کتاب هنر نمایشنامه نویسی
معرفی کتاب هنر نمایشنامه نویسی
کتاب هنر نمایشنامه نویسی نوشتهٔ برنارد گربانیه و ترجمهٔ ابراهیم یونسی است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی آموزهها و اصولی برای نگارش نمایشنامه.
درباره کتاب هنر نمایشنامه نویسی
برنارد گربانیه در کتاب هنر نمایشنامه نویسی با تکیه بر تجربههای بسیار خود، به اصولی دربارهٔ نگارش نمایشنامه دست پیدا کرده است. او بیان کرده است که نمایشنامهنویسی هنری است که میتوان به کسانی که ذوق و استعداد ادبی متوسطی دارند تعلیم داد، چندانکه بتوانند نمایشنامهای قابل قبول بنویسند، هرچند که این موضوع برای دوستداران ادبیات هدفی والا و ارزشمند است. او بر این عقیده است که بسیاری از نویسندگان حرفهای معاصر، نمایشنامههایی را ساخته و پرداختهاند که بسیار پایینتر از سطح ذوق و استعدادشان بوده و علت امر همین بوده که در آن موارد بهخصوص، خواست نویسنده بر تخیل و خلاقیت او اولویت پیدا کرده است. نویسنده اگر از دانش کار، یعنی از اصول نمایشنامهنویسی آگاهی داشته باشد، میتواند نارساییها و کمبودهای کار خود را بشناسد و در اصلاح آنها بکوشد.
برنارد گربانیه این اثر را در ۱۴ فصل نگاشته که عنوان آنها عبارت است از «تئاتر در برابر زندگی»، «اندیشهٔ نمایشنامه را از کجا میگیریم؟»، «طرح (۱)»، «طرح (۲)»، «طرح (۳): اوج»، «طرح (۴): تناسب»، «طرح و کاراکتر»، «نمایش تکپردهای؛ نمایش تلویزیونی»، «توصیف یا کاراکتریزاسیون»، «گفتوگو»، «تراژدی و کمدی جهان»، «تکنیکهای دیگر»، «طرحهای فرعی» و «از اینجا و آنجا».
این اثر جلد ۳۰ از مجموعهٔ «تئاتر امروز جهان» است؛ مجموعهای که هم در زمینهٔ نظری و عملی به نیازها پاسخ میگوید و هم از مباحث تاریخی، ژانرها، سبْک ها و تجربههای نوین سخن میگوید. «قطبالدین صادقی»، دبیر این مجموعه بیان کرده است که هدف در همه حال ارتقای سطح کمی و کیفی هنر نمایش و تأمین نیاز هنرمندان، دانشآموختگان و دوستداران این هنر در زمینههای فکری و فنی پرارزش است.
خواندن کتاب هنر نمایشنامه نویسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به نمایشنامهنویسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هنر نمایشنامه نویسی
«از بدشانسی هملت بود که پولونیوس پشت پردهٔ قلابدوزی اتاق ملکه پنهان شده بود، اگر موقعی دیگر بود، هملت شاید در خُلق و حال دیگری میبود. اما اگر پولونیوس جز این بود، و هملت به جز این بود که هست، پولونیوس جان نمیباخت، و موجبی نبود که هملت شمشیر را در پرده فرو کند. البته جای تأسف است که نامهٔ کشیش لارنس به رومئو درتبعید هرگز نرسید، اما لجاج رومئو او را از مدتها پیش درگیر بدبختی کرده بود. کفارهٔ کشتن تیبالت را باید با جان خود میداد. حتی پس ازبدبختی تأخیر نامه اگر رومئو این درایت را میداشت که درصدد یافتن کشیش لارنس برآید، مرگ ژولیت چه بسا قابل اجتناب بود. قهرمان تراژدی هرگز نمیتواند تنها و تنها قربانی اوضاع و مقتضیات باشد. این خطایی است که بسیاری از دراماتیستهایی که مشتاقاند علیه جامعهکیفرخواست صادر کنند و او را از بابت بدبختیهای فرد مقصر بدانند، مرتکب شدهاند. حوادث در تراژدی تنها در مقام نیرویی ظاهر میشوندکه حماقت و ابلهی قهرمان داستان را بیش از آنچه هست مصیبتبار فرانمایند. تراژدیها همه، این نکته را بر ما خاطرنشان میکنند که هرآینه یکبار به ضعفهای خویش آزادی عنان بدهیم باید انتظار داشته باشیم که فرصتهای زندگی کمک کنند و ما را به مصیبت و اندوه دچار سازند.
در زمان ما نوشتن تراژدی روزبهروز با سردی بیشتری مواجه میشود، و علّت این امر بیشتر نفوذ روانشناسی و پسیکآنالیز عامهپسند است. گرایش این دو به این است که شرارت و بدی را زاییدهٔ نفوذ قوای واقع در بیرون از مسئولیت فرد توضیح کنند. اگر جوانی برای دستیابی به ثروت پدر و مادر نوشابهٔ آلوده به آرسنیک را در حلقشان بریزد میگوییم: «بله! طفلکی! با سهلانگاری بیش از حدّ آیندهاش را تباه کردند. درحقیقت گناهی ندارد.» و اگر همین پدر و مادر به همین فرزندسخت گرفتهاند، میگوییم: «بله! البته! طفل معصوم! آیا آنوقت که بچه بود و حاضر نشدند یک مسلسل اسباببازی برایش بخرند، نفهمیدند که بچگیاش را تباه کردهاند؟ چگونه او را از رفاقت و مصاحبت همسن وسالهایش محروم کردند؟ از همان وقت میشد همین عملش را پیشبینی کرد.» قهرمانی که از مسئولیت اعمالش معاف شده، هرگز نمیتواند درمقام یک قهرمان تراژیک ظاهر شود. هملت اگر در مقام قربانی عقدهٔ ادیپ یا یک بیمار روانی تصوّر و تصویر میشد، دیگر مسئول اعمالش نمیبود و لذا نمیتوانست در مقام یک قهرمان تراژیک عمل کند.
این هم درست است که تراژدی نمیتواند در فضا و جوّ بدبینی وبدگمانی بشکفد. سدهٔ هجدهم چنین عصری بود و تراژدی درخورذکری به بار نیاورد. بدگمانی و بدبینی بر چیزهای عالی و تعالی در مقام محصول ذوقهای خسته و فرسوده لبخند تحقیر و تمسخر میزند. برای اینکه تراژدی بتواند بشکفد و کامیاب شود، باید «جامعه» ای وجود داشته باشد که بر عالی و متعالی به دیدهٔ تحقیر و تمسخر ننگرد.»
حجم
۸۲۹٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۶۰ صفحه
حجم
۸۲۹٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۶۰ صفحه