تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب به سوی روشنایی
معرفی کتاب به سوی روشنایی
کتاب الکترونیکی «بهسوی روشنایی (خاطرات سیداحمد زرهانی)» اثری است که با تدوین «رضا کایدخورده» و به همت «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» منتشر شده است. این کتاب حاصل مصاحبه و گفتوگو با «سیداحمد زرهانی» است که از فعالان فرهنگی، سیاسی و اجرایی پس از انقلاب اسلامی ایران بهشمار میآید. خاطرات زرهانی از دوران کودکی تا مسئولیتهایش در مجلس و وزارت آموزش و پرورش، تصویری از تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در دهههای اخیر ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب به سوی روشنایی
این کتاب در قالب خاطرهنگاری و ناداستان تدوین شده و روایت زندگی «سیداحمد زرهانی» را از کودکی در دزفول تا سالها پس از پیروزی انقلاب اسلامی دنبال میکند. «بهسوی روشنایی» با نگاهی به بستر اجتماعی و فرهنگی جنوب ایران آغاز میشود و سپس به فضای مبارزاتی دانشجویی، فعالیتهای سیاسی پیش از انقلاب، حضور در مجلس شورای اسلامی و نقشآفرینی در نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور میپردازد. ساختار کتاب بر پایهی مصاحبههای مفصل با راوی و تدوین مطالب تکمیلی توسط خود او شکل گرفته است. این اثر بخشی از پروژهی ثبت تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی است و تلاش دارد با بازخوانی خاطرات شخصی، تصویری از فرازونشیبهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر ارائه دهد. روایتها با جزئیات زندگی روزمره، دغدغههای فکری و تجربههای زیستهی زرهانی در عرصههای مختلف همراه است و خواننده را با فضای بومی دزفول، تحولات دانشگاهی دهه ۱۳۵۰، مبارزات انقلابی و چالشهای مدیریت فرهنگی پس از انقلاب آشنا میکند.
خلاصه کتاب به سوی روشنایی
کتاب «بهسوی روشنایی» با روایت کودکی و نوجوانی سیداحمد زرهانی در دزفول آغاز میشود؛ شهری که در دهههای پیش از انقلاب با فقر، ناامنی و تحولات اجتماعی دستوپنجه نرم میکرد. زرهانی از خانوادهای مذهبی و سنتی برخاسته و خاطراتش از فضای خانه، مدرسه، کارهای تابستانی و تجربههای اولیهی اجتماعی، تصویری از زندگی در جنوب ایران آن زمان ارائه میدهد. او از همان سالهای نوجوانی با دغدغههای دینی و اجتماعی درگیر است و بهتدریج با جریانهای فکری و سیاسی آشنا میشود. ورود به دبیرستان و سپس دانشسرای تربیت معلم در اهواز، نقطهی عطفی در زندگی اوست؛ جایی که با فضای مبارزاتی دانشجویی، کتابخوانی، بحثهای سیاسی و مذهبی و فعالیتهای تشکیلاتی روبهرو میشود. زرهانی در این دوران با آثار روشنفکران دینی و نویسندگان معاصر آشنا شده و به تدریج به جمع فعالان مذهبی و سیاسی میپیوندد. خاطرات او از اردوهای عمرانی ملی، فعالیتهای فرهنگی و مذهبی، و تجربهی کار تشکیلاتی، بخشی از فضای پرتنش پیش از انقلاب را بازتاب میدهد. پس از پیروزی انقلاب، زرهانی وارد عرصههای اجرایی میشود؛ ابتدا به عنوان معلم و سپس با حضور در اولین دورهی مجلس شورای اسلامی و بعدتر در وزارت آموزش و پرورش. او در این مسیر با چالشهای مدیریت فرهنگی، تغییر نظام آموزشی و راهاندازی نهادهای تربیتی روبهرو میشود. روایت زرهانی از جلسات مجلس، جنگ تحمیلی، بمباران دزفول و تلاش برای ساماندهی اوضاع شهر، بخشی از تجربههای زیستهی او در سالهای پرحادثهی انقلاب و جنگ را به تصویر میکشد. کتاب با نگاهی به عملکرد او در امور تربیتی و دغدغههای فرهنگی در دهههای پس از انقلاب ادامه مییابد و در نهایت، خاطراتی از فعالیتهای اجرایی و فرهنگی او در سالهای پایانی خدمتش را بازگو میکند.
چرا باید کتاب به سوی روشنایی را بخوانیم؟
این کتاب با تکیهبر روایتهای دستاول و جزئیات زندگی شخصی و اجتماعی، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با فضای بومی جنوب ایران، تحولات اجتماعی و سیاسی پیش از انقلاب، و چالشهای مدیریت فرهنگی پس از انقلاب آشنا شود. «بهسوی روشنایی» نهتنها تجربههای فردی یک فعال فرهنگی و سیاسی را بازگو میکند، بلکه بخشی از تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و تحولات دهههای اخیر ایران را از زاویهای کمتر دیدهشده روایت میکند. خاطرات زرهانی، بهویژه دربارهی فضای دانشجویی، مبارزات محلی، و شکلگیری نهادهای فرهنگی، برای علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران و مطالعات اجتماعی ارزشمند است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی این کتاب برای علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران، پژوهشگران حوزهی انقلاب اسلامی، فعالان فرهنگی و دانشجویان رشتههای علوم اجتماعی و تاریخ توصیه میشود. همچنین کسانی که دغدغهی شناخت تحولات اجتماعی و سیاسی جنوب ایران یا تجربههای مدیریتی در حوزهی آموزش و پرورش را دارند، میتوانند از این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب به سوی روشنایی
«اول خرداد سال ۱۳۳۲ش در کوچهی کهربا یکی از محلات قدیمی دزفول به دنیا آمدم؛ تقریباً سه ماه قبل از کودتای ۲۸ مرداد. آنطور که میگفتند آن زمان فضای سیأسی ایران متلاطم بوده است. اق دوره دورهای بود که همه از فقر و تلخی روزگار و سختگیری مأموران رژیم و ناامنی شکایت داشتند. آن زمان وضع بهداشت شهر خراب بود؛ فاضلاب با همهی آلودگیها از وسط کوچهها میگذشت. خزینهی حمامهای عمومی تعریفی نداشت و اکثر مردم بیماری تراخم داشتند. ادارهی «صحیه» (ادارهی بهذاشت) مأمور به مذارس میقرستاد و بچهها را مینشانذند و پلک خشمان آنان را بالاا میزدند و ماساژ میدادند که خیلی دردناک بود. از طریق یک شبکهی لولهکشی. آب رودخانهی دز وارد بعضی از خانهها می گر دید. گاهی شن و حتی بچهماهی از لولهها بیرون میآمد. بعدها که بزرگتر شدم مطلب کوتاهی برای روزنامهی کیهان دربارهی خطر ابتلای مردم دزفول به سنگکلیه با نام مستعار فرستادم که چاپ شد. آنطور که بعدها از بزرگ ترها شنیدم فضای دزفول در آن دوره ناامن بود و مردم تحت دو عنوان «حتیها» و «بقاپیها» با هم رقابت میکردند. " سردستهی این میکردند. تودهی مردم گرفتار فقر و بیسوادی بودند و زیر فشارهای زندگی و ناامنی موجود با بیم و امید روزگار میگذراندند.»
حجم
۴٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۱۸ صفحه
حجم
۴٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۱۸ صفحه