کتاب بیماری های روان تنی از منظر روانکاوی معاصر
معرفی کتاب بیماری های روان تنی از منظر روانکاوی معاصر
کتاب بیماری های روان تنی از منظر روانکاوی معاصر نوشتهٔ ماریلیا آیزنشتاین و السا راپاپورت د آیزمبرگ و ترجمهٔ ترمه خسروی است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب بیماری های روان تنی از منظر روانکاوی معاصر
کتاب بیماری های روان تنی از منظر روانکاوی معاصر متشکل از مجموعهٔ مقالاتی است درمورد بیماریهای روانتنی امروزی که قرار است هم از دیدگاه روانکاوی معاصر و هم با توجه بهنظرات فروید به مسئلهٔ روانتنی پرداخته شود. هدف نویسندگان این است که در این کتاب نمونههایی از جریانهای مهم را که پیشگامان عرصهٔ بیماریهای روانتنی شروع کردهاند، ارائه دهند. همکاری و مشارکتی که نویسندگان در این کتاب داشتهاند، چه به لحاظ بالینی و چه به لحاظ نظری، بدیع و شخصی است و هریک از مشارکتکنندگان، در چهارچوب خاص خود، مطالب را به رشتهٔ تحریر درآوردهاند.
اغلب گفته میشود که فروید به مبحث بیماریهای روانتنی علاقهای نداشته است؛ آنچه در مواجهه با این موضوع در فروید دیده میشد نوعی دوسوگرایی بود. علیرغم اینها، او مطالعات گستردهای درمورد وضعیتهای مختلف بدن انجام داده بود. تمام مقالات او درمورد حالات بدنی، با دغدغهٔ نظری او در ارتباط با رانهها در یک مسیر قرار دارند. با مطالعهٔ مجموعهٔ آثار فروید میتوان چهار نوع نشانهٔ جسمی که عبارتاند از: نشانههای هیستری تبدیلی، نشانههای جسمیِ نوروزهای واقعی، نشانههای خودبیمارانگاری و بیماریهای عضوی سازمانیافته را تشخیص داد.
نشانههای هیستری تبدیلی نماد خاطراتی هستند که مبدل به علائمی در بدن میشوند و در زیربنای فانتزیهای ناخودآگاه آن سکسوالیته نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. واکنشهای تبدیلی به تعداد مشخصی از شرایط منجمله سازماندهی اودیپ نسبتاً کامل و ناخودآگاهی دینامیک که مسئول نمادپردازی است و به وجود سرکوب اشاره میکند.
در مقابل، نشانههای جسمی در نوروز واقعی، شامل طبقهبندیای از اختلالات عملکردی پزشکی کلاسیک است و بهطورکلی هیچ معنای نمادینی ندارد. آنها نوعاً همراه با اضطراب هستند و بهعنوان نتیجهای از افزایش انرژیگذاری شهوانی درخصوص یک عملکرد جسمی در نظر گرفته میشوند. فروید درخصوص تئوری لیبیدو ارتباط دوگانهای از رانه را در هر ارگان یا عملکرد جسمی مفروض داشته است؛ یعنی هر ارگان به همان اندازه که از طریق رانههای جنسی انرژیگذاری شده است با رانههای صیانت نفس هم نیروگذاری روانی میشود؛ بنابراین، نوعی تحریک شهوانی ارگان وجود دارد که خود را در قالب عملکرد خوب بدن نشان میدهد. باوجوداین، اگر درون یک ارگان بین دو نوع انرژیگذاری روانیِ رانه، عدم توازن وجود داشته باشد، آن ارگان ازنظر عملکرد فیزیولوژیکی دچار اختلال خواهد شد.
نشانههای خودبیمارانگاری، شکایتهایی جسمی هستند که هیچ ضایعهٔ ارگانیکی برای توجیهش وجود ندارد. آنها از حالت گیر افتادن و سکون لیبیدوی نارسیستیک که استفادهٔ روانی پیدا نکرده است، منشأ میگیرند. اضطرابهای خودبیمارانگاری که به ارگانهای بدن فرافکنی شدهاند، شاهدی بر نارسایی در بازنماییِ روانی این ارگانها هستند.
بیماریهای ارگانیک دامنهٔ خاصی از بیماریهای روانتنی هستند. فروید به مطالعهٔ بیماریهای ارگانیک در دو سطح متفاوت پرداخت. اولی که واپسروی نارسیستیک است، هنگامی رخ میدهد که بیماری به لحاظ جسمی ایجاد میشود. فروید به تغییر و تبدیل در اقتصاد لیبیدویی که به وجود پیشامدی جسمی ارتباط داشت، علاقهمند بود. ازنظر فروید، یکی از خصیصههای معمول در سوژههایی که ازنظر جسمی بیمار هستند، بازگشت لیبیدوی نارسیستیک بهسمت ارگان بیمار به شمار میرود. دومین سطح، همواره با دو تئوری او درخصوص رانهها ارتباط دارد.
خواندن کتاب بیماری های روان تنی از منظر روانکاوی معاصر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به روانشناسها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بیماری های روان تنی از منظر روانکاوی معاصر
«دختر پانزدهسالهای که او را مارتا مینامم، به دیدار من آمد. در جلسات درمانی، روبهروی من مینشست و درحالیکه مرا نگاه میکرد، بیوقفه درمورد کارهای روزانهاش صحبت میکرد. بهنظر میرسید که هیچ فضایی برای تفکر دراینحین وجود نداشت و علاوهبرآن من نیز فضایی برای صحبت کردن در اختیار نداشتم. گفتمان تخلیهایِ یادشده که اجازهٔ برقراری سکوت و هیچ نوع دروننگری احتمالی را نمیداد، با خاراندن مداوم بدنش همراه بود. بازوها، دست، صورت و شکم او همگی قربانیان خاراندن شدید بودند. احساس میکردم که من بهاجبار باید آنجا بنشینم و در نقش یک نظارهگر خاموش و ناتوان ظاهر شوم، کسی که باید در فاصلهای دور نگه داشته و سرگرم شود، درحالیکه همزمان منفعلانه به نظارهٔ چیزی بپردازد که گویی در حال انجام فعالیتی از سر خشم (یا شاید هم عشق و علاقه؟) و در جهت آسیب رساندن به خود است. احساسات من در فرایند انتقال مقابل به اینگونه بود که آرزو داشتم دستان او را بگیرم تا دست از خاراندن خود بردارد. همزمان، به دلیل روایتهای مفصل و پرآبوتاب او از اتفاقاتی که برایش میافتاد، فضا و زمان برای انجام دادن این کار محقق نمیشد، همچنین هر سه الی چهار دقیقه مارتا برمیگشت تا نگاهی به ساعت اتاق بیندازد. اضطراب کلاستروفوبیایی ملموس او موقتاً، با راحت شدن خیالش از بابت کار کردن ساعت و اطمینان از اینکه ساعت، گذشت زمان را نشان میدهد و او میتواند بعد از پایان جلسه بیرون برود، تخفیف پیدا میکرد. احتمال دیگر این بود که آنچه باعث اضطراب مارتا میشد و خودآگاه در دسترس او نبود، این موضوع بود که او «میبایست» در پایان هر جلسه محل را ترک میکرد. هیچ نشان ظاهری از اضطراب جدایی به چشم نمیخورد.»
حجم
۲۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
نظرات کاربران
ای کاش طاقچه ی عزیز بخش معرفی کتابهایتان صوتی بود البته مطابق هر ژانری با گوینده ای متفاوت،یا مناسب...