
کتاب ولادیمیر پوتین کیست
معرفی کتاب ولادیمیر پوتین کیست
کتاب ولادیمیر پوتین کیست (از لات محله تا رییس جمهوری روسیه) نوشتهٔ ناتالیا گورکیان و ناتالیا تیماکووا و آندری کالسنیکوف و ترجمهٔ مژگان صمدی است. گروه انتشاراتی ققنوس این گفتوگو را منتشر کرده است.
درباره کتاب ولادیمیر پوتین کیست
نویسندگان در کتاب ولادیمیر پوتین کیست بیان کردهاند که پوتین در احیای تصویر مقتدرانۀ مورد پسند روسها از دولت مرکزی و حاکمی مستبد و وفادار به ارزشهای کلیسای ارتدوکس و رسالت تاریخی روسیه موفق بوده است. به این ترتیب عصر پوتینیسم را میتوان دورهای جدید از احیای ایدۀ برتری معنوی انسان روس نسبت به پیروان دیگر فرقههای مسیحیت و احیای افسانۀ رسالت تاریخی نجات بشر به دست روسهای ارتدوکس در آن سرزمین دانست؛ دو افسانهای که زیربنای هویت ملیمذهبی روسها را تشکیل داده و هرازچندگاهی در سایۀ رهبری فردی مقتدر در روسیه احیا میشود. این اثر دربردارندهٔ گفتگوهایی ناتالیا گورکیان و ناتالیا تیماکووا و آندری کالسنیکوف با ولادیمیر پوتین در شش جلسۀ چندینساعته است. نویسندگان در واقع بعد از سؤال «آقای پوتین کیست؟»، که «ترودی روبین»، روزنامهنگار آمریکایی، در ماه ژانویهٔ ۲۰۰۰ در مجمع داووس مطرح کرد به سراغ ولادیمیر ولادیمیروویچ پوتین رفتهاند. این سؤال را چندی قبل از آن اجلاس یک تاجر و سیاستمدار معروف روس مطرح کرده بود و ترودی روبین، به جای پرداختن به پاسخ آن، سکوت اختیار کرد. به نظر ما این سکوت طولانی شد، در حالی که اصل پرسش منطقی بود. نویسندگان با پوتین دربارۀ زندگی و به طور مشخص زندگیِ خودش به گفتوگو نشستهاند. بعضی اوقات او خسته و کوفته میآمد، اما حتی یک بار هم به خاطر چنین مسائلی قرارها را به هم نزد. در این کتاب، بجز سؤالات، حتی یک سطر هم از قول مؤلفان نوشته نشده است. بنابراین شکل کتاب تا حدودی غیرعادی و به صورت گفتگو و تکگویی است.
خواندن کتاب ولادیمیر پوتین کیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ مصاحبهها و کسانی که میخواهند ولادیمیر پوتین را بیشتر بشناسند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ولادیمیر پوتین کیست
«- از طرف بارودین، همانطور که انتظار آن میرفت. آمدن من به دفتر ریاستجمهوری از همان ابتدا ابتکار پاول بارودین۱۴۹ بود که مدیریت ادارۀ امور ریاستجمهوری را بر عهده داشت. نمیدانم چرا او مرا به خاطر آورده بود. ما تا قبل از رفتن من به دفتر ریاستجمهوری فقط چند بار همدیگر را دیده بودیم و تمام روابطمان به همان چند دیدار خلاصه میشد. بارودین در مورد من با رئیسِ وقتِ دفتر ریاستجمهوری، نیکلای یگورویچ،۱۵۰ صحبت کرده بود. او هم مرا به مسکو فراخواند و پست معاونت خود را به من پیشنهاد کرد. پیشنویس دستور رئیسجمهور را نشان داد و گفت که هفتۀ آینده آن را به امضای یلتسین میرساند. من موافقت کردم و گفتم: «خب، حالا چهکار باید بکنم؟» او گفت: «به پیتر برگرد. وقتی امضا شد به تو اطلاع میدهیم.» من رفتم. دو سه روز بعد یگورویچ را برداشتند و آناتولی چوبایس۱۵۱ را جایگزین او کردند. چوبایس پیشنهاد معاونت مرا رد کرد. دلیلی برای آمدن من به مسکو وجود نداشت. چند وقتی گذشت. آن موقع چرنومیردین۱۵۲ سرِ کار آمده بود و آلکسی آلکسیوویچ بالشاکوف۱۵۳ به مقام معاونِ اول او انتخاب شده بود. او هم اهل سنپترزبورگ بود و در جلسهای (که این را من بعدها فهمیدم) او به بارودین گفته بود: «شما چرا به فلانی قول کار دادید و ولش کردید؟ او که بیکار در خانه نشسته است!» بارودین با رنجش گفته بود: «من او را ول نکردم، بلکه همهچیز را دوست شما، چوبایس، خراب کرد.» و بالشاکوف به او گفته بود: «پس او را بیاور پیشِ خودت.»
بارودین فکر میکرد که من پیشنهاد کار کردن در ادارۀ امور ریاستجمهوری را نخواهم پذیرفت، چون به کار دیگری عادت کردهام. بالشاکوف گفته بود: «اگر فکر میکنی او حاضر به کار کردن نزد تو نیست، پس فکر دیگری برایش بکن»؛ و گفتگو در این زمینه خاتمه یافته بود. بارودین قول داده بود که فکری بکند، فکری که من مدتها بعد از آن باخبر شدم.
یک روز آلیوشا کودرین به من زنگ زد. آن موقع او رئیس ادارۀ کل بازرسی ریاستجمهوری بود. گفت: «بلند شو بیا ببینیم چهکار میشود کرد. با یک پیشنهاد موافقت نشد؛ قرار نیست با بقیه هم مخالفت شود.» او با چوبایس صحبت کرده بود و چوبایس، در آستانۀ رفتن به تعطیلات، ریاست روابط عمومی را پیشنهاد کرده بود. من تمایلی به این سمت نداشتم، ولی چهکار میشد کرد. به هر حال کاری در دفتر ریاستجمهوری بود. موافقت کردم.»
حجم
۷۷۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۷۷۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه