دانلود و خرید کتاب نفرت آرنالدور ایندیرداسون ترجمه زهرا زارعی

معرفی کتاب نفرت

کتاب نفرت نوشتۀ آرنالدور ایندیرداسون با ترجمۀ زهرا زارعی در نشر قطره به چاپ رسیده است. این کتاب جنایی، پلیسی و معمایی دربارۀ کاوشگری‌های کارآگاه ارلندور است. مردی جوان در آپارتمانش به قتل می‌رسد. مدرکی دربارۀ وقوع درگیری وجود ندارد و تیم تحقیقاتی باید بر اساس شواهد اندک کار خود را انجام دهد.

درباره کتاب نفرت

کتاب نفرت در ژانر جنایی، پلیسی و معمایی نوشته شده است. تیم تحقیقاتی عازم بازدید از صحنۀ قتلی در منطقۀ ثینگ‌هولت شده است. جسد مردی ۳۰ساله در اتاق نشیمن آپارتمانی افتاده است. تنها یک تیشرت آغشته به خون بر تن دارد که روی آن نوشته شده است: سانفرانسیسکو. گلوی مقتول بریده شده است و به نظر می‌آید قاتل به زور وارد خانه نشده است. نشانه‌ای از درگیری در محل جنایت دیده نمی‌شود. تمام اسباب داخل خانه متعلق به یک مرد هستند، به‌جز شال پشمی بنفشی که بوی ادویۀ ماسالا می‌دهد.

 اسم مقتول رونولفور است. او در مخابرات کار می‌کرد. سوءِپیشینهٔ جزایی نداشت و هرگز پایش به ادارهٔ پلیس باز نشده بود. ۱۰ سالی می‌شد که از روستا به ریکیاویک آمده بود و تنها زندگی می‌کرد. در صحنۀ قتل، چند قرص روهیپنول در جیب کت مقتول پیدا شد. در کنار این داروی ناتوان‌کننده، به نظر او قبل از قتل هم رابطۀ جنسی داشته است. این مسئله، پرونده‌ای را به یاد الینبورگ سرپرست تیم می‌آورد که در آن، زنی در یک بار، با مردی آشنا می‌شود. مرد برای او نوشیدنی می‌خرد و با ریختن داروی روهیپنول در آن، تمام شب به آن زن تجاوز می‌کند.

آیا این دو جنایت به هم مرتبط هستند؟ آیا مقتول می‌تواند همان متجاوز پروندۀ قبلی باشد؟ باید خواند.

خواندن کتاب نفرت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به همۀ دوستداران ادبیات جنایی، پلیسی و معمایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نفرت

«کت راحتی، پیراهن سفید و شلوار جینش را پوشید، کفش تروتمیزش را هم که سه سالی می‌شد از آن استفاده می‌کرد، پا کرد و محل وقوع حادثه در مرکز شهر را از نظر گذراند.

برای خودش نوشیدنی آماده کرد، از همان‌هایی که موقع تماشای تلویزیون می‌نوشید و بعد آماده می‌شد برای رفتن به شهر. نمی‌خواست خیلی زود راه بیفتد ـ ممکن بود متوجه پرسه زدن او در بارِ نیمه‌خالی شوند و او این را نمی‌خواست. می‌خواست توی جمعیت ذوب شود، نمی‌خواست کسی متوجهش شود. به‌هرحال نباید چهره‌اش به یاد می‌ماند. در مورد ماجرای باورنکردنی آن شب هرکس سؤالی می‌پرسید، می‌گفت تمام شب را در خانه بوده و تلویزیون تماشا می‌کرده است. اگر همه‌چیز طبق برنامه پیش می‌رفت هیچ‌کس متوجه حضورش نمی‌شد.

وقتش که رسید جرعهٔ آخر نوشیدنی‌اش را سر کشید و راهی شد. نسبتاً شنگول بود. در تاریکی پاییز از خانه‌اش نزدیک مرکز شهر به سمت بار به راه افتاد. شهر پر بود از عیاش‌های آخر هفته. جمعیت در محل حادثه صف بسته بودند، مأموران نظم قدرت‌نمایی می‌کردند و مردم برای ورود خودشیرینی. صدای موسیقی از خیابان شنیده می‌شد و بوی غذای رستوران‌ها آمیخته شده بود با بوی گند الکل که از پیاله‌فروشی‌ها به مشام می‌رسید. بعضی‌ها مست‌تر از بقیه بودند. آن‌ها را خوار می‌شمرد.

قبل از ورود تنها یک فرصت کوتاه داشت. آنجا قطعاً شیک‌ترین مکان نبود اما بااین‌حال، مملو از جمعیت بود. قبلاً دخترها و زن‌های جوان را در مسیر می‌پایید، البته نه کاملاً هوشیار. مشکلی نداشت اگر کم می‌نوشیدند اما نمی‌خواست آن‌قدرها مست باشند.

سرش تو لاک خودش بود. یک بار دیگر دست در جیب کتش کرد تا مطمئن شود همراهش است. توی مسیر چندین بار به جیب کتش دست زده بود، خودش هم می‌دانست جزو آن دسته وسواسی‌هایی است که مرتب در حال چک کردن قفل در خانه هستند، از آن‌هایی که همیشه کلید را فراموش می‌کنند، نمی‌دانند اجاق را خاموش کرده‌اند یا نه. در مورد وسواس در چندین مجله مطالبی خوانده بود. یکی از آن‌ها از نوع متفاوتی از وسواس سخن گفته بود: شستن دست، آن هم بیست بار در روز.

بعضی‌ها نیم‌لیتر آبجو نوشیده بودند. او هم سفارش آبجو داد. کافه‌چی به‌زور نگاهی به او انداخت. مراقب بود نقد پرداخت کند. بیشتر مشتری‌ها تقریباً هم‌سنش بودند و با دوستان یا هم‌کلاسی‌هایشان به آنجا آمده بودند. یک دفعه صداهایشان را بلند می‌کردند، بلندتر از صدای موسیقی رپی که داشت نواخته می‌شد، سروصدایی کرکننده. نگاهی به دوروبر انداخت. چند زن را دید که نشسته یا ایستاده بودند. چند تای دیگر هم با دوست‌پسرها یا شوهرانشان بودند. هیچ‌کس تنها نبود. نوشیدنی‌اش را تمام نکرده، آنجا را ترک کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۰۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۱۰۱,۰۰۰
۳۰,۳۰۰
۷۰%
تومان