ارائه شده است. تنها با استفاده از زمان ماضی ساده است که از همزمانی و سکون حاکم بر متن به توالی میرسیم: سرانجام، کشتی به راه افتاد. تمامی آنچه نویسنده در اینجا آورده، زمینهای است برای توصیف صحنهٔ پرجنبوجوشی که میشد آن را «مقدمات سفر» نامید. بدینترتیب که در موقعیت و مکانی مشخص (اسکلهٔ سنت برنارد) تعدادی شخصیت در حرکتاند: (مردم، ملوانان، همه...). استفادهٔ صرف از زمان ماضی استمراری (میخاست، میرسیدند، میکردند...) بهروشنی نشانگر توصیفی بودن صحنه است (م. ش. به جدول شمارهٔ ۳). اسوالد دوکر که متخصص زبانشناسی است، ارزش توصیفی ماضی استمراری را اینگونه تشریح میکند: «وقتی زمان گزارهای ماضی استمراری است، موقعیت یا حادثهای که فحوای اصلی این گزاره را تشکیل میدهد، شکل خصوصیت یا شکل شاکلهٔ بنیادین متن را به خود میگیرد.»
ب. توصیف کنش یا رخداد
توصیف کنش یا رخداد، اغلب اوقات، در قالب پیرفت (سکانسی) از کنشها یا رخدادهای زمانمند ارائه میشود. این پیرفت میتواند از نوعی قراردادی، شبیه نشانه باشد که پیشتر دیدیم (م. ش. به فصل ۱ و ۴ همین کتاب). ساختمان توصیف در تمامی حالات تابع اصل زیر است: کنش یا رخداد اصلی به بخشهای کوچکتر تقسیم میشود که بهنوبهٔ خود، کنش یا رخدادی را تشکیل میدهند:
متن شمارهٔ ۲۰
«نوبت به آخرین مرحله از پرداخت رسید.
مرد جواهرتراش الماس را از مخلوط نخستین بیرون آورد و در مخلوطی دیگر، مرکب از قلع و سرب مذاب فروبرد، بهنحوی که فقط قسمتی از میان ملغمه بیرون ماند که قرار بود پرداخت روی آن انجام شود. سپس گازانبری فولادی به دست گرفت، ظرف ملغمهٔ مذاب را برداشت و آن را به میز کاری که سطحش پوشیده از روغنزیتون و براده بود سفت کرد.»
(ن. روباتل، زمانۀ پیشهها، ۱۹۸۲)»
حجم
۶۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۶۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه