کتاب سرمای قطبی
معرفی کتاب سرمای قطبی
کتاب سرمای قطبی نوشتهٔ آرنالدور ایندیرداسون و ترجمهٔ زهرا زارعی است. نشر قطره این رمان معاصر ایسلندی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب سرمای قطبی
در رمان سرمای قطبی میخوانیم که در یکی از روزهای یخبندان ژانویه، پلیس ریکیاویک به جایی فراخوانده میشود. خبر از کشف جسدی را به او دادهاند؛ پسری تیرهپوست در حوضچهای از خون. پلیس تحقیقاتش را آغاز میکند. از طرف دیگر هم خبر گمشدن برادر پسر به گوش میرسد. آیا او در قتل برادرش دخیل است یا فرار او دلایل دیگری دارد؟ قتل پسر، «کارآگاه ارلندور» را وادار میکند تا با تراژدی گذشتهٔ خود روبهرو شود و حقایقی از دل ماجرا بیرون بیاورد؛ حقایقی تلخ و ناخوشایند.
خواندن کتاب سرمای قطبی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایسلند و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره آرنالدور ایندیرداسون
آرنالدور ایندیرداسون در ۸ ژانویهٔ ۱۹۶۱ به دنیا آمد. او نویسندهای ایسلندی است که در سال ۱۹۹۶ در رشتهٔ تاریخ از دانشگاه ایسلند فارغالتحصیل شد؛ سپس بهعنوان یک روزنامهنگار مشغول به کار شد و پس از آن، بهعنوان نویسندهای مستقل به فعالیت روی آورد. او مدتی در روزنامهٔ Morgunblaðið نقد فیلم مینوشت. اولین کتاب او در سال ۱۹۹۷ به انتشار رسید. رمان «سرمای قطبی» یکی از آثار او است. او را برجستهترین پلیسینویس ایسلند و یکی از محبوبترین نویسندگان این کشور دانستهاند. شخصیت اصلی بیشتر رمانهای این نویسنده «کارآگاه ارلندور»، مأمور پلیسِ ریکیاویک است که در ۱۹۹۷ با رمان «پسران غبار» زاده شد. ایندیرداسون بیش از ۱۰ رمان از ماجراهای این کاوشگر محبوب نوشته است. او در ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ موفق به کسب جایزهٔ «کلید شیشهای» شده بود. او با چهارمین رمانش به نام «سکوت قبر» جایزهٔ پراعتبار «دشنهٔ زرین انجمن نویسندگان ادبیات جنایی» را به دست آورد. در ۲۰۱۳، رمان «گذر سایهها» برایش «جایزهٔ بینالمللی آر.بی.اِی. ویژهٔ نوشتار جنایی» را به ارمغان آورد. در ۲۰۱۷ رمان «زنی در سایه» جایزهٔ «قطرهٔ خون» برای بهترین رمان پلیسی ایسلندی را نصیبش کرد. فهرست جوایز او بسیار بلندبالا است. آثار آرنالدور ایندیرداسون تاکنون به ۴۰ زبان ترجمه شدهاند.
بخشی از کتاب سرمای قطبی
«صبح روز بعد، وقتی ارلندور به همراه الینبورگ و سیگوردور به مدرسه رفت، زنگ تفریح تازه به صدا درآمده بود. بچهها بهآرامی در راهرو قدم میزدند. معاون و معلمها در پی کنترل سیل بودند. تمام خروجیها کاملاً باز بود. از شب تا صبح برف باریده بود. بچههای کوچکتر میخواستند از ثانیهبهثانیهٔ زمان استراحت بهره ببرند و بیرون بازی کنند. بچههای بزرگتر بیاعتناتر بودند، کنار دیوار مدرسه جمع میشدند یا در گروههای چندنفری قدم میزدند.
ارلندور میدانست در مدرسه مشاورهٔ تروما انجام میشود و بعضی از والدین از آن بهره بردهاند. آنها بچههایشان را تا مدرسه همراهی میکردند و نگرانیهایشان را به معلمها میگفتند. مدیر تصمیم داشت به یاد الیاس دانشآموزان و معلمها را در سالن اجتماعات جمع کند. کشیش محل میخواست با دانشآموزان حرف بزند و نمایندهای از ادارهٔ پلیس مأمور شده بود که از هرکسی که درمورد الیاس اطلاعات دارد و ممکن است در تحقیقاتشان مفید واقع شود سؤال بپرسد. شمارهتلفنی اضطراری هم برای تماسگیرندگان گذاشتند. تمام سرنخها بررسی شدند، هرچند بیاهمیت به نظر میرسیدند. سیگوردور و الینبورگ قصد داشتند از همکلاسیهای الیاس درمورد آخرین روز زندگی او بپرسند، هرچند قبل از سؤال پرسیدن از بچهها اجازهٔ والدین لازم بود که همین اوضاع را پیچیدهتر میکرد. آگنس، معلم الیاس، حاضربهخدمت بود و اولین کاری که کرد این بود که با پدرومادرها تماس بگیرد. از اکثر آنها اجازه گرفته بود. بعضی از والدین میخواستند هنگام بازجویی از فرزندانشان حضور داشته باشند و با نگرانی در راهرو ایستاده بودند. سیگوردور و الینبورگ قبلاً در کلاسی خالی که برای این منظور در نظر گرفته شده بود تکبهتک با بچهها حرف زده بودند.
ارلندور مدیر را ملاقات کرد و راجعبه معلم نجاری از او پرسید. متوجه شد که مثل معلم ایسلندی، اِگیل هم به زنان آسیایی که به ایسلند مهاجرت کردهاند احساس تنفر دارد. مدیر که برای ملاقات با نمایندهٔ پلیس اضطراب داشت اتاق معلم نجاری را به ارلندور نشان داد. هیچکس در اتاق نبود. ارلندور به اتاق کارکنان برگشت و آنجا به او گفتند احتمالاً معلم نجاری در پارکینگ داخل ماشینش نشسته. به ارلندور گفتند که او زمان استراحت عادت دارد داخل ماشینش برود و سیگار بکشد.
تحقیقات پلیس هنوز در همان حوالی مدرسه دور میزد. مشخص شد که یک مجرم در همان ساختمان زندگی میکند. همان شب او را برای بازجویی آوردند اما چنان مست بود که تمام مأموران پلیس را به باد فحش گرفت و او را بازداشت کردند. اوایل صبح، حکم تفتیش آپارتمان مرد صادر شد اما چیزی در آپارتمان او پیدا نکردند که به قتل الیاس ربط داشته باشد. پلیس از چند مظنون دیگر هم بازجویی کرد که کارشان چاقوکشی بود، افرادی که پلیس به دلیل درگیری با مهاجران دستگیرشان کرده بود.»
حجم
۲۳۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۲۳۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب های دیگه این نویسنده رو بیشتر دوست داشتم