کتاب چشمه غزل
معرفی کتاب چشمه غزل
کتاب چشمه غزل مجموعه غزلهایی از شاعران معاصر ایرانی است که محبوبه یزدانی آنها را گردآوری کرده است. نشر بید این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر شعرهای ۷ شاعر را در بر گرفته است.
درباره کتاب چشمه غزل
کتاب چشمه غزل مجموعه شعر مشترک از شاعران معاصر است که بهوسیلهٔ محبوبه یزدانی بهعنوان سرپرست شاعران و گردآورنده تهیه شده است.
این مجموعه دربردارندهٔ اشعاری از شاعران معاصر شاعران «محمودرضا محمدینیا»، «مهران نمازی»، «رحیمه گودرزیان»، «سیداکبر مویدی»، «غلامعباس زرینکفش»، «کاظم یزدانی» و «عماد دهقانی» است که در قالب غزل طبعآزمایی کردهاند.
اشعار این کتاب عمدتاً عاشقانه و اجتماعی و نیز حدیث نفسی هستند که با زبانی ساده و بهرهمند از ایماژهای ادبی سروده شدهاند.
خواندن کتاب چشمه غزل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران و قالب غزل پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب چشمه غزل
«صد جام شراب آید، تا سازه به ساز آید
دلبر که بُوَد مَه رو، هر شیخ به آز آید
اینجا چو درین باقی، مطرب چو شود ساقی
مِی را چه بُوَد با سر، دلها به گداز آید
مست است و مِی اندازد، بر خمره که مستان را
پیکی نشود رسوا چون سرکه به راز آید
مِی نوشم و گردم خوش، تا نای به دم باشد
رَه بین و نگارم را، سویم چه به ناز آید
مطرب تو بزن سازت، کان پیچش اندامش
آن مؤمن با تقوا، در سوز و گداز آید
ساقی تو بده جامی، بر شهرهٔ خوش نامی
آنگه که عمادت را، با دست نیاز آید
عماد دهقانی»
***
«طی شد به تمنای وصال تو نگارم
عمرم که درآن ثانیهها را بشمارم
ای کاش نمیرفتی؛ نباشد که قرارم
آرامشم این بود؛ بیایی به کنارم
آن شب که تو در بزم رقیبان بنشستی
این دل به فریب رخ تو برده قرارم
با اینکه دلم مانده به راه تو عزیزم
این عشق گنه خیز؛ به خاکش بسپارم
آری شدهام خسته و رفتم ز خیالت
زین پس به ره عشق؛ گامی نگذارم
رحیمه گودرزیان»
***
«با همه افتادگان همراز باش
با تمام مردمان دمساز باش
به که رو گردان نباشی از کسی
عاری از کبر و غرور و ناز باش
از سر نخوت جبین در هم مکش
چون در رحمت همیشه باز باش
راه خود را تکروان گم میکنند
با جماعت یار و هم آواز باش
از کسی پروا مکن در راه دوست
در ره مهر و وفا سرباز باش
در ره مهر از همه سبقت بگیر
در میان مردمان ممتاز باش
با غم دوران مکن همزیستی
رو به فردا آر و دوران ساز باش
از چه رو بیبال و پر بنشستهای
درحریم عشق در پرواز باش
از بیان حرف حق پروا مکن
هر زمان آمادهٔ ابراز باش
با قناعت زندگی کردن خوش است
برتر از تشویش حرص و آز باش
لحظهها را بیسبب از کف مده
عاشق و دلداده از آغاز باش
تا بمانی همچو مهران جاودان
راز گو چون حافظ شیراز باش
مهران نمازی»
***
«دلم لرزید تا زلفش عیان کرد
به یکدم فارغ از کلِ جهان کرد
بگفتم نازنین کِی میشود وصل؟
حواله، وعده بر آخر زمان کرد
ز هجر و وعدههایش پیر گشتم
مرا در زندگانی ناتوان کرد
به غمزه، این دلم را خون نمود و
زِ پیشم رفت و تیری در کمان کرد
کاظم یزدانی»
حجم
۱۲۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
حجم
۱۲۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه