کتاب بین النهرین باستان
معرفی کتاب بین النهرین باستان
کتاب بین النهرین باستان نوشتهٔ دان ناردو و ترجمهٔ سهیل سمی است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ تاریخ جهان نشر ققنوس است.
درباره کتاب بین النهرین باستان
اصطلاح «بینالنهرین» به معنای «سرزمین میان دو رود» است و اساساً به دشتهای عمدتاً مسطح میان دو رود دجله و فرات اطلاق میشود، که سرزمین کنونی عراق را در بر میگیرد. سرانجام، بخش اعظم دشتها و تپههای پیرامون این دو رود، که مجموعاً بخش مرکزی خاور نزدیک را تشکیل میدهند نیز بخشی از بینالنهرین محسوب شدند. به علاوه، «بینالنهرینی» نیز به طور کلی به تک تک و تمامی مردمانی اطلاق شد که در دوران باستان ساکن یا حاکم این سرزمین بودند؛ به این ترتیب، سومریان، اکدیان، آشوریان، بابلیان، ایلامیان، مادها و پارسها از جمله بینالنهریان تلقی شدند.
اهمیت بینالنهرین برای خاور نزدیک صرفاً به مسئله جغرافیایی محدود نمیشود. این سرزمین خاستگاه نخستین شهرهای حقیقی و فرهنگهای صاحب نوشتار جهان بود. بینالنهرین همچنین نقطه تقاطع راههای تجاری میان فلسطین، مصر و شرق مدیترانه در غرب، آسیای صغیر (ترکیه کنونی) و ارمنستان در شمال، عربستان در جنوب، و افغانستان و هندوستان در شرق بود. به علاوه، بینالنهرین قلب ملل و امپراتوریهایی بود که در خلال قرون متمادی بر بخشهایی بزرگ از خاور نزدیک مسلط شدند.
خواندن کتاب بین النهرین باستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان و جوانان دوستدار تاریخ جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بین النهرین باستان
«محققان امروزی در اشاره به تقریباً چهار قرن (از سال ۲۰۰۰ تا ۱۶۰۰ قبل از میلاد) که از پی فروپاشی سلسله سوم اور آمد، از اصطلاح «دوره بابل کهن» استفاده میکنند. با محو نیروی کشورگشای مرکزی، دولتشهرهای بینالنهرین یک بار دیگر مستقل و متفرق شدند، و اغلب با خود یا دیگر اقوام ساکن در مناطق مرتفعِ پیرامون دشتها درگیر مناقشه یا جنگ میشدند. هرازگاه، یکی از این دولتشهرها ناگهان از موطن خود بیرون میآمدند، چندین شهر مجاور خود را تسخیر میکردند و موقتاً قدرت و شأن و جایگاه خود را افزایش میدادند؛ سپس در نتیجه بلای عدم ثبات داخلی و وجود دشمنان خارجی، به همان ناگهانی که آمده بودند، به جایگاه و موطن پیشین خود باز میگشتند.
به این ترتیب، دوره بابل کهن دوره رقابتهای شدید و فرصتهای سیاسی چشمگیر در بینالنهرین بود. و همان گونه که گوندولین لیک خاطرنشان کرده، تنها قدرتمندترین و هوشمندترین گروهها فرصت بقا و موفقیت داشتند:
در فضای سیاسی هردم متغیر آن دوره، سرسختترین رهبران نیز برای بقا و بازماندن در صحنه بازی به ویژگیهای شخصیتی خاصی نیاز داشتند. آنها میبایست سریعالانتقال، قاطع، صبور... پرجذبه... و بیرحم میبودند. بنیه جسمانی و استعداد در طراحی استراتژی نظامی نیز مفید بود. مهمتر از همه، توانایی ارتباط برقرار کردن با تمام گروههای متفاوت اجتماعی و یافتن لحنی مناسب برای سخن گفتن با قبایل روستایی و بروکراتهای شهری بود.
موفقترینِ این فرصتطلبان و قدرتمندان، سلسلههایی جدید بنیان گذاشتند، و در بعضی موارد بذرهای امپراتوریهای آتی را پاشیدند. اکثر این سلسلههای جدید را اموریها، که اکدی زبان بودند، تأسیس کردند؛ دلیل عمده افول سریع زبان سومری در این دوره همین است. اموریها بر اور، لارسا، بابل و دیگر شهرهای جنوبی و مرکزی بینالنهرین مسلط شدند. در این اثنا، عیلامیها (با زبانی نامرتبط با دیگر زبانهای خاور نزدیک) همچنان در جنوب شرقی حضوری پررنگ داشتند. و در شمال بینالنهرین، در بالادست دجله، دیگر اموریهای اکدی زبان دولتی قدرتمند بنا کردند که مرکزش شهر آشور بود. از میان دولتشهرهای بسیاری که در بینالنهرین با هم در رقابت بودند، آشور و بابل نویدبخشترین آنها بودند؛ آشوریان و بابلیان تا بیش از هزار سال، بزرگترین بازیگران امور منطقه شدند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه